در باب قيام و آداب ظاهري آن


انسان در برابر خدا، براي خدمت و عبادت و اظهار بندگي با دل و همه اعضاء و جوارح ايستاده است. و كمال ايستادن و قيام بدن اين است كه با اطمينان و آرامش، و هيبت و حيا بايستد، در حالي كه سر خود را پائين انداخته و به سجده گاه مي نگرد، و گردن و پشت خود را راست كرده دستان خود را به روي ران هايش گذارده، و با دستهايش بازي نمي كند، پاها را بالا و پائين نمي برد. و سر انگشتان پاهايش به سمت قبله است، در يك رديف گذاشته ميان دو پايش را يك انگشت تا يك وجب فاصله انداخته، و بر جاي خود ثابت ايستاده است.
كمال حضور قلب ابتدا به ياد قول خداوند بودن است كه فرمود: «الّذي يَراك حينَ تَقوم؛ (1) خداوندي كه وقتي مي ايستي تو را مي بيند» و سپس سكون و آرامش الهي بر قلب، كه تحت فرمان خداوند است و خجالت و شرم، از درك كوتاهي و تقصير در اهتمام به انجام حق بندگي، به اندازه توان، در حالي كه با دستهايي آويزان و پاهاي جفت شده اشاره به مقام بندگي مي كند، و با دو قدم خوف و رجاء ايستاده و با پائين انداختن سر، قصد تنفر و بيزاري از تكبر و جاه طلبي كند، و به ياد هراس ديدار با خداوند باشد، و خود را چنين بداند كه ناگزير بايد در مقابل پادشاهي از پادشاهان دنيا بايستد، در حالي كه خود را مقصر و خائن مي بيند، در اين صورت چه حالي خواهد داشت؟ چگونه با تمام وجودش نظاره گر عتاب و خطاب الهي و رد و قبول او باشد؟ و چگونه دست و پا و جوارح او آرامش يابد؟
و در روايت چنين آمده است پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم فرمودند:
«أَ مَا يَخَافُ الَّذِي يُحَوِّلُ وَجْهَهُ فِي الصَّلَاةِ أَنْ يُحَوِّلَ اللَّهُ وَجْهَهُ وَجْهَ حِمَارٍ؛ (2)
«آيا نمي ترسد كسي كه در نماز صورتش را اين طرف و آن طرف مي چرخاند، اين كه خداوند رويش را به صورت الاغي درآورد؟»
بعضي از اهل تحقيق در اين باره گفته اند: منظور سخن حضرت اين است كه كسي كه در نماز صورت قلبش را از خداوند، و عظمت و بزرگي اش برمي گرداند آيا نمي ترسد كه خداوند غفلتش را پايدار ساخته و صورت قلبش مانند قلب الاغ شود؟
خلاصه هول و هراس ايستادن در پيشگاه الهي امري عظيم است.
روايت شده است كه امام حسن عليه السلام، هنگام ياد ايستادن در پيشگاه خداوند مي گريست. و وقتي از گريه آن حضرت، هنگام وفاتشان سؤال شد، فرمودند: «گريه من از هراس ايستادن در پيشگاه خداوند است!» (3)

پاورقي

1- بحارالانوار، ج 81، ص 222 و مصباح المتهجد، ص 126.
2- بحار الأنوار (چاپ بيروت)، ج 81، ص 211.
3- كافي، ج 1، ص 461 و مستدرك الوسائل، ج 7، ص 260؛ اسرار الصلاة، مرحوم ميرزا جواد ملكي تبريزي، ترجمه سيد علي احمدي، ص 286-288.

بازگشت