ساختن مسجد پيامبر صلي الله عليه و آله توسط ايشان


سنن ابن ماجة - به نقل از انس بن مالك -: مكان مسجد پيامبر صلي الله عليه و آله به بني نجار تعلق داشت. در آن، درخت خرما و قبرهاي مشركان بود. پيامبر صلي الله عليه و آله به آنان فرمود: «بهاي آن را تعيين كنيد».
گفتند: هرگز بابت آن، مبلغي نخواهيم گرفت.
پيامبر صلي الله عليه و آله آن را مي ساخت و آنها نيز [سنگ و ملاط] مي رساندند. پيامبر صلي الله عليه و آله مي فرمود: «هان! زندگي همانا زندگي اخروي است. [خداوندا!] انصار و مهاجران را ببخشا».
پيامبر صلي الله عليه و آله قبل از اين كه مسجد را بنا كند، در هر جا كه وقت نماز فرا
مي رسيد، نماز مي خواند. (1)

امام صادق عليه السلام: پيامبر صلي الله عليه و آله، مسجدش را با خشت خام ساخت. چون مسلمانان بسيار شدند، گفتند: اي پيامبر خدا! كاش دستور مي دادي بر مسجد بيفزايند.
فرمود: «باشد».
دستور داد بر آن افزودند و آن را به صورت يك خشت و نيم خشت، بنا كرد. باز هم مسلمانان، بسيار شدند و گفتند: اي پيامبر خدا! كاش دستور مي دادي مسجد را بزرگ كنند.
فرمود: «باشد».
دستور داد آن را بزرگ كردند و ديوار آن را با آجر يك در ميان افقي و عمودي، بنا نمودند. سپس گرما بر آنان، شدت يافت. گفتند: اي پيامبر خدا! كاش دستور مي دادي سايه باني بر مسجد مي ساختند.
دستور داد تا ستون هايي از تنه ي درخت خرما بر پا كنند. سپس چوب هاي پهن، شاخ و برگ خرما و اذخر (2) بر آن افكنند و در آن به سر بردند، تا آن كه باران باريد و از [سقف] مسجد بر آنان چكيد. گفتند: اي پيامبر خدا! كاش دستور مي دادي مسجد را گل اندود كنند.
فرمود: «نه! و سايه باني همچون سايه بان موسي [كافي است]».
چنان بود تا آن كه پيامبر خدا از دنيا رفت. ديوار مسجد پيش از آن كه سايه بان بر آن بزنند، به اندازه ي يك قامت بود. هر گاه كه سايه به اندازه ي يك گز -كه به اندازه ي آغل بز بود - مي رسيد، نماز ظهر را، و چون سايه دو برابر آن مي شد، نماز عصر را مي خواند. (3)

صحيح البخاري - به نقل از عبدالله بن عمر -: مسجد [پيامبر صلي الله عليه و آله] در زمان پيامبر خدا با خشت بنا شده بود و سقفش از شاخه ي بي برگ نخل و ستون هايش تنه ي درخت خرما بود. ابوبكر، چيزي بدان نيفزود؛ اما عمر آن را توسعه داد و بر همان بنيانش - كه در زمان پيامبر خدا بود - با خشت خام و شاخه هاي نخل و ستون هاي چوبي ساخت. سپس عثمان، افزايش بسياري در آن پديد آورد و ديوارش را با سنگ هاي نقشدار و گچبري، و ستون هايش را با سنگ هاي نقشدار، و سقفش را با چوب ساج، بنا كرد. (4)

سنن أبي داوود - به نقل از ابن عمر -: ستون هاي مسجد پيامبر صلي الله عليه و آله در زمان خود پيامبر خدا، از تنه ي درخت خرما بود. و سقفش با شاخه هاي بي برگ نخل، پوشيده شده بود. در زمان خلافت ابوبكر، اين چوب ها پوسيد و او با تنه ها و شاخه هاي بي برگ نخل، مسجد را بازسازي كرد. چون در زمان خلافت عثمان، اين چوب ها ديگر بار فرسوده گشت، وي آن را با آجر بنا كرد كه تاكنون همچنان پابرجاست. (5)

اعلام الوري - به نقل از انس بن مالك -: پيامبر خدا [در آغاز ورود به مدينه] با يارانش در فضاي باز پشت خانه ها [همان جايي كه خرماها را خشك مي كردند]، نماز مي گزارد. ايشان به اسعد بن زراره فرمود: «اين جا را [براي ساختن مسجد] از مالكانش بخر».
وي با دو يتيم [كه مالك آن جا بودند] بر سر قيمت، گفتگو كرد، گفتند: آن جا براي پيامبر خدا باشد.
پيامبر خدا فرمود: «نه. حتماً بايد خريداري شود». سرانجام، آن جا را با ده دينار خريدند. در آن زمين، ماندابي وجود داشت كه پيامبر خدا دستور داد آن را به جريان انداختند. سپس دستور داد تا خشت بزنند كه زده شد. خود پيامبر خدا، بناي آن را گذاشت. پس پي آن را كند و آن گاه، دستور داد تا سنگ جمع كنند، و از ريگزار، سنگ جمع آوري كردند. مسلمانان، سنگ ها را از آن جا مي آوردند. خود پيامبر صلي الله عليه و آله هم سنگي را بر روي شكمش گرفته، حمل مي كرد. اسيد بن حضير با ايشان رو به رو شد و گفت: اي پيامبر خدا! آن را به من بده تا برايت ببرم.
فرمود: «نه. برو سنگ ديگري را ببر».
سنگ ها را آوردند و پي را كه كنده بودند، با سنگ هم سطح زمين، بالا آوردند. سپس ديوار را ابتدا خشت خشت و سپس به صورت يك خشت و نيم خشت و آن گاه به صورت نر و ماده و دو خشت مخالف هم چيدند تا ديوار به اندازه ي قامت يك نفر، بالا آمد.
عرض مسجد، يكصد گز بود. گرما، آزارشان داد. [به پيامبر صلي الله عليه و آله] گفتند:
كاش سايه باني برايش فراهم كني!
پيامبر صلي الله عليه و آله ستون هايي با چوب تا ابتداي حياط آن بر پا كرد و بر آن، شاخه ي نخل انداخت. مدتي را در آن سپري كردند. سپس گفتند: اي پيامبر خدا!
كاش سقفي بر روي آن بسازي!
فرمود: «نه! سايه باني همانند سايه بان موسي عليه السلام [كافي است]. كار، پرشتاب تر از اين است». (6)

پاورقي

1- سنن ابن ماجة: ج 1 ص 245 ح 742، مسند ابن حنبل: ج 4 ص 237 ح 12179، مسند أبي يعلي: ج 4 ص 174 ح 4163 و هر دو تقريباً با همان الفاظ.
2- نوعي گياه خشك سبز، گور گياه (فرهنگ لاروس).
3- الكافي: ج 3 ص 295 ح 1، تهذيب الأحكام: ج 3 ص 262 ح 738، معاني الأخبار: ص 195 تقريباً با همان الفاظ همگي به نقل از عبدالله بن سنان، بحارالأنوار: ج 84 ص 10 ح 85.
4- صحيح البخاري: ج 1 ص 115 ح 435، سنن أبي داوود:ج 1 ص 123 ح 451 تقريباً با همان الفاظ، مسند ابن حنبل: ج 2 ص 487 ح 6147، صحيح ابن خزيمة: ج 2 ص 282 ح 1424 هر دو به نقل از عبدالله، السنن الكبري: ج 2 ص 614 ح 4294.
5- سنن أبي داوود: ج 1 ص 110 ح 452، البداية و النهاية: ج 3 ص 216، السيرة النبوية، ابن كثير: ج 2 ص 305.
6- اعلام الوري: ج 1 ص 158، بحارالأنوار: ج 19 ص 111.

بازگشت