راهي براي فراغت دل


اين كه چه كنيم تا دل ما براي عبادت خدا، فارغ شود، با توجه به اين كه اولا، فراغت براي عبادت، زماني حاصل مي شود كه دل از وابستگي ها رها گردد. و ثانيا، فراغت وقت نيز لازم است، مسأله اي است كه در اين جا درباره ي آن بيش تر توضيح خواهيم داد.

1. توجه به ارزش عبادت
از جمله نكاتي كه در روايات آمده و بر آن تأكيد شده، اين است كه در عبادات و به ويژه در نماز، سعي بر حضور قلب داشته باشيم. حتي در برخي روايات آمده است كه بدون حضور قلب، عبادت قيمتي ندارد. (1)
حال، سؤال اين است كه حضور قلب چگونه حاصل مي شود؟
دو امر، باعث حضور قلب مي شود؛ يكي آن كه به عبادتي كه قصد انجام آن را داريم، اهميت دهيم. بايد تلاش كنيم كه توجه به نفس عبادت زياد شود؛ يعني به راستي آن عبادت را مهم تلقي كنيم، و تنها آن را براي ثوابش انجام ندهيم. هنگامي كه انسان به نماز مي ايستد، بداند كه در مقابل چه كسي ايستاده و چه مي خواهد؟ توجه داشته باشد كه حضرت حق، براي او ارزش قائل شده كه فرموده است: «به هنگام ظهر، شب، صبح، نيمه شب و... اگر خواستي با من سخن بگويي، آزاد هستي». انسان هيچ گاه نبايد از ياد خدا غافل شود. متأسفانه نمي توانيم ارزش اين كار را در اين عالم بفهميم، بلكه تنها در عالم آخرت به ارزش آن پي مي بريم. يكي از استادان نقل مي كرد كه در خواب، مرحوم آيت الله حاج شيخ عبدالكريم حائري رحمه الله را ديدم. پرسيدم: آيا شما را در آن عالم عذاب هم مي شويد؟ فرمود: يك عذاب دارم و آن اين حسرت و غصه است كه چرا بيش تر به ياد خدا نبوده ام. دلم براي آن لحظاتي مي سوزد كه به ياد خدا نبودم. اين بزرگ ترين عذاب براي من است.
به راستي چرا انسان تا زماني كه در اين عالم به سر مي برد، به ياد و ذكر خدا توجه ندارد. بايد بدانيم كه اگر در اين دنيا نتوانستيم خدا را ياد كنيم، در آن دنيا نيز فرصتي داده نمي شود.
بياييم در شبانه روز، فرصتي را به او اختصاص دهيم. در هنگام ظهر، اگرهم كاري داريم، به نماز اهميت بيش تري بدهيم، چون هيچ كاري مهم تر از نماز و ملاقات با خدا نيست. اين كار اثر ديگري نيز دارد؛ به ويژه براي كساني كه خانواده تشكيل داده اند، چرا كه فرزندان شان نيز اهل نماز شده و براي نماز اهميت قائل مي شوند. يكي از علل بي توجهي فرزندان به نماز، اين است كه هنگام نماز هر يك از پدر و مادر به كاري مشغول اند و لذا فرزند مي پندارد كه شايد نماز اهميت چنداني ندارد. والا اگر بزرگ ترها به نماز بايستند، كودكان نيز مي آيند. متأسفانه، بسياري از خانواده ها به اين امر چندان توجهي ندارند، اما آيا به راستي در برابر امور مادي و دنيوي نيز همين گونه ايم؟ اگر با كسي وعده اي بگذاريم تا مبلغي پول از او بگيريم، دير و زود آن براي ما مهم نيست؟

2. توجه به امام زمان (عج)
براي آنكه حالت حضور در پيشگاه الهي حاصل شود، بايد از «باب الله» يعني امام زمان (عج) وارد شد. بايد در شبانه روز زماني را براي سخن گفتن با امام زمان خود اختصاص داد. البته هر گاه كه انسان مشكلات بيش تري پيدا مي كند، وقت كم تري مي گذارد. اما به هر حال، بايد وقت گذاشت تا آب حيات به گياه روحمان برسد تا مبادا خشك شود. در اين صورت، بعد از مدتي، انسان احساس مي كند كه گويا خود او در اين كار نقشي ندارد و امام دست او را گرفته است، از اين رو، برنامه ي او تغيير مي كند. چرا ما چنين نكنيم؟ آيا عاشق انسان عادي شدن، فايده اي دارد؟ او كه خود در راه مانده است و حال و روز ما را نمي فهمد، چگونه مي تواند دست ما را هم بگيرد. او هم فقيري مانند ماست. پايان اين دل بستگي هاي دنيوي چيست؟ بنابراين، بايد به كسي متصل شد كه در سختي و راحتي و پنهان و آشكار، با يك صدا، به ما توجه كند، به فريادمان برسد و مشكلات مان را حل كند. و او كسي نيست، جز امام عصر (عج) كه باب خداوند است. پس راه رسيدن به خدا و حضور در پيشگاه او، پيوستن به امام عليه السلام است. (2)
در كتاب «نماز مصلح و معراج در غربت» چند راه براي يافتن حضور قلب آمده است كه به آن مي پردازيم:

1- انس با خدا
انسان اگر بخواهد در نماز حضور قلب داشته باشد بايد با خدا انس پيدا كند. و اين انس با خدا نيز فقط در حال نماز و در مدت كوتاه پيدا نمي شود بلكه انسان بايد تمام مدت شب و روز به ياد خدا باشد و در درون خود با خدا ارتباط پيدا كند و او را فراموش نكند تا اين ارتباط در نماز به حد اعلاي خود برسد. انسان اين خصلت را دارد كه از صحبت كردن با دوست خود لذت مي برد و علاقه اي به ارتباط با بيگانگان ندارد. با هر كس كه بيشتر دوست باشد از صحبت كردن با او بيشتر لذت مي برد ولي اگر با كسي بيگانه باشد و او را نشناسد علاقه اي به او ندارد بلكه ممكن است هيچ ارتباطي با او پيدا نكند يا اينكه از ارتباط با او لذت نبرد مگر آنقدر با او ارتباط پيدا كند تا با او مأنوس شود آنگاه از اين ارتباط لذت خواهد برد. كسي كه در نماز احساس خستگي و كسالت مي كند و از نماز خواندن لذت نمي برد و فقط براي اداي تكليف نماز مي خواند، علتش اين است كه با خدا انس پيدا نكرده است و الا اگر با خدا انس داشت شيفته او مي شد و از سخن گفتن با او نه تنها لذت مي برد بلكه هيچ وقت احساس خستگي نمي كرد همان طوري كه پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و سلم مي فرمود: من از خواندن نماز سير نمي شوم. انسان مأنوس با خدا، در هر فرصتي كه پيدا كند فقط از راز و نياز با خدا لذت مي برد و براي راز و نياز به دنبال خلوت و دوري از مردم مي رود و در دل شبها با معشوق خود خلوت مي كند و شب را در اوج لذت به پايان مي برد. خداوند متعال به حضرت موسي عليه السلام فرمود: «اي پسر عمران دروغ مي گويد آن كسي كه گمان دارد مرا دوست دارد در حالي كه هنگام تاريكي شب مي خوابد، آيا عاشق خلوت با معشوق خود را دوست ندارد.» (3)
در خبر است كه حضرت داود عليه السلام عرض كرد: پروردگارا: كدام كس را در خانه خود جاي مي دهي و نماز چه كسي را قبول مي كني؟ فرمود: كسي را در خانه خود سكونت و جاي مي دهم و نماز او را قبول مي كنم كه از براي عظمت من فروتني كند و روز خود را با ياد من شام كند و نفس هاي خود را از خواهش هاي آن بازدارد و به خاطر من گرسنه را سير نمايد و غريبي را جاي دهد و بر او ترحم كند، پس نور چنين شخصي مانند خورشيد تابان در آسمان مي درخشد، چون مرا صدا زند و بخواند به او لبيك مي گويم و چون از من سؤال نمايد عطا مي كنم. مثل او در ميان مردم مانند باغ زيبايي است در بهشت كه هرگز نهرهاي او خشك نمي گردد و ميوه هاي او نمي پوسد. (4)

2- كوچك شدن غير خدا
راه ديگر تحصيل خشوع در نماز به دست آوردن معرفتي است كه آن معرفت، دنيا را در نظر انسان در نهايت كوچكي و خدا را در نهايت بزرگي قرار دهد. اگر اينگونه معرفت را كه تلاش و مجاهده و مراقبه زيادي مي طلبد، بدست آورد، در هنگام راز و نياز، هيچ كار دنيوي، نظر او را جلب نمي كند و او را از خدا منصرف نمي سازد. رسيدن به اين معرفت نيز سختيهاي خود را دارد كه احدي از بندگان خدا به آن مي رسند، البته انسان نبايد نااميد شود بلكه بايد آن راه را بپيمايد كه خداوند دست او را مي گيرد و خارها و موانع را از راهش برمي دارد و راه هدايت را به او نشان مي دهد. «وَ الَّذِينَ جاهَدُوا فِينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ .» (5)

3- بي توجهي به اطراف
راه سوم تحصيل حضور قلب در نماز اين است كه انسان تلاش كند از كارهاي پراكنده و مختلف در اطراف خود كه معمولا مانع تمركز حواس مي شود، صرف نظر كند، و هر چقدر انسان بتواند مشغله هاي فكري خود را كم كند همان اندازه در نماز حضور قلب و تبعا خشوع پيدا مي كند. همانطوري كه توجه به امور دنيوي انسان را از خدا غافل مي كند و تفكر در مظاهر دنيوي انسان را از تفكر در معرفت بازمي دارد، عكس آن نيز چنين است. يعني انسان اگر از محيط غفلت كند، توجه اش به خدا بيشتر خواهد شد. اگر در طريق معرفت خدا فكر و انديشه خود را به كار گيرد از غوطه ور شدن در افكار نادرست محفوظ مي ماند.

4 - انتخاب مكان مناسب
نماز خواندن در جاهاي شلوغ و جاهايي كه فكر انسان را به خود مشغول مي كند و يا قرار گرفتن در مقابل چيزهايي كه ذهن انسان را منحرف مي كند، مكروه است. شايد فلسفه كراهت اين باشد كه شلوغي هاي محيط، حواس انسان را پرت مي كند و از حضور قلب و توجه تام به نماز بازمي دارد. پس انسان بايد محل و مكاني را براي نماز پيدا كند كه بتواند هنگام نماز حواس خود را جمع كند و به غير توجه نكند.

5 - پرهيز از گناه
يكي ديگر از راههاي تحصيل حضور قلب در نماز پرهيز از گناه و معصيت در طول شب و روز است. گناه به طور مستقيم به دل انسان اثر مي گذارد و دل را كدر مي كند. فلذا دل در اثر گناه هر چقدر كدر و سياه شود از درك معنويت و لذت عبادت محروم خواهد شد. انسان اگر بخواهد لذت عبادت را درك كند و از نماز لذت ببرد بايد دلش را از آثار گناه پاك نمايد. و اين حاصل نمي شود مگر اينكه انسان مراقب باشد گناه نكند. گناه نكردن و خود را از معاصي حفظ نمودن اثر بسزا در خشوع نماز دارد.
دل خانه خداست و نماز سخن گفتن با خداست. اين پرواضح است كه اگر بخواهيم از تكلم با خدا لذت ببريم، بايد خانه دل را از قذرات و ناپاكيها، پاك نماييم. گناه حجاب دل است، تا اين حجابها رفع نشود صداي خوش يار و نور معرفت خدا به دل انسان نخواهد رسيد. با وجود اين حجابها، دل انسان به هر چه جذب مي شود جز خداي متعال. براي اينكه اين حالت پيش نيايد، بايد حجابها را برطرف كنيم، و دل را صيقل دهيم كه با كوچكترين اتصال، قطع از اغيار تحقق يابد.

6- تمرين و تكرار
آنچه كه گفته شد همه آنها مهم و باارزش است و براي خشوع نماز مؤثرند ولي مهمتر از همه آنها تمرين و تكرار و مراقبه است. يعني اين كه انسان قبل از شروع نماز عزم جدي و قصد قوي داشته باشد كه من بايد در نماز خضوع و خشوع داشته باشم. و با همين قصد وارد نماز شود و مقدمات را خوب فراهم كرده، به طور اجمال با معاني الفاظ و ذكرها هم آشنا شود مي تواند در صورت تمرين و تكرار همين روش در آينده نزديك به مرتبه خشوع نائل شود. چون تمرين و تكرار، اراده جدي و عزم راسخ مي طلبد. همين اراده جدي انسان را به تهيه مقدمات كار ملزم مي سازد. يعني انسان كه تصميم جدي گرفته است در نماز خود به خضوع و خشوع برسد، تلاش مي كند موانع آن را برطرف كند و در طول روز، دل را متوجه خدا مي سازد و دائم الذكر مي شود، در انتخاب مكان دقت مي كند، و بالاخره خود را از گناه و معصيت دور نگه مي دارد، در سايه تمرين و مداومت به مطلوب خود دست مي يابد. (6)

پاورقي

1- اصول كافي، ج 3، ص 363؛ وسائل الشيعه، ج 4، ص 688؛ خصال، ج 2، ص 612.
2- لذت حضور، استاد مرتضي آقا تهراني، ص 17-20.
3- بحارالانوار، ج 84، ص 139.
4- معراج السعاده، ص 639.
5- سوره مباركه عنكبوت، آيه 69.
6- نماز مصلح و معراج در غربت، يدالله صفري، ص 165-170.

بازگشت