تفسير اذان


امام رضا عليه السلام درباره ي كلمات اذان و معاني آنها فرموده است:
«إِنَّمَا بُدِئَ فِيهِ بِالتَّكْبِيرِ وَ خُتِمَ بِالتَّهْلِيلِ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَرَادَ أَنْ يَكُونَ الِابْتِدَاءُ بِذِكْرِهِ وَ اسْمِهِ وَ اسْمُ اللَّهِ فِي التَّكْبِيرِ فِي أَوَّلِ الْحَرْفِ وَ فِي التَّهْلِيلِ فِي آخِرِه ؛
اين كه اذان، با تكبير آغاز شده و با تهليل ختم شده، از آن جهت است كه خداي - عزوجل - خواسته كه سرآغاز با ياد و نام او باشد و نام خدا در آغاز تكبير است و در آخر تهليل.»

هم چنين فرمود:
«وَ إِنَّمَا جُعِلَ مَثْنَي مَثْنَي لِيَكُونَ تَكْرَاراً فِي آذَانِ الْمُسْتَمِعِينَ مُؤَكِّداً عَلَيْهِمْ إِنْ سَهَا أَحَدٌ عَنِ الْأَوَّلِ لَمْ يَسْهُ عَنِ الثَّانِي وَ لِأَنَّ الصَّلَاةَ رَكْعَتَانِ رَكْعَتَانِ فَلِذَلِكَ جُعِلَ الْأَذَانُ مَثْنَي مَثْنَي وَ جُعِلَ التَّكْبِيرُ فِي أَوَّلِ الْأَذَانِ أَرْبَعاً لِأَنَّ أَوَّلَ الْأَذَانِ إِنَّمَا يُبْدَأُ غَفْلَةً وَ لَيْسَ قَبْلَهُ كَلَامٌ يُنَبِّهُ الْمُسْتَمِعَ لَهُ فَجُعِلَ الْأُولَيَانِ تَنْبِيهاً لِلْمُسْتَمِعِينَ لِمَا بَعْدَهُ فِي الْأَذَانِ؛
و اين كه فصول اذان هر يك دو بار گفته مي شود به خاطر آن است كه در گوش هاي شنوندگان تكرار شود و اگر يكي از آنها سهو كرد و اولي را نشنيد، بار دوم را بشنود و ديگر به خاطر آن كه چون نماز دو ركعت دو ركعت است، از اين رو اذان نيز دو تا دو تا شد و اين كه تكبير در آغاز اذان، چهار بار گفته مي شود به خاطر آن است كه اذان غفلتا گفته مي شود و مقدمه اي ندارد كه شنونده را متوجه كند، از اين رو دو تكبير اول براي متوجه كردن شنوندگان است كه فصول بعد اذان را كاملا گوش كنند.»

سپس فرمودند:
«وَ جُعِلَ بَعْدَ التَّكْبِيرِ الشَّهَادَتَانِ لِأَنَّ أَوَّلَ الْإِيمَانِ هُوَ التَّوْحِيدُ وَ الْإِقْرَارُ لِلَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَي بِالْوَحْدَانِيَّةِ وَ الثَّانِيَ الْإِقْرَارُ لِلرَّسُولِ ص بِالرِّسَالَةِ وَ أَنَّ إِطَاعَتَهُمَا وَ مَعْرِفَتَهُمَا مَقْرُونَتَانِ وَ لِأَنَّ أَصْلَ الْإِيمَان إِنَّمَا هُوَ الشَّهَادَتَانِ فَجُعِلَ شَهَادَتَيْنِ شَهَادَتَيْنِ كَمَا جُعِلَ فِي سَائِرِ الْحُقُوقِ شَاهِدَانِ فَإِذَا أَقَرَّ الْعَبْدُ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِالْوَحْدَانِيَّةِ وَ أَقَرَّ لِلرَّسُولِ ص بِالرِّسَالَةِ فَقَدْ أَقَرَّ بِجُمْلَةِ الْإِيمَانِ لِأَنَّ أَصْلَ الْإِيمَانِ إِنَّمَا هُوَ بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ؛
و اين كه پس از تكبير شهادتين گفته مي شود به خاطر آن است كه ايمان اولش توحيد و اقرار به يگانگي خدا و دوم، اقرار به رسالت پيغمبر صلي الله عليه و آله است و اطاعت و شناخت اين دو قرين يكديگراند و ديگر آن كه اصل ايمان همين شهادتين است. و اين كه هر يك از دو شهادت، دو بار گفته مي شود، براي آن است كه همانند ساير حقوق باشد كه دو شاهد لازم دارد. پس اگر بنده اي به يگانگي خدا و رسالت پيغمبر صلي الله عليه و آله اقرار نمود، به همه ي ايمان اقرار كرده است؛ زيرا اصل و ريشه ايمان همين اقرار به خدا و رسول است.»

آن گاه فرمود:
«وَ إِنَّمَا جُعِلَ بَعْدَ الشَّهَادَتَيْنِ الدُّعَاءُ إِلَي الصَّلَاةِ لِأَنَّ الْأَذَانَ إِنَّمَا وُضِعَ لِمَوْضِعِ الصَّلَاةِ وَ إِنَّمَا هُوَ نِدَاءٌ إِلَي الصَّلَاةِ فِي وَسَطِ الْأَذَانِ فَقَدَّمَ الْمُؤَذِّنُ قَبْلَهَا أَرْبَعاً التَّكْبِيرَتَيْنِ وَ الشَّهَادَتَيْنِ وَ أَخَّرَ بَعْدَهَا أَرْبَعاً يَدْعُو إِلَي الْفَلَاحِ حَثّاً عَلَي الْبِرِّ وَ الصَّلَاةِ ثُمَّ دَعَا إِلَي خَيْرِ الْعَمَلِ مُرَغِّباً فِيهَا وَ فِي عَمَلِهَا وَ فِي أَدَائِهَا ثُمَّ نَادَي بِالتَّكْبِيرِ وَ التَّهْلِيلِ لِيُتِمَّ بَعْدَهَا أَرْبَعاً كَمَا أَتَمَّ قَبْلَهَا أَرْبَعاً وَ لِيَخْتِمَ كَلَامَهُ بِذِكْرِ اللَّهِ كَمَا فَتَحَهُ بِذِكْرِ اللَّهِ تَعَالَي؛
و اين كه پس از شهادتين دعوت به نماز مي شود، به خاطر آن است كه اذان براي نماز است و حقيقت اذان همان دعوت به نماز است. از اين رو در وسط اذان دعوت به نماز گذاشته شده است كه چهار فصل اذان - كه عبارت از دو تكبير و دو شهادت باشد - پيش از دعوت است و چهار فصل آن پس از دعوت: يكي دعوت به فلاح است (حي علي الفلاح) تا به نيكوكاري و نماز تحريك بيشتري شود و سپس دعوت به بهترين اعمال است (حي علي خير العمل) تا در نماز و به جا آوردن آن و آداب نماز ترغيب بيشتري شود.
سپس تكبير و تهليل را مي گويد تا پس از دعوت به نماز، چهار فصل نماز قرار گيرد. همان طور كه پيش از آن چهار فصل تمام بود و نيز كلامش را با ياد خدا ختم كرده باشد، همان طور كه با ياد خدا شروع كرده بود.»

سپس در خاتمه فرمودند:
«وَ إِنَّمَا جُعِلَ آخِرُهَا التَّهْلِيلَ وَ لَمْ يُجْعَلْ آخِرُهَا التَّكْبِيرَ كَمَا جُعِلَ فِي أَوَّلِهَا التَّكْبِيرُ لِأَنَّ التَّهْلِيلَ اسْمُ اللَّهِ (فِي آخِرِهِ) فَأَحَبَّ اللَّهُ تَعَالَي أَنْ يَخْتِمَ الْكَلَامَ بِاسْمِهِ كَمَا فَتَحَهُ بِاسْمِهِ وَ إِنَّمَا لَمْ يُجْعَلْ بَدَلَ التَّهْلِيلِ التَّسْبِيحُ أَوِ التَّحْمِيدُ وَ اسْمُ اللَّهِ فِي (آخِرِهِمَا) لِأَنَّ التَّهْلِيلَ هُوَ إِقْرَارٌ لِلَّهِ تَعَالَي بِالتَّوْحِيدِ وَ خَلْعُ الْأَنْدَادِ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ هُوَ أَوَّلُ الْإِيمَانِ وَ أَعْظَمُ مِنَ التَّسْبِيحِ وَ التَّحْمِيدِ؛ (1)
و اين كه در پايان نماز، تهليل شد نه تكبير؛ چنان كه در آغازش تكبير بود، به خاطر آن است كه نام خدا در پايان تهليل قرار گرفته است و خداوند دوست داشت كه سخن با نام او پايان يابد، همان طور كه با نام او شروع شده بود.
و اين كه به جاي تهليل سبحان الله و الحمد لله گفته شد - با اين كه پايان آن دو نيز نام خدا است - بدان علت است كه تهليل متضمن اقرار به يگانگي خدا و نفي شريك از او بود و آن در درجه ي اول ايمان است و مهم تر از تسبيح و تحميد مي باشد.»
با فهم و درك اسرار و معاني اذان، نمازگزار حضور قلب و دقت بيشتري در نماز خواهد داشت و آداب و مستحبات آن را به خوبي انجام خواهد داد. (2)

از حضرت امير عليه السلام نقل شده است كه فرمود:
«از پيامبر اسلام در خصوص تفسير اذان سؤال كردم، حضرت فرمود:
«يا علي: اذان حجت بر امت من است و تفسيرش اين است كه وقتي مؤذن مي گويد (الله أكبر الله أكبر) مي گويد: خدايا تو شاهدي بر آنچه من مي گويم. اي امت احمد وقت نماز رسيده است پس آماده شويد و اشتغال به دنيا را رها كنيد و هنگامي كه مي گوييد (أشهد أن لا اله الا الله) يعني مي گويد: اي امت احمد خدا و فرشتگان را گواه و شاهد مي گيرم كه من وقت نماز را به شما اطلاع دادم پس خودتان را به نماز فارغ كنيد. و هنگامي كه مي گويد (أشهد أن محمداً رسول الله) يعني مي گويد: خدا و پيامبر مي داند كه من وقت نماز را به شما گفتم پس خود را براي آن آماده كنيد و آن براي شما بهتر است. و هنگامي كه مي گويد (حي علي الصلاة) يعني مي گويد: اي امت احمد اين نماز ديني است كه خداوند و پيامبرش بر شما نهاده است پس آن را ضايع نكنيد بلكه به عهدتان وفا كنيد خدا شما را ببخشد، براي نماز فارغ شويد چون نماز ستون دين شما است و هنگامي كه مي گويد (حي علي الفلاح) يعني مي گويد: اي امت احمد، همانا خداوند درهاي رحمت را به سوي شما گشوده است پس بپاخيزيد و از رحمت الهي سهمتان را بگيريد و براي دنيا و آخرت سود ببريد. و هنگامي كه مي گويد (حي علي خير العمل) يعني مي گويد: بر خودتان رحم كنيد من براي شما عملي افضل از اين نماز نمي دانم پس قبل از پشيماني براي نمازتان فارغ شويد و هنگامي كه مي گويد (لا اله الا الله) يعني مي گويد: اي امت احمد، بدانيد همانا من امانت هفت آسمان و هفت زمين را در گردن شما قرار دادم پس اگر مي خواهيد اقبال كنيد و رو به سوي نماز آوريد و اگر مي خواهيد روگردانيد. پس هر كسي كه مرا اجابت كند، به تحقيق سود برده است و هر كس مرا اجابت نكند ضرري به من نرسانده است.»
پس پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: «اي علي جان! اذان نور است، پس هر كس اجابت كند، نجات پيدا كرده است و هر كس كوتاهي كند ضرر نموده است، و من در حضور خدا دشمن او خواهم بود. و هر كس من دشمن او باشم حالش چقدر بد خواهد بود. و فرمود: اجابت مؤذن كفاره گناهان است و باز فرمود: اجابت مؤذن رحمت است و ثوابش بهشت مي باشد و هر كس اجابت نكند، من در روز قيامت با او دشمني خواهم كرد. پس خوشا به حال كسي كه داعي الهي را اجابت كند و به سوي مسجد برود. مؤذن را اجابت نمي كند و به سوي مسجد نمي رود مگر مؤمن كه از اهل بهشت است. و فرمود: هر كس مؤذن و علما را اجابت كند در روز قيامت زير پرچم من، خواهد بود و در بهشت همسايه من خواهد شد و در نزد خدا ثواب 60 شهيد را دارد. و فرمود: هر كس مؤذنين و توبه كنندگان و شهداء را اجابت كند در يك مرتبه هستند و در روزي كه مردم مي ترسند، ترس نخواهد داشت. و فرمود: من شفيع او نوشته مي شوم و در محضر خدا از او شفاعت خواهم كرد و خداوند گناهان نهان و آشكار او را خواهد بخشيد و بر هر ركعتي كه با امام مي خواند ثواب ششصد ركعت خواهد داد. به هر ركعتش شهري در بهشت عطا خواهد كرد. و فرمود: هر كس اذان را بشنود و اجابت كند در نزد خداوند از سعادتمندان خواهد شد. و فرمود: هر كس داعي الهي و مؤذن را اجابت نكند نصيبي در اسلام ندارد و هر كس اجابت كند بهشت بر او مشتاق مي شود. و فرمود: هر كس داعي الهي را اجابت كند فرشتگان بر او طلب مغفرت مي كنند و بدون حساب وارد بهشت مي شود.» (3)

در بعضي از اخبار «اذان» به نفخه ي اولي كه براي مردن خلايق است و «اقامه» به نفخه ي دوم كه براي زنده شدن خلايق و خارج شدن از قبرها است تشبيه شده است. (4)

اذان، شعار توحيدي مسلمانان است.
اذان، اعلام يكتايي خدا، رسالت حضرت محمد صلي الله عليه و آله ولايت علي عليه السلام، رستگاري در سايه ي نماز، و «تكبير» خداوند است. اذان، فرياد بر ضد معبودهاي خيالي، معرفي عقيده ي اسلامي، و شعار اسلام است.
نخستين مؤذن اسلام، «بلال حبشي» بود كه با اذان او، مردم به نماز حاضر مي شدند (5)
و مؤذن شدن او، دليل اعتبار «تقوا» و «ايمان» در ديدگاه اسلام است، نه رنگ و قيافه و نژاد و ثروت!
اذان، هم فراخواندن امت اسلام به شركت در نماز جماعت است، هم آماده سازي جان و دل براي ورود به «نماز».
وقتي طنين ملكوتي اذان در فضا مي پيچد، دل مؤمنان را به سوي خدا مي كشد و بر وحشت و خشم كافران مي افزايد.
مرحوم شهيد نواب صفوي به ياران خود دستور داده بود هنگام ظهر و مغرب، هركجا بوديد، با فرياد بلند اذان بگوييد. همين اذان ها وحشتي در دل مأموران نظام طاغوت به وجود آورده بود. اين گوشه اي از معناي حديثي است كه مي فرمايد: با صداي بلند اذان، شيطان عصباني مي شود و فرار مي كند. (6)
بي جهت نيست كه «گلادستون» سياستمدار انگليسي در پارلمان گفته بود: تا نام محمد صلي الله عليه و آله بر فراز مناره ها بلند است و تا كعبه پابرجاست و قرآن كتاب راهنماي مسلمين است، امكان ندارد سياست ما در سرزمين هاي اسلامي استوار شود. (7)
آري، اذان، شعار باطل كوب و دشمن شكن توحيد است. (8)

پاورقي

1- وسائل الشيعة، ج 5، ص 419.
2- وصال دوست (نماز در سيره و گفتار امام رضا عليه السلام)، رحيم كارگر، ص 96-101.
3- مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج 4، ص55- 57.
4- اطيب البيان، ج 1، ص 165؛ دانستني هاي لازم از نماز، محمد وحيدي، ص126-127.
5- سفينةالبحار، ج 1، واژه ي «بلل».
6- كنزالعمال، ج 7، ص 692.
7- تفسير نمونه، ج 4، ص 438.
8- راز نماز، محسن قرائتي، ص50-49.

بازگشت