اسرار وضو


شستن صورت در وضو يعني خدايا! هر گناهي كه با اين صورت انجام دادم آن را شست و شو مي كنم كه با صورت پاك به جانب تو عبادت كنم و با پيشاني پاك سر بر خاك بگذارم و اين اشاره به صورت بر تافتن از غير خداوند است. شستن دست ها در وضو يعني خدايا! از گناه، دست شستم و گناهاني را كه با دستم مرتكب شده ام تطهير مي كنم و نيز به معناي دست شستن از دنيا و توجه به آخرت است. مسح سر در وضو يعني خدايا! از هر خيال باطل و هوس خام و هر فكر گناهي كه كرده ام سرم را تطهير مي كنم و آن خيال هاي باطل را از سر به دور مي اندازم و هدفم را در تصميم گيري ها تو قرار مي دهم. مسح پا يعني خدايا! من از جاي بد رفتن، پا مي كشم و اين پا را از هر گناهي كه با آن انجام داده ام تطهير مي كنم و تغيير جهت در زندگي ام قرار مي دهم و به سوي تو گام بر مي دارم. اگر كسي بخواهد نام مبارك حضرت حق را بر زبان بياورد بايد دهان را تطهير كند. مگر مي شود با دهان ناشسته انسان نام خدا را ببرد. بايد دهان را با آب، مضمضه كند و بشويد، اين گوشه اي از اسرار وضو گرفتن است. (1)

از رواياتي كه تأييد مي كند وضو را سري است كه در باطن وضو گيرنده ي جوياي طهارت تأثير مي گذارد، روايتي است كه شماري از اصحاب، آن را چنين نقل كرده اند:
گروهي از يهود خدمت پيامبر خدا صلي الله عليه و آله و سلم رسيده و مسائلي چند را از حضرت پرسيدند، از جمله گفتند: يا محمد صلي الله عليه و آله و سلم براي ما بگو: اين چهار عضو براي چه بايد شسته شود با اين كه از تميزترين مواضع بدن به شمار مي آيد؟ پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: شيطان آدم عليه السلام را وسوسه كرد، آدم به درختي كه از آن نهي شده بود نزديك شد، وقتي به آن نگريست آبرويش رفت، سپس ايستاد و به طرف درخت رفت - اين نخستين گامي بود كه به طرف گناه برداشته شد - سپس دست برد و از ميوه ي درخت برگرفت و خورد، در اين هنگام، زيور و پوشش خود را از دست داد، دست بر سر گذاشت و گريست، و چون خداوند - عزوجل - توبه ي او را پذيرفت، بر او و فرزندش واجب كرد كه همين اعضا را بشويند، پس خداوند به او فرمان داد كه چون به آن درخت نگريسته روي خويش را بشويد و چون با دو دست تناول كرده آن دو را نيز تا آرنج شستشو دهد، و چون دست بر سر گذاشت، فرمان به مسح سر دارد و نيز امر به مسح دو پا فرمود، زيرا با آنها به سوي گناه رفته است.(2)

اهل دل با استفاده از اين احاديث مي گويند خطاي حضرت آدم از جنس خطاها و معاصي ديگران نبوده است؛ بلكه كاري بوده كه براي كسي مثل حضرت آدم كه صفي الله است و به فنا رسيده، خطايي بزرگ به حساب آمده است؛ اما هر چه كه بوده براي تطهير او از اين خطا، خداوند اين اندازه عمل را براي او و ذريه اش كه در صلب او بوده اند واجب كرده است.
با توجه به روايات، مي توان گفت كه اگر چه خطاي حضرت آدم عليه السلام مانند گناهان ديگران نبوده؛ اما از كسي مانند آدم عليه السلام توقع انجام چنين كاري نبوده است. به همين دليل هم خداوند به اقتضاي غيرت محبتي خويش عصيان آدم عليه السلام را با زبان انبياء عليهم السلام در همه ي عالم اعلام كرد كه: «پس آدم پروردگارش را نافرماني كرد و گمراه شد». (3)
همان طور كه گناه آدم و آدم زادگان داراي مراتب است، طهارت آن ها نيز مراتبي دارد. طهارت از گناهان ظاهري، قلبي و روحي هر كدام راه ويژه ي خود را داشته و با ديگري متفاوت است. تطهير اعضاي ظاهري، براي اولياي كامل الهي تابع طهارت قلبي و روحي است؛ اما براي كساني كه در ابتداي سلوك هستند، وسيله ي رسيدن به طهارت قلبي و روحي است. تا وقتي كه انسان در طهارت ظاهري توقف كرده، اهل سلوك نيست. انسان وقتي در راه سلوك مي افتد كه طهارت ظاهري را وسيله اي براي رسيدن به طهارت قلبي و روحي قرار داده، در تمام عبادات به جهات باطني عمل اهميت داده و آن را مقصد اصلي عبادت بداند. امام صادق عليه السلام نيز به اين نكته اشاره كرده و مي فرمايد: «در وقت پاكيزه نمودن اعضاي خود با آب، دل خويشتن را به پرهيزكاري و يقين پاكيزه گردان». (4)
پس انسان سالك ابتدا بايد سلوك علمي داشته باشد؛ يعني با هدايت ائمه ي معصومين عليهم السلام مراتب عبادت را تشخيص داده و عبادت ظاهري را مظهر عبادت قلبي و روحي بداند. سپس سلوك عملي را آغاز كند كه حقيقت سلوك همين است. مقصد اين سلوك آن است كه جان از غير حق خالي شده و به تجلي اسماء و صفات خداوند زينت يابد. وقتي سالك به اين مقام رسيد، سلوك به انتها رسيده و به اسرار مناسك و عبادات دست مي يابد. (5)

پاورقي

1- آية الله جوادي آملي، اسرار عبادت، ص 20 و اسرار نماز، ترجمه ي اسرار الصلوة شهيد ثاني قدس سره، ص 93.
2- جامع أحاديث الشيعة، ج 2، ص 282، ح 2073.
3- سوره مباركه طه، آيه 121.
4- مصباح الشريعه، ص 128، باب 60.
5- ادب پرواز، برگرفته از كتاب آداب الصلوة امام خميني، محسن عباسي ولدي، ص 48-50.

بازگشت