در بيان معناي سجده و حقايق آن


بدان كه سجود، از افضل اعمال بدني است و بهترين وسيله براي جلب انوار الهي است، همان گونه كه روايت شده از امام صادق عليه السلام كه فرمودند: «نور را در دو چيز يافتم، گريه و سجده». و هم چنين روايت شده، «نزديك ترين حالات بنده به خدا، سجده مي باشد، خصوصا اگر انسان شكمش خالي و ديدگانش، گريان باشد.» (1)
براي سجده فضيلت هاي بسياري بيان شده:
1 - جمعي از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم خواستند كه از طرف خداوند، بهشت را براي آنها تضمين كند؛ حضرت فرمودند: «به اين شرط كه مرا به طول سجده ياري كنيد»، گفتند: مي پذيريم. حضرت نيز بهشت را براي آن ها ضمانت كرد. (2)
2 - روايت شده است كه، به حضرت صادق عليه السلام گفته شد: «چرا خداوند متعال حضرت ابراهيم را خليل خود گردانيد؟» (3)
حضرت فرمودند: «به خاطر بسياري سجده او بر زمين».
3 - در روايت صحيحي آمده است كه: «بنده هرگاه نماز گذارد، سپس به سجده رفته و سجده شكر به جا آورد، خداوند متعال حجابي كه بين او و فرشتگان است را، بگشايد و گويد: اي فرشتگان من، به اين بنده بنگريد كه فريضه مرا به جا آورد، و عهد مرا تمام نمود و به خاطر نعمت هايي كه به او ارزاني داشته ام سجده شكر نموده، اي فرشتگان من، بگوئيد چه چيزي براي اوست؟ فرشتگان گويند: بارالها! رحمت تو خطاب مي رسد: ديگر چه چيز؟ گويند: بهشت تو. خطاب مي رسد: ديگر چه چيز؟ فرشتگان گويند: حوائج او برآورده شود باز خطاب مي رسد: ديگر چه چيز؟ حضرت فرمودند: ديگر از خير چيزي باقي نماند، مگر اين كه فرشتگان آن را گفته باشند لذا در جواب گويند: بار الها! ما، ديگر چيزي نمي دانيم. خطاب مي رسد: هم چنان كه او مرا سپاس و شكر گفت من هم سپاسگزار او خواهم بود و روي خود، به سوي او خواهم نمود، و خود را به او نشان خواهم داد.» (4)
مي گويم: آن كه را دلي باشد همين روايت او را كفايت مي كند.
از اصحاب ائمه معصومين عليهم السلام درباره طول سجود آن ها مطالبي بس شگفت نقل نموده اند كه بايد گفت: «گواراي آن ها و پيروانشان باد.»
مثل آنچه از كشي روايت شده كه گفته است: در كتاب ابي عبدالله شاذاني (به خط خودش) كه نوشته بود: «از ابامحمد فضل بن شاذان شنيدم كه مي گفت: وقتي به عراق وارد شدم، يكي را ديدم كه دوستش را مورد عتاب قرار داده به او مي گويد: تو مرد عيال مندي هستي و محتاج به كسب و كار، مي ترسم، اين سجده هاي طولاني تو، سبب شود كه ديدگانت را از دست دهي! چون سرزنش را از حد گذرانيد آن مرد گفت: خيلي حرف زدي؛ واي بر تو، اگر سجده طولاني سبب كوري كسي مي شد، بايد ابن ابي عمير كور مي بود؛ چه گمان داري درباره مردي كه پس از نماز صبح، سر را براي سجده شكر، به زمين مي نهد و ظهر سر از سجده برمي دارد!» (5)
2 - هم چنين، كشي، از ابوالقاسم نضر بن صباح، از فضل بن شاذان، روايت نموده كه گفته است: «بر محمد بن ابي عمير، داخل شدم و او در سجده بود. سجده اش طولاني شد، چون سر برداشت، گفتم: اين چه سجده طولاني بود؟ گفت: پس اگر مي ديدي جميل بن دراج را چه مي گفتي؟!» بعد، خودش نقل نمود كه: «روزي بر جميل بن دراج، داخل شدم و او در سجده بود و سجده اش بسيار طولاني شد؛ چون سر برداشت، به او گفتم: سجده ات خيلي طولاني شد! گفت: اي ابن ابي عمير، اگر معروف بن خربوذ را مي ديدي، چه مي گفتي» (6)
و اما طول سجده امام سجاد عليه السلام و امام كاظم عليه السلام معروف تر است.
مي گويم: مرا شيخي بود، جليل القدر، عارف عامل كامل؛ (7) پاك كند خداوند تربتش را كه نظير او در اين مراتب كسي را نديدم از او سئوال كردم درباره عملي كه در اصلاح دل و جلب معارف مؤثر باشد. او گفت: «از اين دو كه مي گويم، برتر نديدم؛ يكي مداومت بر سجده طولاني در هر شب و روز يك مرتبه، كه در آن گفته شود: «لا اله الا انت، سُبحانك إنّي كُنتُ مِنَ الظالمين» «پروردگاري جز تو نيست پاك و منزهي از هر نقص و عيب، و منم كه از ظالمين و گنه كارانم.»
اين ذكر را بر زبان آورد، در حالي كه خود را در زندان طبيعت حبس شده، ببيند و قيد و بند اخلاق رذيله را بر خود، مشاهده كند، و اعتراف كند به اين حقيقت كه، اين قيد و بند را خود، براي خودش فراهم ساخته و در اين زندان، خود را محبوس نموده؛ و خود را ظالم و ستمكار بداند و صد مرتبه سوره قدر را در هر شب جمعه و عصر جمعه بخواند.» و به دوستانش نيز اين عمل را توصيه مي نمود و عمل مي كردند. و از بعضي از آن ها نقل شده كه: اين ذكر را سه هزار مرتبه گفته است! خلاصه اين كه، اين سجده و بركات آن، براي كساني كه به اين توصيه عمل نمودند، معروف است.
«از اميرالمؤمنين عليه السلام از معناي سجده اول نماز، سؤال شد؛ حضرت فرمود: تأويل آن، اين است كه: «بارالها! تو ما را از اين خاك آفريدي، و چون سر از سجده اول برداري، تأويلش اين است كه ما را از اين خاك خارج ساختي و سجده دوم، يعني دوباره ما را به اين خاك برمي گرداني. و چون سر از سجده دوم برداري، يعني دوباره از اين خاك، ما را خارج خواهي نمود.» (8)
مي گويم: آنچه از تفسير امام فهميده مي شود، اين است كه، نيت، در هنگام سر برداشتن از سجده اول، قصد ارتفاع و برتري بر دشمنان خدا و دشمنان اولياي اوست.(9)
و ممكن است بين اين دو را به اين گونه جمع نمود كه: اولي اشاره به مطلق وارد شدن به دنيا، و دومي، اشاره به حكم آن، كه همان ايمان به خدا و اولياي او دارد.
بنابراين، سجده، از جهت اين كه صورت مقام فناي بنده است؛ مقامي كه حاكي از نهايت درجه استكانت و ذلت بنده است؛ بنابراين، مناسب است كه در اين حال، انسان، عزيزترين اعضاي بدنش را، بر ذليل ترين اشياء بنهد، سپس در آن حال، خدا را به برترين نامش، تسبيح كند.
هرگاه بنده به اين مطلب توجه داشت و سجده را با اين نيت انجام داد، دلش نرم و عقلش از كدورت، پاك مي شود، به واسطه بازگرداندن فرعي كه خودش است، به اصلي كه ذات حق تعالي است. چون چنين شد، عنايات رباني او را فراخواهد گرفت؛ زيرا عنايت، از همه زودتر به مواضع ذلت و مراكز اضطرار مي رسد، و كدامين ذلت از مقام فنا، ذلتش بيشتر و كدامين اضطرار، از اضطرار عبوديت، شديدتر است.
سپس، چون رسوم و آداب عبوديت و بندگي را به فناي از خويش، به پايان رساند، سر از سجده بردارد و تكبير گويد و با گفتن: «استغفر الله ربي و اتوب اليه»، از خدا بخواهد كه گناهانش را بيامرزد و از تقصيرات و قصورات او در حال ارتفاع و (سر برداشتن از سجده) در گذرد، كه اين مسأله اي است كه هم علما و هم عملا مشكل است؛ زيرا كه موافق با هواي نفس است. سپس دوباره به سجده برود و با گفتن: «سبحان ربي الاعلي و بحمده»، فناي از خويش را، به فناي از جميع آثار آن، كامل مي گرداند و با اين عمل، به برترين مقامات عبوديت و بندگي و مقام شهود و بقاي ابدي، دست مي يابد. سپس سر از سجده برمي دارد، و به خاطر مقام عبوديت و بقاء بالله، در مقام شهود، به تشهد، مي نشيند و شهادت مي دهد به يگانگي حق تعالي و شهادت به رسالت پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم، و صلوات مي فرستد بر پيامبر و اهل بيتش، به خاطر شكر نعمت هدايت به وسيله آن ها به سبب اين مقام بلند و والا يا قصد كند با آن، تحيت و سلام را به حاضرين مجلس.
امام خميني قدس سره در بيان سر سجده در كتاب سر الصلاة مي فرمايند:
«پس سرّ سجده را كه اشاره به آخرين مراتب توحيد است، و منتهي شود در مرتبه ي تحقق به مقام لا مقامي كه اشاره به آن در مسلك اهل معرفت كلمه ي شريف او ادني است، كشف نتوان كرد. و آنچه ما در اين مقام اشاره به آن مي كنيم از وراء هزار حجاب از نور و هفتاد هزار حجاب از ظلمت است كه به قلب ما بازماندگان از طريق اهل حق و حقيقت، يكي از آن ها كشف نشده، و با اين حال سستي و افسردگي و فتور و مردگي كه اكنون در آن واقعيم اميدي در خير هم نيست، مگر حق تعالي از خزينه ي كريمانه خود بذل رحمتي نمايد... و بالجمله سجده در نزد اهل معرفت و اصحاب قلوب چشم فروبستن از غير، و رخت بربستن از جميع كثرات حتي كثرات اسماء صفات و فناي در حضرت ذات است.» (10)

پاورقي

1- كافي، ج 2، ص 483، ح 10 و عدة الداعي، ص 173 و بحارالانوار، ج 90، ص 334.
2- امالي طوسي، ص 664 و مجموعه ورام، ج 2، ص 79 و بحارالانوار، ج 22، ص 142.
3- علل الشرايع، ج 1، ص 34 و بحارالانوار، ج 12، ص 4.
4- فقيه: ج 1، ص 334 - 333 و بحارالانوار، ج 83، ص 205.
5- رجال كشي، ص 591 و بحارالانوار، ج 83، ص 208.
6- رجال كشي، ص 252 - 211 و بحارالانوار، ج 83، ص 207.
7- مراد شيخ حسينقلي همداني قدس سره است.
8- فقيه، ج 1، ص 314 و وسائل الشيعه، ج 6، ص 331.
9- تفسير امام حسن عسكري عليه السلام، ص 523.
10- اسرار الصلاة، مرحوم ميرزا جواد ملكي تبريزي، ترجمه سيد علي احمدي، ص 451-459.

بازگشت