لزوم برخورداري صاحب منصبان از شرايط لازم


عهده داري مسؤليت هاي اجتماعي، زماني براي تصدي امامت جماعت، يك امتياز به شمار مي آيد كه فرد صاحب منصب، ديگر شرايط لازم براي تصدي امامت جماعت، همچون «عدالت» را دارا باشد. مراد از منصب نيز، منصب و رياستي است كه فرد، آن را به حق و در يك نظام و حكومت اسلامي به دست آورده باشد. از اين رو كارگزاري در حكومتي كه ظلم و ستم را پيشه ي خود ساخته، نه تنها امتيازي براي احراز امامت جماعت نيست؛ كه در مواردي عنصر «عدالت» را نيز مخدودش مي نمايد و مانع از تصدي امامت جماعت مي شود.
در نظر گرفتن اين شرط سبب خواهد شد تا سنگر مسجد و جمعه و جماعت از انحراف ها و كژي ها به دور باشد و افراد تبهكار و حكومت هاي ستم پيشه نتوانند از اهرم هاي مذهبي و ديني همچون مسجد و نماز جماعت در راستاي استحكام بخشيدن به قدرت نامشروع خود بهره وري كنند.
اين مسأله بسيار در خور توجه و از نقاط اختلافي ميان فقه شيعه و سني است؛ در فقه اهل بيت عليهم السلام عنصر «عدالت» يك شرط اساسي براي امام جماعت است. پيش بيني اين شرط سبب مي شود تا بهره برداري سوء از سنگر مسجد و نماز جمعه و جماعت تا حد زيادي، محدود شود. حال آن كه فقهاي تسنن با شرط ندانستن عدالت در امام جماعت اين سنگرهاي مقدس را به طور جدي آسيب پذير نموده اند. مثلا ابن قدامه، فقيه بزرگ حنبلي مي نويسد: «نمازهاي جمعه و عيد را مي توان به امامت هر شخص نيكوكار يا فاجري برگزار نمود.» (1)
اين گونه فتاوي در طول تاريخ، سنگر نماز جمعه و مسجد را همچون بازيچه اي در دست سياست بازان قرار داده است. حاكماني كه منصب خلافت رسول خدا را از اهل بيت آن حضرت و عالمان و فقيهان اسلام غصب نموده بودند؛ در طول تاريخ با تكيه بر همين فتاوي بود كه از ايمان مذهبي مردم براي پيشبرد مقاصد پليد خود فراوان بهره بردند. در تاريخ ننگ آور امويان و عباسيان به روزهاي سياهي بر مي خوريم كه در خطبه هاي نماز جمعه، دشنام دادن به اميرالمؤمنين علي عليه السلام وظيفه ي رسمي خطيب نماز جمعه بوده است.
عنصر پليدي چون مروان در حضور امام حسن مجتبي عليه السلام سبط اكبر پيامبر صلي الله عليه و آله و از فراز منبر رسول خدا به بدگويي از علي عليه السلام مي پرداخت. (2)
ابراهيم بن هشام، والي مدينه، شيعيان را در مسجد مدينه و نزديك به منبر مي نشانيد و به اميرالمؤمنين عليه السلام دشنام مي داد. (3)
فردي فاسق و تبهكار به نام شيبة بن غفال از سوي منصور، خليفه ي عباسي والي مدينه بود. او در حضور امام صادق عليه السلام، اميرالمؤمنين عليه السلام را عامل تفرقه و پراكندگي مسلمانان معرفي مي كرد. با آن كه اين گفتار چون پيكاني زهرآگين جان و دل شمار فراواني از حاضران را پاره پاره مي كرد؛ ولي شرايط و اوضاع و احوال به گونه اي بود كه كسي جز امام صادق عليه السلام جرأت نداشت كه اين ياوه سرايي ها را پاسخ گويد. (4)
چنين سوء استفاده هايي از مسجد و نماز جمعه و جماعت در رويگرداني شيعيان از اين سنگرهاي مقدس بسيار مؤثر بوده است. از اين رو نويسندگاني كه همواره در نوشته هاي خود شيعيان را به رويگرداني از نماز جمعه و جماعت متهم مي كنند، انصاف را مراعات نكرده اند.
حقيقت آن است كه شيوه ي برخورد شيعيان با اين امور، در يك باور مذهبي - سياسي ريشه داشت. آنان اين باور را دقيقا از سنت پاك پيامبر صلي الله عليه و آله الهام گرفته بودند. وقتي شيعه به حق معتقد بود كه اين سنگرهاي مقدس از صاحبان اصلي آن غصب شده و در راستاي نيل به اهدافي نادرست از آن بهره وري مي شود، چگونه مي توانست در اين عرصه ها حضوري كاملا فعال و همراه با شور و نشاط داشته باشد؟
شيعيان در سايه ي آموزش هاي اهل بيت پيامبر صلي الله عليه و آله مسجد را تنها معبد و پرستشگاه نمي دانستند؛ بلكه بدان به چشم خانه ي دفاع از حق و عدالت نيز مي نگريستند. امام صادق عليه السلام خطاب به يكي از ياران خويش مي فرمايد:
«ستمگران را حتي در ساختن مسجد هم ياري مكن.» (5)
از همين رو شيعيان در طول تاريخ هرگاه كه فرصت يافته اند جمعه و جماعت را با شرايط آن برپا كنند، با شور و شوق و دلگرمي اين شعاير الهي را به پا داشته اند. ترويج و گسترش نماز جمعه و جماعت پس از رفع حكومت ستم شاهي در ايران و تشكيل حكومت اسلامي، فصلي از چنين تاريخي است. (6)

پاورقي

1- ابن قدامه، المغني، ج 2، ص 25.
2- محمد باقر مجلسي، بحارالانوار، ج 44، ص 211.
3- محمد باقر مجلسي، بحارالانوار، ج 46، ص 167.
4- محمد باقر مجلسي، بحارالانوار، ج 47، ص 165.
5- محمد بن حسن عاملي، وسايل الشيعه، ج 12، ص 130، باب 42 از ابواب ما يكتسب به، روايت 8.
6- كوي دوست ، رحيم نوبهار، ص213-215.

بازگشت