سجده هاي اولياي خدا


امام صادق عليه السلام مي فرمايد: دليل آنكه حضرت ابراهيم به مقام خليل اللهي رسيد، سجده هاي زياد او بر خاك بود. (1)
شبي كه بنا شد حضرت علي در جاي پيامبر اكرم بخوابد تا آن حضرت از تيغ دشمنان در امان بماند، از رسول خدا پرسيد: اگر من اين كار را بكنم جان شما به سلامت خواهد بود؟ وقتي پيامبر جواب مثبت داد، حضرت علي لبخندي زد و به شكرانه ي اين توفيق سجده ي شكر كرد. (2)
وقتي سر بريده ابوجهل، رهبر مشركان را به نزد پيامبر آوردند، حضرت سجده شكر كردند. (3)
امام سجاد عليه السلام در پايان هر نماز به شكرانه انجام آن سجده شكر مي كرد و هر گاه بلائي از او دور مي شد و يا ميان دو مسلمان را اصلاح مي كرد به شكرانه آن سجده مي كرد. آن حضرت سجده ي خود را به قدري طول مي داد كه غرق در عرق مي شد. (4)
چند نكته
1 - جاي سجده به قدري ارزش پيدا مي كند كه در حديث مي خوانيم: پس از نماز بر جاي سجده دست بكش و به صورت و بدن خود بكش تا از امراض و آفات و ناگواري ها در امان بماني. (5)
2 - سعي كنيم سجده ي شكر بعد از نماز مغرب را فراموش نكنيم كه دعا در آن مستجاب است. (6)
امام صادق عليه السلام فرمود: كسي كه بين اذان و اقامه سجده كند و در سجده بگويد: «سَجَدتُ لَكَ خاضعاً خاشعاً ذليلاً» خداوند محبت او را در دل مؤمنان و هيبت او را در دل منافقان قرار مي دهد. (7)
3 - سجده مخصوص خداست و در مقابل هيچكس حتي پيامبر خدا سجده جايز نيست، (8)
چه رسد به قبور امامان و امام زادگان كه بعضي ها به عنوان پابوسي در مقابل آنها به سجده مي افتند.
هنگامي كه مسلمانان به حبشه هجرت كردند، كفار گروهي را نزد نجاشي فرستادند تا مسلمانان را به كشورش راه ندهد و آنها را اخراج كند. نماينده ي قريش طبق رسم آن زمان در مقابل نجاشي پادشاه حبشه به سجده افتاد، اما نماينده مسلمين كه جعفر برادر حضرت علي بود سجده نكرد و گفت: ما جز در برابر خدا در برابر احدي سجده نمي كنيم. (9)
سجده ي حضرت يعقوب و فرزندانش در برابر حضرت يوسف نيز نه بر يوسف، بلكه براي خداوند بود، لكن به شكرانه ي نعمت وصال يوسف. «و خَرّوا لَهُ سُجَّداً» (10) از مستحبات تعقيب، سجده شكر است.
راز سجود، همان خواري و زبوني در پيشگاه خداوند است كه به صورت سجده شكل مي گيرد، چنان كه راز ركوع نيز بزرگداشت و تعظيم است كه به گونه ي خم شدن تمثل مي يابد، و راز طواف بيت الله الحرام، فدا شدن است كه به شكل دور زدن صورت مي گيرد.
در توقيع مولاي ما حضرت صاحب العصر عليه السلام نقل شده كه فرمود:
«سَجْدَةُ الشُّكْرِ مِنْ أَلْزَمِ السُّنَنِ وَ أَوْجَبِهَا وَ لَمْ يَقُلْ إِنَّ هَذِهِ السَّجْدَةَ بِدْعَةٌ إِلَّا مَنْ أَرَادَ أَنْ يُحْدِثَ فِي دِينِ اللَّهِ بِدْعَة؛ (11)
به راستي سجده ي شكر از لازم ترين و واجب ترين سنتهاست، و كسي نگفته اين سجده بدعت است، جز اين كه خود او مي خواهد در دين خدا بدعتي ايجاد كند.»
از علتهاي گزينش حضرت موساي كليم عليه السلام به پيامبري اين است كه وي در برابر خداوند، بسيار خوار، رام و زبون بود، ذلت خويش را به صورت قرار گرفتن گونه راست و چپ به زمين پس از نماز، نشان مي داد، و چون موسي عليه السلام دانست كه خداوند متعال بدين جهت او را برگزيده، بر خواري و زبوني خويش افزود و به سجده افتاد و گونه هاي خويش را به خاك ماليد، خداوند به وي وحي فرستاد كه: اي موسي! سرت را بلند كن و دستت را به جايگاه سجودت بكش و با آن صورت خويش را مسح كن، اين مسح را تا هر جاي بدنت كه دست برسد نيز ادامه بده كه از هر بيماري، درد، آفت و نقص در امان خواهد بود.(12)
راز سجود چون افتادگي و زبوني در برابر خداوند متعال است، اين افتادگي سبب نزديك شدن به خداوند مي شود همان گونه كه در پايان سوره «علق» آمده است - زيرا كسي كه براي خدا خود را زبون قلمداد مي كند، چيزي حاجب او نيست، و وقتي حجاب نداشت، فاصله ي كوچ او به سوي خدا كوتاه است، چنان كه در دعاي ابوحمزه ثمالي وارد شده است - از اين رو چنين شخصي به لقاي خدا نايل مي شود و كسي كه در برابر خداوند افتاده تر باشد، به او نزديك تر است. همچنين در دعاي حضرت زين العابدين امام سجاد عليه السلام نيز مي خوانيم: من كمترين كمترين ها و ذليل ترين ذليل ها و مانند ذره يا كمترم.(13)
در صورتي كه امام سجاد عليه السلام نزديك ترين نزديكها و عزيزترين عزيزها نزد خداوند سبحان است.
بين اصول عام و مهم امامت تفاوتي نيست، لذا همه ي پيشوايان اهل بيت عليهم السلام بر اين راه مستحكم بودند، بلكه درباره ي اميرمؤمنان علي عليه السلام روايت شده است كه ايشان نخستين كسي بود كه براي خداوند سجده ي شكر بجاي آورد، و نخستين كس از اين امت بعد از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم بود كه پس از سجده ي شكر، صورت خويش را بر زمين نهاد.(14)
علي عليه السلام چنين بود كه پيوسته در سجده مي فرمود:
«أُنَاجِيكَ يَا سَيِّدِي كَمَا يُنَاجِي الْعَبْدُ الذَّلِيلُ مَوْلَاه ؛ (15)
آقاي من تو را آن گونه مناجات مي كنم كه بنده ي ذليل مولاي خويش را...»
چون حيات هر ذكر از قبيل تهليل (لا اله الا الله) تحميد (الحمدلله) تسبيح (سبحان الله) و تكبير (الله اكبر) بستگي به راز آن دارد، چنان كه زنده كردن هر ذكر كسي را كه در لايه هاي حجاب ذات، وصف و فعل مرده است، بسته به راز ذكراست و ذكر امام معصوم عليه السلام و سجود او زنده به راز ذكر اوست، از اين رو ذكر او زنده كننده ي مردگان و بيدار كننده ي خفتگان است، گرچه همه چيز ذاتا زنده و در باطن بيدار است.

پاورقي

1- بحار، ج 85، ص 163.
2- وافي، ج 8، ص 882.
3- جامع الاحاديث، ج 5، ص 475.
4- بحار، ج 85، ص 137.
5- سفينة البحار.
6- وسائل، ج 4، ص 1058.
7- وسائل، ج 4، ص 633.
8- وسائل، ج 4، ص 986.
9- مسند احمد حنبل، ج 1، ص 461.
10- سوره مباركه يوسف، آيه 100؛ تفسير نماز، محسن قرائتي، ص137-146.
11- جامع أحاديث الشيعة، ج 5، ص 453، ح 3645.
12- جامع أحاديث الشيعة، ج 5، ص 453، ح 3645.
13- صحيفه سجادية.
14- جامع أحاديث الشيعة، ج 5، ص 476، ح 3705.
15- جامع أحاديث الشيعة، ج 5، ص 458، ح 3661.

بازگشت