سكونت در سايه ي عرش خدا


همه ي ما سختي ها و تنگناهاي قيامت و روز حساب را شنيده ايم. روزي كه همگان، خود را به لطف و كرم پروردگار، نيازمند مي بينند و كمترين عنايت و توجه او را به جان و دل مي خرند. راستي در آن عرصه ي سخت، مأوي گزيدن در سايه ي عرش و بارگاه خداوند چه لذتي دارد؟ آيا سعادتي برتر از آن به انديشه ي ما خطور مي كند؟
بر پايه ي حديثي از اميرالمؤمنين عليه السلام اين سعادت والا از آن كساني است كه در دل شب ها و آنگاه كه بسياري از چشم ها در خواب است، وضوي خويش را نيكو انجام
مي دهند و براي بجا آوردن نماز به سوي مسجد مي شتابند. (1)
در حديثي ديگر از امام سجاد عليه السلام آمده است:
«موسي بن عمران گفت: خداوندا! روزي كه سايه اي جز سايه ي رحمتت وجود ندارد، چه كساني را در پناه عرش خود پناه مي دهي؟ خداوند به موسي وحي كرد: آنان كه قلبهاشان پاك و دستانشان خالي است. (كنايه از فقر و تنگدستي) آنان كه چون پروردگارشان را ياد مي كنند، جلال و بزرگي او را در نظر مي آورند. آنان كه تنها به طاعت و بندگي من مشغولند؛ آن گونه كه كودكان خردسال به بازي كردن با گل و خشت مي پردازند؛ آنان كه به مساجد من روي مي آورند؛ آن سان كه عقاب ها به آشيانه ي خويش باز مي گردند؛ آنان كه هر گاه محرمات من سبك شمرده شود، چون پلنگي خشمگين بر مي آشوبند.» (2)
در اين حديث، رفت و آمد مؤمنان به مسجد به كوچ كردن پرندگان به آشيانه هاي خود تشبيه شده است. اين تشبيه گوياي آن است كه حضور مؤمنان در مسجد برخاسته از عشق و علاقه ي قلبي آنان به مسجد است. به سخني ديگر كسي كه به مسجد رفت و آمد مي كند، به يك نياز فطري و طبيعي خود پاسخ گفته است.(3)

پاورقي

1- ميرزا حسين نوري، مستدرك الوسايل، ج 3، ج 3، ص 364، باب 4 از ابواب احكام المساجد، روايت 3.
2- ميرزا حسين نوري، مستدرك الوسايل، ج 3، ص 361، باب 3 از ابواب احكام المساجد، روايت 14.
3- كوي دوست ، رحيم نوبهار، ص22-23.

بازگشت