تفسير شريف لاهيجي


سورة فاتحة الكتاب
سوره الفاتحة (1): آيات 1 تا 7
اعوذ باللَّه من الشيطان الرجيم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ «1»
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ «2» الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ «3» مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ «4» إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ «5»
اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ «6» صِراطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لا الضَّالِّينَ «7»
در اخبار آمده است كه حق تعالي صد و چهار كتاب از آسمان فرو فرستاده از آن جمله توراة و انجيل و زبور و قرآن را برگزيده و علوم همه كتابها را در آن چهار كتاب درج نمود، و از ميان چهار كتاب قرآن را برگزيد و ثواب و بركات آنها را در قرآن جمع كرد، و همه بركات و ثواب آن را در فاتحة الكتاب درج نمود پس هر كه فاتحه بخواند چنان باشد كه صد و چهار كتاب خداي تعالي را خوانده باشد و هر كس بمعاني فاتحة الكتاب رسيده باشد چنان باشد كه بكلّ معاني كتب آسماني رسيده و دانسته باشد. از اين جاست كه ابن عباس از امير المؤمنين عليه السلام روايت كرده كه آن حضرت فرمود كه «اي عبد اللَّه! اگر جميع معاني و حقائق فاتحة الكتاب را بنويسم هفتاد شتر از آن پر بار كنم».
پس از حقوق قرآني آنست كه وقتي كه قدم در حرم قرآن نهد ابتدا باستعاذه نمايد تا از وسوسه شيطان ايمن باشد، و در معني آن اشارتي ميرود: [اعوذ باللَّه ] پناه ميگيرم بخداي يكتاي بي همتا [من الشيطان ] از شر وسوسه ديو سركش از فرمان حضرت عزّت تعالي شأنه [الرجيم ] رانده شده از طبقات آسمان يا از روضه جنان.
بعد از آن افتتاح باسم سامي منعم حقيقي و اعتراف بالوهيت او كرده بگويد بِسْمِ اللَّهِ يعني ابتدا ميكنم بنام معبود مستجمع جميع صفات كامله الرَّحْمنِ نيك بخشاينده بر جميع خلق در دنيا الرَّحِيمِ بخشاينده بر مؤمنين در آخرت، بسبب ايمان.
و فاتحه را منتهاي آيات سبع گرفته اند الْحَمْدُ لِلَّهِ جميع محامد و همه ثناها از ازل تا ابد آنچه معلوم و موجود بوده و هست و خواهد بود مر ذات مستجمع جميع صفات كامله راست كه رَبِّ الْعالَمِينَ پرورنده و تربيت كننده جميع مخلوقاتست از ملائكة و جن و انس و وحوش و طيور و سباع برّي و بحري و غير آن الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ عن امير المؤمنين عليه السلام: «الرحمن الّذي رحم ببسط الرزق علينا، الرحيم بنا في ادياننا و دنيانا و آخرتنا، خفّف علينا الدين و جعله سهلا خفيفا، و هو يرحمنا بتمييزنا من اعدائنا».
مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ خداوند روز جزا و متصرّف در آن روز است بهرچه خواهد. و بنا بر قرائت «ملك يوم الدين» ترجمه اش چنين است كه پادشاه روز جزاست كه سلطنت و پادشاهي در آن روز او را باشد، چنانچه فرموده: (1)
«لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ» محمد بن مسعود عياشي رضي اللَّه عنه كه از جمله اعاظم اهل حديث و تفسير است از محمد بن علي حلبي روايت كرده كه حضرت صادق عليه السلام «مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ» قرائت ميكردند، و از داود بن فرقد روايت كرده كه او گفت من بكرّات و مرّات بحيثيتي كه احصاء آن نتوان كرد از آن حضرت شنيدم كه «ملك يوم الدين» قرائت ميكردند. پس بهر دو وجه قرائت توان كرد.
و چون صاحب امانت مقاليد ابواب حمد الهي هنگام فتح و بسط ابواب تحميد، پرورنده عالم و آدم خود را در مرتبه قرب و اريكه عزت متمكن مييابد، بنا بر اين در آن هنگام از بعد غيبت بقرب خطاب آمده ميگويد كه إِيَّاكَ نَعْبُدُ ترا عبادت ميكنيم و بس تعالي و تقدّس، و غير تو را مستحق عبادت نميدانيم.
عن ابي الحسن الرضا عليه السلام «ليس العبادة كثرة للصوم و الصلاة انّما العبادة التفكّر في امر اللَّه عز و جل»
و چون عبادت الهي كما ينبغي بدون اعانت باري جل شأنه ميسر نيست، بنا بر اين در تلو «إِيَّاكَ نَعْبُدُ» گفت:
وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ يعني و خاص از تو ياري ميخواهيم در اداي عبادات و انجاح ساير حوائج و مهمات، و ديگران را واسطه رسانيدن فيض تو ميدانيم. و بعضي گفته اند كه تقديم عبادت بواسطه محافظت و رعايت فواصل كلام است، و تكرار لفظ «اياك» بجهة التذاذ در خطابست.
و ايراد صيغه متكلم مع الغير در عبادت و استعانت ميتواند كه اشارت باشد بر اينكه عبد بايد كه در مقام عبوديت و استعانت، غير خود مثل انبياء و اوصياء سلام اللَّه عليهم را با خود سهيم و شريك گرداند تا بوسيله ايشان عبادت و استعانت او مقبول درگاه احديت گردد. و ما احسن ما قيل: «صد خار را زبهر گلي آب ميدهند» در احكام شرعي مقرر است كه هر كه متاعي چند در يك عقد بخرد و بعضي از آن معيب برآيد همه را رد بايد كرد، يا همه را بايد نگاه داشت و بعيب راضي شد، و مشتري را نميرسد كه معيب را رد كند و بي عيب را نگاه دارد، پس هر بنده كه عبادات خلص اولياء را با عبادت خود ضمّ كند و ملائكه بحكم الهي متحمل آن گردند حق تعالي كريمتر از آنست كه عبادت بي عيب را بشآمت عبادت معيب رد نمايد، يا بي عيب را قبول كند و معيب را مردود گرداند، پس بيقين عبادت معيب را بطفيل بي عيب قبول كند. در كتاب حدائق الانوار فخر رازي مذكور است كه اگر كسي گويد كجاست در فاتحه كه ترك يك تشديد باعتقاد موجب كفر باشد؟ جواب: اينجا كه ميفرمايد «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ» اگر «اياك» را مشدّد نخوانند كفر بود زيرا كه «اياك» مخفف بمعني شعاع بود پس معني چنان بود، كه شعاع آفتاب را ميپرستم و اين كفر بود.
اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ بنما ما را راهي راست در اقوال و افعال و اخلاق كه آن راه متوسط بود ميان افراط و تفريط، يا ثابت دار ما را در آن راه كه آن راه محمد و ائمه معصومين است صلوات اللَّه عليه و عليهم اجمعين، و در بعضي روايات آمده كه «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ» يعني «ادم لنا توفيقك الّذي أطعناك به في ماضي ايامنا حتي نطيعك كذلك في مستقبل اعمارنا» و در روايت ديگر چنين وارد شده كه مراد از صراط مستقيم علي بن ابي طالب و معرفت اوست سلام اللَّه عليه. و ايضا مرويست كه:
«الصراط المستقيم هي الطريق الي معرفة اللَّه و هما صراطان: صراط في الدنيا و صراط في الآخرة، فاما الصراط في الدنيا فهو الامام المفترض الطاعة من عرفه في الدنيا و اقتداي بهداه مرّ علي الصراط الّذي هو جسر جهنم في الآخرة، و من لم يعرفه في الدنيا زلت قدمه علي الصراط في الآخرة فتردي في نار جهنم»
و در حديث نبوي وارد شده كه «من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميتة جاهلية» يعني كسي كه مرد و نشناخت امام زمان خود را مرد مردن جاهليت يعني بي ايمان بمرد، علي بن ابراهيم رحمه اللَّه تعالي باسناد خود از حضرت صادق آل محمد صلوات اللَّه عليه و آله روايت كرده كه آن حضرت ميفرمود كه «و اللَّه نحن الصراط المستقيم» بنا برين احاديث، معني آيه چنين است كه: بشناسان بما امام حق را تا متابعت او كنيم و در آخرت با او محشور شويم، و يا ثابت دار ما را بر معرفت و متابعت امام عليه السلام.
صِراطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ راه آنان را كه بفضل خود انعام كرده اي بر ايشان اطلاع بر اسرار حقيقت را. در معاني الاخبار از حضرت رسالتپناه صلي اللَّه عليه و آله روايت كرده كه مراد از «الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ» شيعيان امير المؤمنين عليه السلام اند كه بنعمت ولايت آن حضرت اختصاص يافته اند «طُوبي لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآبٍ» غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ نه راه آن كساني كه خشم كرده اي برايشان. و في الحديث «هم اليهود الّذين قال اللَّه فيهم مَنْ لَعَنَهُ اللَّهُ وَ غَضِبَ عَلَيْهِم وَ لَا الضَّالِّينَ و نه راه كساني كه گمراه شدند.
و في الحديث «هم النصاري الذين قال اللَّه فيهم: قَدْ ضَلُّوا مِنْ قَبْلُ وَ أَضَلُّوا كَثِيراً»
علي بن ابراهيم رضي اللَّه عنه از حريز بن عبد اللَّه روايت كرده كه حضرت صادق عليه السلام آيه «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ» را تا آخر چنين قرائت كردند كه «اهدنا الصراط المستقيم صراط من أنعمت عليهم غير المغضوب عليهم و غير الضالين»
و بعد ازين فرمودند «المغضوب عليهم النصّاب و الضالّين اليهود و النصاري»
و در حديث ديگر فرمودند كه:
«الضالّين اهل الشكوك الّذين لا يعرفون الامام» (2)

پاورقي

1- سوره مؤمن (غافر)، آيه 16.
2- تفسير شريف لاهيجي، محمد بن علي شريف لاهيجي، تحقيق: مير جلال الدين حسيني ارموي( محدث)، ج1، ص 3-6، دفتر نشر داد، چاپ: اول، تهران، 1373 ش.

بازگشت