استعاذه


هنگامي كه از شر شيطان به پيشگاه خداوند منان پناه مي بري و مي گويي «اعوذ بالله من الشيطان الرجيم». پس بدان كه او دشمن نيرومند توست كه همواره در كمين توست تا دلت را تصرف كند و از ياد خدا مانع شود، بر تو و بر مناجات خالصانه ات حسد مي ورزد، زيرا تو سجده مي كني و او براي يك سجده از درگاه خداوند مطرود شده، هدف از «استعاذه» صرف گفتن «اعوذ بالله...» نيست، بلكه هدف اصلي ترك راه شيطان و اجتناب از مسائلي است كه مورد علاقه ي شيطان پليد است، نه فقط گفتن «اعوذ بالله...» و ادامه دادن راه شيطان و گام برداشتن در خط شيطان. اگر حيوان درنده و يا دشمن خون خواري، كسي را دنبال مي كند كه او را بگيرد و بكشد، و او مي خواهد به پناهگاهي پناهنده شود، اگر او در وسط بيابان و يا وسط خيابان بايستد و مكرر بگويد من به اين پناهگاه پناهنده مي شوم، آيا چنين گفتاري او را از دست دشمن خون آشام رهايي مي بخشد؟ هرگز نه، بلكه براي رهايي از شر دشمن غدار لازم است خود را به نقطه ي أمن برساند كه دشمن به آن جا دسترسي نداشته باشد.
كسي كه دنبال شهوات مي رود، در مسير شيطان گام بر مي دارد و همواره در تيررس شيطان است، هر چه با زبان بگويد «اعوذ بالله...» او را سودي نمي بخشد، بلكه لازم است اين راه را ترك كند و در راه اطاعت رحمان گام بردارد و خود را به حصن محكم الهي برساند تا از شر شيطان در امان باشد.
يكي از دام هاي ظريف شيطان اين است كه نمازگزار را به فكر آخرت و كارهاي خير وادار مي كند تا از فهم آنچه به زبان مي آورد غافل سازد؛ پس متوجه باش هر چيزي كه تو را از فهميدن مطالبي كه به زبان مي آوري مشغول سازد، وسوسه ي شيطان است؛ زيرا هرگز حركت دادن زبان منظور نيست بلكه درك معاني بلند آن مقصود است. (1)

ريشه ي استعاذه در قرآن كريم است آنجا كه مي فرمايد:
«فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجِيم ؛ (2)
پس هرگاه قرآن تلاوت كردي، از شيطان رانده شده به خداوند پناه ببر.»

و قرآن استعاذه را از زبان پيامبران:
نوح (3)، يوسف (4)، موسي عليهم السلام (5)، و مريم عليهاالسلام (6) نقل مي كند.
در روايات نيز به طور مكرر در ابواب دعا، ادعيه ي فراواني در عوذات وارد شده كه اين مختصر محل ذكر آن نيست.
با برهان عقلي و نظر دقيق عرفاني نيز استعاذه امري صحيح بلكه لازم است.
با برهان عقلي بدين ترتيب كه: همه ي ممكنات عين فقر و احتياج هستند. در اين صورت مي بايست به وجودي پناه ببرند كه عين غنا و بي نيازي مطلق باشد؛ و او جز ذات واجب الوجود نيست.
و اما نظر عرفاني كه معتقد است «ليس في الدار غيره ديار»، به معناي صحيح كلمه، ما هستي نماها مي بايد به درگاه «او»، آن «هستي مطلق» سر بساييم و به او پناه ببريم.
صاحب صافي در تفسير استعاذه مي گويد:
استعاذه پاك كردن زبان است از آنچه غير از ذكر خداوند، بر آن جاري است، تا آمادگي ذكر خداوند و تلاوت را بيابد؛ و زدودن قلب است از لوث وسوسه ها تا آماده شود براي حضور در نزد آنكه از او ياد كرده است و حلاوت حضور او را به دست آورد. (7)
صاحب مخزن العرفان نيز در اين باب چنين مي فرمايد: «و چنانچه بعضي از دانشمندان گفته اند، استعاذه تمام نمي شود مگر به سه چيز: علم،حال، عمل.
علم شناسايي نفس بشر است به اينكه عاجز است از جلب نمودن منافع و دفع كردن مضار، و آنچه ضروري است چه در دنيا و چه در عقبي، و شناسايي حق تعالي به قدرت كامله و توانايي او بر هر چيزي. وقتي در نفس انسان چنين عملي پديد گرديد كه خود و خداي خود را شناخت، يك حالت شكستگي و تواضعي در قلب وي پديد مي گردد كه آن را حالت خضوع و خشوع گويند.
وقتي حالت خضوع و خشوع در انسان پديد گرديد، از چنين حالتي دو صفت و دو حالت نمايان مي گردد: يكي در قلب و ديگري در زبان؛ زيرا وقتي حالت انكسار و شكستگي در خود يافت، قهراً التجاء مي نمايد به مبدأ خود، و به زبان كه ترجمان قلب است مي گويد «أعوذ بالله»، پس عمده در استعاذه علم انسان است به خودش و به پروردگارش؛ و كسي كه نشناسد عزت ربوبيت و ذلت عبوديت را، هرگز نتواند واقعاً به خدا پناه برد». (8)
در هر صورت، استعاذه مي بايد همانند بقيه ي اذكار هم بر زبان جاري شود و هم بر قلب ساري گردد تا اثر خاص خود را بر جاي گذارد. (9)

آداب استعاذه
حقيقت استعاذه حالتي نفساني است كه از علم برهاني به توحيد افعالي و ايمان به آن به دست مي آيد. يعني پس از آن كه از راه عقلي آيات و روايات فهميد كه تنها خدا است كه در سلطنت و تأثيرگذاري يگانه است و شريكي ندارد و حتي اصل تأثير هم منحصر در خدا است، بايد با قلم عقل بر صفحه ي دل، حقيقت لا اله الا الله و لا مؤثر في الوجود الا الله (10) را بنويسد.
وقتي كه دل به اين حقيقت ايمان آورد، به انقطاع دست پيدا مي كند و وقتي شيطان را قوي و رهزن راه انسانيت ديد، حالت اضطراري به او دست مي دهد كه حقيقت استعاذه همان حالت است. از آن جا كه زبان، ترجمان دل است، آن اضطرار بر زبان مي آيد و بنده «أعوذ بالله من الشيطان الرجيم» را از روي حقيقت مي گويد.
اگر در قلب اثري از اين حقايق نباشد و شيطان بر دل مسلط باشد، استعاذه نيز از ناحيه ي تدبير شيطان گفته مي شود. در ظاهر «أعوذ بالله من الشيطان» مي گويد و در حقيقت «أعوذ بالشيطان من الله» است. شيطان، گوينده ي چنين استعاذه اي را مسخره مي كند. استعاذه ي اين شخص مانند كسي است كه مي خواهد از شر دشمن فرار كند و به سوي قلعه ي محكمي برود؛ ولي خودش به طرف دشمن مي رود و پشت به قلعه حركت مي كند. چنين شخصي علاوه بر آن كه به شر دشمن گرفتار مي شود، مورد تمسخر هم قرار مي گيرد. (11)

پاورقي

1- اسرار نماز، ترجمه ي اسرار الصلوة شهيد ثاني قدس سره، ص 138.
2- سوره مباركه نحل، آيه 100.
3- سوره مباركه هود، آيه 74.
4- سوره مباركه يوسف، آيه 22.
5- سوره مباركه بقره، آيه 63.
6- سوره مباركه مريم، آيه 18.
7- الصافي، ص20، از چاپ سنگي.
8- مخزن العرفان، ج 1، ص 24.
9- معراج مؤمن، هادي نجفي، ص 59-60.
10- [هيچ مؤثري در عالم جز خدا نيست].
11- ادب پرواز، برگرفته از كتاب آداب الصلوة امام خميني، محسن عباسي ولدي، ص144-152.

بازگشت