قرائت


حضرت امام رضا عليه السلام فرموده اند:
«أُمِرَ النَّاسُ بِالْقِرَاءَةِ فِي الصَّلَاةِ لِئَلَّا يَكُونَ الْقُرْآنُ مَهْجُوراً مُضَيَّعا؛ (1)
مردم به خواندن حمد و سوره در نماز به اين جهت موظف شده اند كه قرآن مجيد متروك و ضايع نشود.»

اگر نمازگزار را از دريچه اي بنگريم، كه بنده در ارتباط با مولا است و اين كه هر نماز ميثاقي نو و عهدي است جديد با خدا كه پا از دائره ي بندگي اش فراتر نگذاريم، شايد مهم ترين قسمت نماز قرائت حمد و سوره، بخصوص سوره ي حمد باشد؛ چه معاني دقيق و مفاهيم عميق كه در اين جملات كوتاه نهفته است، جاي تعريف ندارد؛ زيرا كه كلام خدا است و همين بس براي آن كه از هر تعريف بي نياز باشد.
از اين رو درك معاني اين قسمت نماز، عامل مؤثري در حضور قلب و ديگر شرايط نماز است.
امام رضا عليه السلام در پاسخ كسي كه از رمز وجوب سوره ي حمد در همه ي نمازها، پرسيده بود، فرمود:
«هيچ قسمتي از قرآن و كلام را، همانند سوره ي حمد نداريم كه در آن همه ي نيكي ها و حكمت ها جمع شده باشد. از اين رو هر نمازي كه در آن سوره ي حمد خوانده نشود، آن نماز ناقص است.» (2)

با سوره ي حمد وصف آن دلبر كن
از او طلب عنايت كوثر كن

از عالم ماسواي حق فارغ شو
با ناله نواي بندگي را سر كن

اسرار و آداب قرائت، بسيار زياد است و عقل انسان از احاطه ي همه ي آنها ناتوان مي باشد.
فرازهاي قرائت، حكايت كلمات حق تعالي است كه بر اسلوبي شيوا و نظمي زيبا تعبير شده و اسرار دقيق و حكمت هايي عميق در آن به كار رفته است.
هرگز هدف از آن مجرد حركت زبان نيست؛ بلكه هدف درك معاني بلند و حقايق والاي آن و دقت و تدبر در دقايق آن است.
قرائت، گفت وگو، راز و نياز و مناجات مستقيم با خداوند است.
قرائت، تلاوت آيات قرآن و حكايت كلمات خداوند سبحان است.
قرائت، مدح و ثناي عاشقانه از محبوب است.
قرائت، بيان خواسته هاي دروني و شكوه از هجران و دوري است.
قرائت، پناه بردن به خداوند از شر وسوسه هاي شيطان و دوري جستن از ماسواي او است.
قرائت، اذعان به رحمانيت و رحيميت خداي - تبارك و تعالي - است.
قرائت، اقرار به وحدانيت و يگانگي خالق آسمان و زمين است.
قرائت، گل سروده اي براي آفريننده و گرداننده چرخ گردون است.
قرائت، حمد و ستايش و سپاس گزاري از منعم تواناي هستي است.
قرائت، دوستي كردن با دلبر مهربان و يكرنگي كردن با يار باوفا است.
قرائت، دست تظلم و نياز به صاحب رستاخيز و تمسك به عنايت او است.
قرائت، دور افكندن بت هاي درون و بيرون و خالص كردن پرستش براي معبود حقيقي است.
قرائت، پناه جويي و استعانت از حي داور است.
قرائت، طلب يار و فراز از گرفتاري است.
قرائت، چنگ زدن به دامن رحمت آن بخشايشگر قدرتمند است.
قرائت، حركت در مسير پاكي ها و سير در طريق نيكي ها است.
قرائت، هم آوازي با اوليا و انبيا و هماهنگي با برگزيدگان و صديقان است.
قرائت، هم آوايي با پارسايان و فرزانگان و هم خواني با كروبيان و فرشتگان است.
قرائت، هم پيماني با شهيدان و صالحان و هم نشيني با پرهيزكاران است.
قرائت، روي برگرداندن از غافلان و نابخشودگان است.
قرائت، سرود رهايي از كشور شب پرستان و مژده ي نجات از زندان سيه رويان است.
قرائت، ناز است و نياز، سوز است و گداز، شور است و غوغا، خواهش است و تمنا، مدح است و ثنا، درد است و دعا، تضرع است و ابتهال، گريه است و شرح حال:

شمع من است روي تو، عمر من است موي تو
جان من است بوي تو، دست من است و دامنت

بر سر ره به خواري ام، چند كشتي به زاري ام
گر تو چنين گذاري ام، دست من است و دامنت

جان و جهان من تويي، روح و روان من تويي
سرو روان من تويي، دست من است و دامنت

لعل لبت شفاي من، داده غمت سزاي من
گر نكني دواي من، دست من است و دامنت

خاك درت گزيده ام، به ز تو كس نديده ام
وز همه كس بريده ام، دست من است و دامنت

شمس جلال من تويي، صبح وصال من تويي
واقف حال من تويي، دست من است و دامنت
(مولوي)
براي درك اين مطلب كه قرائت «گفت وگويي است بين عبد و معبود» روايتي از امام رضا عليه السلام را بيان مي كنيم.
حضرت امام رضا عليه السلام روايت كرده است كه: «خداوند متعال مي فرمايد: من فاتحة الكتاب را بين خود و بنده ام تقسيم كرده ام؛ نيمي از آن من و نيمي از آن او است و اينك بنده ي من هر چه مي خواهد از من سؤال كند.
هر گاه بنده اي بگويد: «بسم الله الرحمن الرحيم»، خداوند مي فرمايد: بنده من به نام من سخن آغاز كرد و بر من لازم است كه كارهاي او را به انجام برسانم و به زندگي او بركت دهم، هر گاه بگويد: «الحمد لله رب العالمين» خداوند - جل جلاله - مي فرمايد:
بنده ام حمد مرا به جاي آورد و دانست نعمت هايي كه در نزد او مي باشد، از من است و بلاها را من از وي دفع كرده ام اينك گواه باشيد كه من علاوه بر آنها، نعمت هاي آخرت را نيز به او مي دهم و او را از گرفتاري هاي آخرت نجات مي دهم؛ همان گونه كه از بلاهاي دنيا نجاتش داده ام.
هر بنده اي بگويد: «الرحمن الرحيم» خداوند مي فرمايد: بنده ام گواهي داد كه من رحمان و رحيم مي باشم، اكنون او را از رحمت خود بهره مند مي سازم و وي را از بخشش هاي خود بهره مند مي كنم. هر گاه بگويد: «مالك يوم الدين»، خداوند مي فرمايد: من شما را گواه مي گيرم همان گونه كه او اعتراف كرد من مالك روز قيامت هستم، حساب آن روز را برايش آسان خواهم كرد و از گناهانش خواهم گذشت.
هنگامي كه بنده اي بگويد: «اياك نعبد» خداوند متعال مي فرمايد: بنده ام راست مي گويد و او فقط مرا عبادت مي كند، اينك شما شاهد باشيد كه من پاداش عبادت هاي او را مي دهم تا كساني كه غير از مرا عبادت كرده اند، به حال او غبطه بخورند و آرزوي مقام او را داشته باشند.
هنگامي كه بنده اي بگويد: «و اياك نستعين»، خداوند مي فرمايد: بنده ام از من ياري مي خواهد و به من پناه آورده است، من در كارها او را كمك خواهم كرد و در سختي ها به ياري او خواهم شتافت و در مشكلات دست او را خواهم گرفت.
هر گاه بنده اي بگويد: «اهدنا الصراط المستقيم...» خداوند مي فرمايد: بنده ام هر چه دلش مي خواهد سؤال كند. من خواسته هاي او را اجابت مي كنم و به آرزوهايش مي رسانم و از هر چه مي ترسد، او را ايمن مي سازم و آرامش و سكون به او مي دهم». (3)

حمد است و ثناي سبز محبوب
ياري بطلب هميشه زان دلبر خوب

او پادشه روز حساب است و جزا
از خانه ي دل، غبار بيگانه بروب
(رحيم كارگر)

در خاتمه ي اين بحث، دو روايت از امام رضا عليه السلام نقل مي كنيم؛ كه يكي درباره ي تفسير «بسم الله الرحمن الرحيم» و ديگري پيرامون قرائت و تسبيح است.
در توحيد از امام رضا عليه السلام نقل شده است كه: وقتي درباره ي تفسير بسم الله از حضرتش سؤال شد.
فرمود: معناي اين كه مي گويد: «بسم الله» اين است كه من بر خود نشانه اي از نشانه هاي خدا مي نهم و آن نشانه ي عبادت است.»
راوي گويد: پرسيدم: سمه يعني چه؟ فرمود: «نشانه». (4)

هم چنين امام رضا عليه السلام فرموده است:
«إِنَّمَا جُعِلَ الْقِرَاءَةُ فِي الرَّكْعَتَيْنِ الْأَوَّلَتَيْنِ وَ التَّسْبِيحُ فِي الْأَخِيرَتَيْنِ لِلْفَرْقِ بَيْنَ مَا فَرَضَهُ اللَّهُ مِنْ عِنْدِهِ وَ بَيْنَ مَا فَرَضَهُ مِنْ عِنْدِ رَسُولِهِ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ؛ (5)
در جواب سؤال: چرا در دو ركعت اول نماز حمد و سوره و در دو ركعت آخر تسبيحات اربعه واجب شده است؟ گفته مي شود: تا فرق باشد بين دو ركعتي كه خدا خودش واجب كرده كه فرض الله است و دو ركعتي كه با خواست پيغمبرش واجب كرده كه فرض النبي است.» (6)

پاورقي

1- من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 310.
2- وسائل الشيعه، ج 2، ص 733.
3- من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 203 و 204.
4- قَوْلِ الْقَائِلِ بِسْمِ اللَّهِ أَيْ أَسِمُ عَلَي نَفْسِي سِمَةً مِنْ سِمَاتِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هِيَ الْعِبَادَةُ. قال الراوي فقلت: ما السمة؟ قال: العلامة؛ التوحيد (للصدوق)، ص 229.
5- هداية الأمة، ج 3، ص 62.
6- وصال دوست (نماز در سيره و گفتار امام رضا عليه السلام)، رحيم كارگر، ص 165-172.

بازگشت