سلام در كلام اهل معرفت


نكته شايان ذكري كه نبايد از آن غفلت كرد اين است كه سلام جدي تنها در ملاقات تازه روي مي دهد. بنابراين، كسي كه همراه و هم سخن شخصي باشد، به او سلام نمي كند، برخلاف انسان غايبي كه به حضور مي رسد و به طور جدي سلام مي كند، و چون [نماز معراج مؤمن است] و نمازگزار به معراج سير داده شده، و در نماز با پروردگار خود مشغول مناجات بوده و از زمين و اهل آن، بلكه از ما سوي الله غايب شده است، وقتي مناجاتش پايان مي گيرد و اجازه ي هبوط به زمين و محشور شدن با اهل آن مي يابد، گويا تازه وارد مي شود و تازه با ديگران ملاقات مي كند، از اين رو سلام جدي از او صادر مي شود. اما نمازگزاري كه از نمازش غفلت دارد و در زمين و اهل آن به سير فكري مشغول است، از آنان غايب نبوده تا ملاقات تازه صورت بگيرد و صحيح باشد كه به آنان سلام كند.
از اين رو برخي از كساني كه گرداگرد معرفت طواف مي كنند (عرفا) سخني بدين معنا دارد: چگونه نمازگزار - كه قرآن درباره ي او (ويل) گفته چون از نمازش غافل است - از سلام نماز خود شرم نمي كند؟ وي مي گويد:
بدان كه سلام از نمازگزار صحيح نيست جز اين كه با پروردگار خويش در حال مناجات بوده و از همه ي آنچه غير خداست بريده باشد... و چون بخواهد از آن حال مناجات به حالت مشاهده ي اين جهان و اجتماع منتقل شود، مانند انسان تازه وارد بر آنان سلام مي كند؛ زيرا در نمازش نزد خداوند حضور داشته و از مردم غايب بوده است، پس اگر نمازگزار هميشه در حال نماز نيز در اين جهان و اجتماع بوده [و به آنان بينديشد] چگونه مي تواند بر آنان سلام كند؟ چرا چنين نمازگزاري شرم نمي كند، چون با سلام نمازش چنين وانمود مي كند كه نزد خدا بود، و هم اكنون به مردم و اجتماع رسيده و بر آنان سلام مي كند! بنابراين، سلام عارف در نماز براي منتقل شدن وي از حال نماز به حال ديگر است؛ از اين رو دو سلام مي گويد، يك سلام به كسي كه از پيش او انتقال يافته و يك سلام به كسي كه بر او وارد مي شود. مگر اين كه در نمازش نزد خدا باشد كه در اين صورت، بر كسي كه از نزد او منتقل شده سلام نمي دهد؛ زيرا خداوند، خود «سلام» است، پس بر او سلام نمي دهد.(1)

پاورقي

1- رازهاي نماز، آيةالله جوادي آملي، ص150-155.

بازگشت