سجده بر تربت امام حسين عليه السلام


مسلمانان شيعه، به پيروي از سخنان پيامبر گرامي صلي الله عليه و آله و اهل بيت پاك آن حضرت و سيره ي عملي عترت رسول خدا، برآنند كه سجده براي خدا در نماز، مستحب است بر خاك كربلا كه تربت سالار شهيدان اسلام مي باشد، صورت پذيرد.

حكمت استحباب سجده بر تربت امام حسين عليه السلام
سؤالي كه در اين جا مطرح مي گردد اين است كه چرا شيعيان در بين سرزمين هاي جهان، خاك سرزمين كربلا را برگزيده اند و ترجيح مي دهند به هنگام نماز بر آن سجده نمايند و چرا قطعه هايي از تربت ياد شده را در مساجد و خانه هاي خود و يا به هنگام مسافرت با خويش دارند؟
در پاسخ اين پرسش، در پرتو سنت و سيره ي رسول خدا و اهل بيت آن حضرت، دلايل استوار شيعه را از نظر شما مي گذرانيم:
1. روشن است كه شيعيان سجده بر همه ي خاك ها، سنگ ها و زمين هاي پاك را جايز مي دانند، اما به موجب روايات صحيح اسلامي، برآنند كه برخي از سرزمين ها به خاطر انتساب به شعائر و مقدسات الهي و يا اولياء خدا، داراي تقدس و اولويت خاصي مي باشند. شكي نيست كه سرزمين مكه مكرمه، به سبب آن كه دربرگيرنده ي بيت الله الحرام، و كعبه ي معظمه است، به عنوان حرم امن الهي و داراي تقدس ويژه اي مي باشد و به خاطر همين پاكي و قداست، از ورود مشركان و كفار به آن سرزمين گرانقدر، جلوگيري مي شود. همچنين سرزمين يثرب و مدينه ي منوره در پرتو احاديثي كه در مورد آن شهر مقدس رسيده است، از ارزش والايي برخوردار است.
يكي از سرزمين هاي مقدس از ديدگاه روايات اسلامي، سرزمين كربلا است كه قربانگاه فرزندان پاك رسول خدا صلي الله عليه و آله و در رأس آنها، حسين بن علي بن ابي طالب عليه السلام مي باشد. در اين جا، نمونه هايي از احاديث معتبري را كه در اين زمينه در كتب روايي هر دو گروه مسلمانان به ويژه كتب دانشمندان اهل سنت رسيده، از نظر شما مي گذرانيم، تا قداست و ارزش خاص سرزمين ياد شده و خاك پاك و مطهر آن، روشن گردد:
ابن حجر هيتمي در كتاب «الصواعق المحرقه»، چنين روايت مي كند:
«... حسين عليه السلام بر رسول خدا وارد گرديد و به سرعت به جانب آن حضرت شتافت و پيامبر گرامي صلي الله عليه و آله او را بوسيد. يكي از ملائكه (كه در نزد آن حضرت حضور داشت) از ايشان پرسيد: آيا او (حسين) را دوست مي داري؟ پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: آري. آن فرشته گفت: امت تو او را به شهادت خواهند رساند و اگر بخواهيد جايگاه شهادت وي را به شما نشان خواهم داد. سپس مقداري از ريگ و يا خاك قرمز رنگ آورد، و ام سلمه (همسر رسول خدا) آن خاك را گرفت و در لباس خود قرار داد. «ثابت» گفته است: آن سرزمين را كربلا مي ناميديم. ... و در حديث ديگري آمده است كه پيامبر گرامي صلي الله عليه و آله آن خاك را بوييد و فرمود: اين خاك، بوي كرب (اندوه) و بلا مي دهد.» (1)
همچنين از ابن سعد و او نيز از شعبي چنين روايت مي نمايد:
«علي بن ابي طالب عليه السلام در راه صفين، از سرزمين كربلا عبور فرمود و حوالي نينوا - كه روستايي بر ساحل فرات است - رسيد، در آن جا توقف فرمود و از اسم آن سرزمين سؤال كرد؟ در پاسخ آن حضرت گفته شد: نام آن كربلا است. اميرمؤمنان عليه السلام آن چنان گريست كه زمين (از اشك وي) مرطوب گشت، آن گاه فرمود: روزي به محضر رسول خدا صلي الله عليه و آله وارد گشتم در حالي كه آن حضرت گريان بود. پرسيدم: سبب گريه ي شما چيست؟ فرمود: چند لحظه ي قبل، جبرئيل نزد من بود و به من خبر داد كه فرزندم حسين، در كنار شط فرات، در محلي كه كربلاء ناميده مي شود كشته خواهد شد، آن گاه جبرئيل يك مشت از آن خاك را به من داد تا ببويم، و لذا نمي توانم چشمانم را از گريستن بازدارم.» (2)
ابن حجر در جاي ديگر، چنين حكايت مي كند:
«... جبرئيل به پيامبر گرامي صلي الله عليه و آله خبر داد كه امت شما او را خواهند كشت، پيامبر پرسيدند: فرزند مرا؟ جبرئيل پاسخ داد: آري و اگر بخواهيد، سرزميني را كه در آن شهيد خواهد شد به شما نشان خواهيم داد، سپس به سرزمين «طف» (كه نام ديگر كربلا مي باشد) در عراق اشاره نمود و از آن جا تربت سرخ رنگي را آورد و به رسول خدا نشان داد و گفت: اين خاك، تربت جايگاه شهادت او است.» (3)
در پرتو انبوه رواياتي از اين قبيل كه در بسياري از كتب صحاح و مسانيد اهل سنت آمده است، به روشني معلوم مي گردد كه سرزمين كربلاء از ديدگاه رسول خدا و اميرمؤمنان و محدثان اسلامي، از جمله مشاهد مقدسه و مورد احترام مي باشد و تربت پاك و مطهر آن، از امتياز ويژه اي برخوردار است.
در برخي از روايات اسلامي آمده است كه پيامبر گرامي صلي الله عليه و آله پس از بوييدن خاك كربلا، بر آن تربت مقدس اشك ريخت و فرمود:
«طوبي لك من تربة؛
خوشا به حال اين تربت.» (4)
از سوي ديگر، روشن است كه گر چه سجده بر تمام خاك ها، سنگ ها و زمين هاي پاك، جايز مي باشد، ولي سجده بر زمين و خاكي كه علاوه بر پاكي و نظافت ظاهري، از قداست و احترام خاص معنوي نيز برخوردار باشد، شايستگي بيشتري دارد. از دو مقدمه ي ياد شده نتيجه مي گيريم كه سجده نمودن بر خاك سرزمين هاي مقدسي مانند مكه مكرمه، مدينه ي منوره و از جمله خاك كربلا كه علاوه بر پاكي و طهارت، تقدس معنوي آن نيز به اثبات رسيد، از ترجيح و امتياز بيشتري برخوردار مي باشد. زيرا سرزمين هاي مذكور، به مقدسات اسلامي و يا اولياء الهي و عزيزان درگاه خداي بزرگ، منسوب مي باشند و شرافت آن مشاهد مكرمه، از شرافت الهي صاحبان آنها، سرچشمه مي گيرد.
2. دومين دليلي كه در اينجا يادآور مي شويم، روايات ائمه ي اهل بيت پيامبر صلي الله عليه و آله مي باشد كه اعتبار و حجيت آن از ديدگاه سنت رسول خدا صلي الله عليه و آله در بحث هاي پيشين به اثبات رسيد، زيرا پيامبر گرامي صلي الله عليه و آله مردم را به پيروي از اهل بيت خويش دعوت نموده و حكم آنان را در كنار فرمان قرآن مجيد، حجت دانسته است:
در وسائل الشيعه، چنين مي خوانيم:
«ابوعبدالله (امام جعفر بن محمد صادق عليه السلام) كيسه اي زرد رنگ از جنس ديبا داشت كه مقداري از تربت امام حسين عليه السلام در آن كيسه بود و به هنگام نماز، آن را بر روي سجاده مي نهاد و بر آن سجده مي نمود.» (5)

و در همان كتاب، چنين روايت مي نمايد:
«امام صادق عليه السلام بر چيزي جز تربت امام حسين عليه السلام سجده نمي نمود، و اين به خاطر ابراز تذلل و فروتني در مقابل خداوند بزرگ بوده است.» (6)

در اين جا، بيان دو نكته لازم به نظر مي رسد:
الف. سجده نمودن ائمه ي اهل بيت عليهم السلام بر تربت كربلا و يا سفارش آنان به امر مزبور، به خاطر استحباب سجده بر تربت امام حسين عليه السلام بوده است و همه ي پيشوايان و فقهاء شيعه بر اين حقيقت اتفاق نظر دارند كه سجده بر تربت امام حسين واجب نيست بلكه فضيلت و ترجيح دارد و امري مستحب مي باشد.
ب. التزام ائمه ي اهل بيت به سجده بر تربت حسين بن علي عليهماالسلام بدان جهت بوده است كه آن حضرت در راه اعلاء كلمه ي توحيد و ترويج دين خدا به شهادت رسيد و لذا مورد مودت وعنايت خاص الهي مي باشد. بنابراين، پيشوايان معصوم شيعه، به موجب محبت خدا نسبت به سرباز فداكار اسلام - امام حسين عليه السلام - ترجيح مي دادند بر تربت آن حضرت سجده نمايند و از اين طريق سهم بيشتري از رضايت خداي بزرگ را نصيب خود سازند، و به ابراز فروتني در برابر آفريدگار جهان، جهت دهند. از اين رو، در حديث دوم خوانديم كه امام صادق عليه السلام به منظور اظهار تذلل و فروتني به درگاه خدا به هنگام نماز، تنها بر تربت امام حسين عليه السلام سجده مي نمود.
در پرتو آنچه گذشت، روشن گرديد كه از ديدگاه عترت پيامبر صلي الله عليه و آله و ائمه اهل بيت عليهم السلام كه به موجب روايت ثقلين، قرين قرآن مجيد قلمداد گرديده اند سجده بر تربت امام حسين عليه السلام، شايسته تر و داراي فضيلت بيشتر است. بر اين اساس، شيعيان كه پيروان راستين سنت و سيره ي رسول خدا و عترت پاك آن حضرت هستند نيز، سجده بر تربت امام حسين عليه السلام و خاك كربلا را مستحب مي دانند و ترجيح مي دهند به هنگام نماز، پيشاني خود را بر آن خاك مقدس و مطهر قرار دهند و از اين طريق، نهايت خضوع و تذلل خويش را به درگاه خداوند يكتا، ابراز دارند.
3. از آن جا كه فرزند رشيد رسول خدا، حسين بن علي عليه السلام و فرزندان و اصحاب باوفاي آن حضرت، به منظور حمايت از آيين مقدس توحيد ودفاع از كيان اسلام در برابر طوفان بدعت ها و تحريف هاي حكومت بني اميه، قيام نمودند و در همين راستا به شهادت رسيدند، لذا ياد آنان و بزرگداشت خاطره ي فداكاري آن شهيدان راه اسلام وقرآن، به معناي بزرگداشت شريعت مقدسه ي اسلام مي باشد. حسين بن علي عليه السلام در مسير خويش به جانب كربلا، حكمت قيام و نهضت مقدس خود را چنين بيان فرمود:
«من بدون هدف و به طور عبث و يا به منظور فساد و ستم، قيام نكردم. و تنها با انگيزه طلب اصلاح در امت جدم صلي الله عليه و آله به پا خاستم، من مي خواهم امر به معروف و نهي از منكر نمايم و براساس سيره ي جدم و پدرم علي بن ابي طالب عليه السلام رفتار كنم.» (7)
روشن است كه اگر انسان مسلمان به هنگام سجده براي خدا، تربت آن سالار شهيدان اسلام را در پيش روي خود مشاهده نمايد و به هنگام هر نماز، پيشاني خويش را بر آن خاك مقدس بگذارد، به ياد فداكاري هاي بي نظير آن اولياء و عزيزان درگاه خدا مي افتد كه جان و مال و فرزندان و ياران خود را در راه اعتلاي شريعت فدا كردند و از اين ماجرا، درس آزادگي، شرافت، و حمايت از كيان اسلام و قرآن مي آموزد. بر اين اساس، سجده بر تربت كربلا، نه تنها انسان را از مسير توحيد خارج نمي سازد، بلكه به سجود خالصانه ي او عمق مي بخشد و مسلمانان را با بصيرت بيشتر و آمادگي افزون تر براي فداكاري در راه اسلام و قرآن، به استقبال عبادت خدا مي برد.
تا اين جا به روشني معلوم گرديد كه اعتقاد مسلمانان شيعه مبني بر استحباب سجده بر تربت امام حسين عليه السلام، از ديدگاه سنت پيامبر، سيره و رفتار عملي اهل بيت و عقل سليم انساني، امري مشروع و منطقي مي باشد و با اصول توحيد و يگانه پرستي، كاملا سازگار است. علامه بزرگوار، حضرت آية الله اميني رضوان الله عليه در كتاب ارزشمند خود (سيرتنا و سنتنا) چنين مي فرمايد:
«آيا سجده نمودن بر تربت (حسين عليه السلام) كه دربرگيرنده ي درس دفاع و حمايت از دين خدا و مقدسات آن و ناموس اسلام است، در مسير تقرب به خداي بزرگ و جلب رضاي وي و مقام خضوع و بندگي در مقابل آفريدگار جهان، مناسب تر نيست؟ آيا سجده بر سرزميني كه رمز عظمت و بزرگواري و كبريائي الهي، و اسرار بندگي و فروتني در برابرخداي بزرگ در بالاترين مرتبه اي را دربردارد، با راز سجده بر زمين سازگارتر نيست؟
آيا سزاوار نيست بر تربتي كه داراي نشانه هاي توحيد و فداكاري در راه آن مي باشد سجده نماييم؟ تربتي كه ما را به سوي مهرباني، ترحم ضمير، شفقت و عطوفت فرامي خواند؟» (8)

همچنين، دانشمند بزرگوار شيعه، علامه كاشف الغطاء رحمه الله در اين زمينه چنين مي فرمايد: «شايد رمز اين كه شيعه، سجود بر تربت امام حسين عليه السلام را مستحب و افضل مي داند اين باشد كه علاوه بر دلائل مذكور و رواياتي كه در مورد فضيلت تربت كربلاء رسيده است و علاوه بر اين كه تربت كربلا، از نظر نظافت و پاكيزگي نسبت به ساير زمين ها و فرش هايي كه غالبا به غبار و انواع ميكروب ها آلوده اند، علاوه بر آن، از جهت اهداف عاليه و مقاصد والا، بهتر است بر تربت كربلا سجده نمود، زيرا وقتي نمازگزار پيشاني خود را به هنگام نماز بر روي چنين تربت مقدسي قرار دهد، فداكاري هاي آن پيشواي بزرگ و اهل بيت آن حضرت و اصحاب ايشان را در مسير عقيده و اصول اسلام و سركوبي ستم و فساد و استبداد، به خاطر مي آورد.» (9)

تربت امام حسين عليه السلام و تبرك جستن به آثار اولياء خدا
در اين جا سؤال ديگري مطرح مي شود و آن اين كه سجده بر تربت امام حسين عليه السلام و التزام به آن و حكم به استحباب رفتار ياد شده، نوعي تبرك جستن به آثار عزيزان درگاه خداوند است، آيا تبرك جستن به اولياء الله و آثار آنها با روح توحيد و يكتاپرستي سازگار است؟
در پاسخ به اين پرسش، بحثي را تحت عنوان تبرك به آثار پيشوايان اسلام و عزيزان خدا، از نظر شما مي گذرانيم.
تبرك جستن به آثار اولياء خدا، مسأله اي نيست كه هم اكنون در ميان گروهي از مسلمانان پديد آمده باشد، بلكه ريشه اين رفتار را در ژرفاي تاريخ زندگاني رسول خدا و صحابه ي آن حضرت، مي توان يافت.
نه تنها پيامبر گرامي و ياران وي، بلكه پيامبران پيشين نيز، بدين امر، مبادرت مي ورزيدند. و اينك دلايل مشروع بودن تبرك به آثار اولياء را از ديدگاه كتاب و سنت، از نظر شما مي گذرانيم:
1. در كتاب آسماني خود مي خوانيم هنگامي كه يوسف صديق خود را به برادران خويش معرفي كرد و آنان را مورد بخشودگي قرار داد، فرمود:
«اذْهَبُوا بِقَمِيصِي هذا- فَأَلْقُوهُ عَلي وَجْهِ أَبِي يَأْتِ بَصِيراً؛ (10)
اين پيراهن مرا با خود ببريد و بر صورت پدرم (يعقوب) افكنيد تا ديدگانش بينا گردد.»

سپس مي فرمايد:
«فَلَمَّا أَنْ جاءَ الْبَشِيرُ أَلْقاهُ عَلي وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصِيراً؛ (11)
«آنگاه كه مژده دهنده، آن پيراهن را بر رخسار او افكند، بينايي وي بازگشت.»

اين سخن گوياي قرآن، گواه روشني بر تبرك جستن پيامبر خدا - يعقوب - به پيراهن پيامبري ديگر - حضرت يوسف - مي باشد، بيانگر آن است كه پيراهن ياد شده، موجب بازگشت بينايي حضرت يعقوب گرديد.
آيا مي توان گفت رفتار اين دو پيامبر گرامي، از چهارچوب توحيد و پرستش خدا خارج بوده است؟!
2. شكي نيست كه پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه و آله، به هنگام طواف خانه خدا، حجرالأسود را استلام مي نمود و يا مي بوسيد، بخاري در صحيح خود مي گويد: مردي از عبدالله بن عمر درباره ي استلام حجر سؤال كرد، او در پاسخ گفت:
«رأيت رسول الله صلي الله عليه و آله يستلمه و يقبله؛ (12)
پيامبر را مشاهده كردم كه حجرالأسود را استلام مي نمود و مي بوسيد.»
در صورتي كه اگر لمس كردن و يا بوسيدن سنگي، شرك به خدا بود، هرگز پيامبر (كه از اركان توحيد است)، به چنين كاري مبادرت نمي ورزيد.
3. در كتب صحاح و مسانيد در ميان كتاب هاي تاريخ و سنن، روايات انبوهي در مورد تبرك جستن صحابه ي پيامبر به آثار آن حضرت - مانند لباس، آب وضو، ظرف آب و غير آنها - به چشم مي خورد كه با مراجعه به آنها، كوچكترين ترديدي در مشروعيت و پسنديده بودن آن، باقي نمي ماند.
گر چه شمارش همه ي روايات در اين زمينه، در اين نوشتار نمي گنجد، ولي به عنوان مثال، برخي از آنها را در اينجا يادآور مي شويم: الف. بخاري در صحيح خود، در ضمن روايتي طولاني كه شرح برخي از ويژگي هاي پيامبر و ياران او را دربردارد، چنين مي گويد:
«و إِذَا تَوَضَّأَ صلَّي اللَّه عليه و اله كادُوا يَقْتَتِلُونَ عَلي وَضُوئِه ؛ (13)
هرگاه پيامبر وضو مي گرفت، نزديك بود مسلمانان، (بر سر به دست آوردن آب وضوي آن حضرت)، با هم بجنگند.»

ب. ابن حجر مي گويد:
«إن النبي صلي الله عليه و آله كان يؤتي بالصبيان فيبرك عليهم» (14)
ج. محمد طاهر مكي مي گويد:
«از ام ثابت روايت شده كه گفت: رسول خدا بر من وارد شد و از دهانه مشكي كه آويزان بود، ايستاده آب نوشيد و من برخاستم و دهانه ي مشك را بريدم.»
سپس مي افزايد:
«اين حديث را ترمذي روايت كرده و مي گويد: حديث صحيح و حسن است و شارح اين حديث در كتاب رياض الصالحين مي گويد: ام ثابت، دهانه ي مشك را بريد تا جاي دهان پيامبر را نگهداري كند و بدو تبرك جويد و همچنين صحابه مي كوشيدند تا از جايي كه رسول خدا از آن آب نوشيده بود، آب بنوشند.» (15)
«كان رسول الله صلي الله عليه و آله إِذَا صَلَّي الْغَدَاة جاء خدم المدينة بانيتهم فيها الماء فما يؤتي بإناء إلا غمس يده فيها فربما جاؤوه في الغداة البادرة فَيَغْمِسُ يَدَه فيها؛ (16)
خدمت گزاران مدينه به هنگام نماز صبح با ظرف آب به نزد پيامبر مي رفتند، پيامبر گرامي، دست مبارك خود را در هر يك از آن ظروف آب، فرو مي برد، چه بسا در بامداد سردي خدمت وي مي رسيدند، باز هم پيامبر، دست خود را در آنها فرو مي برد.» (17)
بدين سان، دلايل جواز تبرك به آثار اولياء خدا، روشن گشت و معلوم گرديد كساني كه شيعه را به خاطر اين رفتار، به شرك و دوگانه پرستي، متهم مي كنند، معناي توحيد و شرك را درست تحليل نكرده اند، زيرا شرك و پرستش غير خدا، بدان معنا است كه در كنار پرستش خدا، موجود ديگري را نيز خدا بدانيم و يا كارهاي خدايي را به وي نسبت دهيم، به طوري كه او را در اصل هستي و يا اثربخشي، مستقل و بي نياز از خدا قلمداد نماييم.
در حالي كه شيعه، آثار اولياء خدا را مانند خود آنان، مخلوق و آفريده ي خدا مي داند، كه هم در اصل وجود و پيدايش خود و هم در منشأ آثار بودن، نيازمند به خداوند يگانه اند.
شيعه تنها به پاس احترام پيشوايان خود و پيشتازان دين خدا، و به منظور ابراز محبت بي شائبه ي خود نسبت به آنان، بدان آثار، تبرك مي جويد.
اگر شيعيان به هنگام زيارت حرم پيامبر و اهل بيت آن حضرت، ضريح را مي بوسند، و يا در و ديوار را لمس مي كنند، تنها بدان جهت است كه به پيامبر گرامي و عترت او عشق مي ورزند و اين، يك مسأله ي عاطفي انساني است كه در وجود يك انسان شيفته، تجلي مي كند.
اديبي شيرين سخن مي گويد:

«أمر علي الديار ديار سلمي
أقبل ذاالجدار و ذالجدارا

و ما حب الديار شغفن قلبي
و لكن حب من سكن الديارا

بر ديار سلمي مي گذرم،
اين ديوار و آن ديوار را مي بوسم،
دوستي آن ديار، قلب مرا شاد نمي سازد،
بلكه محبت ساكن آن است كه مرا به وجد و سرور مي آورد.»

بر اين اساس، سجده بر تربت امام حسين عليه السلام و همچنين تبرك به آن، به خاطر آن است كه آن حضرت و ديگر فرزند پيامبر گرامي و ياران فداكار ايشان كه در سرزمين كربلا به شهادت رسيدند، محبوب خدا مي باشند و بزرگداشت آنان در حقيقت، بزرگداشت شعائر الهي است. و قرآن كريم، گراميداشت شعائر الله را مي ستايد و مي فرمايد:
«ذلِكَ وَ مَنْ يُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَي الْقُلُوب » (18)

امام صادق عليه السلام جز بر خاك مزار امام حسين عليه السلام سجده نمي كرد، و مي فرمود: سجده بر تربت حسين عليه السلام نورانيتي دارد كه همه ي پرده هاي مانع را پاره مي كند. (19)
روشن است كه سجده بر تربت سيدالشهداء، الهام دهنده ي فداكاري در راه دين و جهاد و شهادت در راه خدا است و نمازگزار را با فرهنگ شهادت و مبارزه كه در كربلا جلوه كرد، آشنا مي سازد. (20)

پاورقي

1- الصواعق المحرقه، ص 192.
2- الصواعق المحرقه، ص 193.
3- الصواعق المحرقه، ص 193؛ احاديث اسلامي در اين زمينه از كتب اهل تشيع و تسنن بسيار است و به منظور اطلاع بيشتر مي توانيد به كنزالعمال، ج 13، ص 112 - 111 و الخصائص (سيوطي)، ج 2، ص 125 و مناقب ابن مغازلي و بحارالأنوار، ج 44 و المعجم الكبير (طبراني)، ص 144 و العقد الفريد، ج 2 و الصواعق المحرقه.
4- تعليقات احقاق الحق، ج 11، ص 347، به نقل از المعجم الكبير، و تهذيب التهذيب، و كفاية الطالب (گنجي شافعي) و مقتل الحسين (خوارزمي) و غير آن.
5- وسائل الشيعه، ج 3، ص 608: «كان لأبي عبدالله - جعفر بن محمد - عليهماالسلام خريطة مِنْ دِيبَاج صفراء فيها من تربة أبي عبدالله عليه السلام فكان إذا حضرته الصلاة صَبَّهُ عَلَي سَجَّادَتِهِ وَ سَجَدَ عَلَيْه .»
6- وسائل الشيعه، ج 3، ص 608: «كان الصادق عليه السلام لَا يَسْجُدُ إِلَّا عَلَي تُرْبَةِ الْحُسَيْنِ عليه السلام تَذَلُّلًا لِلَّهِ وَ اسْتِكَانَةً إِلَيْهِ.»
7- عوالم العلوم، ج 17، ص 179، بحارالانوار، ج 44، ص 329:
«أَنِّي لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً وَ لَا بَطِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِي أُمَّةِ جَدِّي ص أُرِيدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَي عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أَسِيرَ بِسِيرَةِ جَدِّي وَ أَبِي علي بن أبي طالب.»
8- سيرتنا و سنتنا، ص 141.
9- الأرض و التربة الحسينية.
10- سوره مباركه يوسف، آيه 93.
11- سوره مباركه يوسف، آيه 96.
12- صحيح بخاري، جزء 2، كتاب الحج، باب تقبيل الحجر، صفحه 151 - 152، ط مصر.
13- صحيح بخاري، ج 3، باب ما يجوز من الشروط في الاسلام، باب الشروط في الجهاد و المصالحة، ص 195.
14- الاصابة، ج 1، خطبه ي كتاب، ص 7، ط مصر.
15- تبرك الصحابة، (محمد طاهر مكي)، فصل اول، ص 29، ترجمه انصاري.
16- صحيح مسلم، جزء 7، كتاب الفضائل، باب قرب النبي صلي الله عليه و آله من الناس و تبركهم به، ص 79.
17- به منظور آگاهي بيشتر، مي توانيد به مدارك ياد شده در زير، مراجعه فرماييد:
1. صحيح بخاري، كتاب اشربه.
2. موطأ مالك، ج 1، ص 138، باب صلوات فرستادن بر پيامبر.
3. اسد الغابة، ج 5، ص 90.
4. مسند احمد، ج 4، ص 32.
5. الاستيعاب، در حاشيه ي «الاصابة»، ج 3، ص 631.
6. فتح الباري، ج 1، صفحه ي 281 و 282.
18- سوره مباركه حج، آيه 32؛ سجده بر تربت يا نهايت تواضع در پيشگاه خداوند، سيدرضا حسيني نصب، ص74-91.
19- بحارالانوار، ج 103، ص 135.
20- آشنايي با نماز، محسن قرائتي، ص61-64.

بازگشت