واژه مسجد


واژه ي «مسجد» در لغت، اسم مكان و از ريشه ي «سجد»، به معناي سر فرود آوردن و اظهار تذلل و خاكساري است. ابن فارس مي نويسد:
«سين و جيم و دال، داراي يك معناي اصلي و فراگير است كه بر فروتني و خاكساري دلالت مي كند. وقتي گفته مي شود: «سجد» كه شخص، فروتني كرده باشد و هر آنچه خاكساري كند، سجده كرده است.» (1)
ديگر واژه شناسان عرب نيز با عباراتي مشابه، همين مضمون را تأييد كرده اند. بنابراين، چنان كه گفته شد، در زبان عربي «سجود» به معناي خاكساري و سر فرود آوردن در برابر ديگري است و «مسجد»، به معناي مكان چنين اقدامي است. (2)

در لغت جاي سجده را مسجد گويند. محلي كه مسلمانان در آن نماز گزارند. (3)
مسجد مركز توحيد و هم بستگي است. مسجد خانه آباد خدا و مركز عبادت و اجتماع و پايگاه وحدت است. مركز جنب وجوش و فعاليت هاي ديني و اجتماعي مسلمانان به حساب مي آيد.

هم چنين:
قرارگاه پيامبران
نمايشگاه دايمي وحدت مسلمانان عليه دشمنان اسلام
زير بناي حكومت اسلام
الهام بخش مظلومان
مركز تزكيه و خودسازي
مركز نجات از پستي ها
پايگاه مبارزه با شياطين
مركز افزوده شدن آگاهي ها و معرفت انسان
مركز پيوستن نيروهاي مسلمانان به يكديگر
محل فراگيري احكام و پيدا كردن راه هاي نجات
سنگر مهم مقابله با تهاجم فرهنگي دشمن
و مركز فكر سازي جامعه مي باشد. (4)

واژه ي «مسجد» يادآور سجده و كرنش است كه زيباترين شكل و شيوه ي پرستش و بندگي است. مسجد، خانه ي خدا و مجلس پيامبران بزرگ و خانه ي همه ي پارسايان است. خداجويان در اين خانه ي فرخنده كه خداوند آن را بزرگ داشته و همگان را به بزرگداشت آن فرمان داده، گرد مي آيند و به بارگاه قرب محبوب خويش راه مي يابند.
مسجد، مركز پرستش خالصانه و توحيد ناب است. سروش اذان - كه فريادگر توحيد و رسالت و ولايت است - از مساجد طنين مي افكند. اين آواي دلكش همه روزه، جان و دل خداپرستان را صفايي نو مي بخشد و عطر دل انگيز معنويت را نه تنها در بزم خاك نشينان كه تا بلنداي عرش خدا و ساكنان آن مي پراكند.
خداجويان با شنيدن آواي اذان، خود را به زينت «اخلاص» مي آرايند و براي پرستش و بندگي به كوي دوست مي شتابند. در آن خانه ي با صفا از دغدغه هاي مادي و گرايش به دنيا فاصله مي گيرند، زنگار غفلت ها را به آب پاك توحيد مي شويند و به گوهر انس و الفت با صاحبخانه دست مي يابند. در نگاه آنان مسجد بارگاه خاص خدا و زائرسرا و ضيافتكده ي اوست. ميهمانسرايي است كه ميزبان در آنجا خداست و دست پر لطف و نوازش او جان و دل ميهمانان را مي نوازد.
مسجد، محفل انس و جايگاه حضور جوانمردان و غيرتمندان و برگزيدگان و نخبگان است. مسجد، پايگاه تجمع دلسوزان دين است؛ آنان كه چون حرام خدا، حلال شمرده شود و كج روان و كج انديشان، دين خداي را دگرگون جلوه دهند، پرچم امر به معروف و نهي از منكر را برمي افرازند و از سر سوز و غيرت ديني بر گمراهان و گمراه كنندگان مي آشوبند.
خداجويان و حق طلبان، گوهر گرانبهاي آشنايي با دين را در مسجد به چنگ مي آورند. علوم اسلامي از فقه و حديث و تفسير و عرفان گرفته تا تاريخ و مسايل اجتماعي - سياسي در مساجد به مسلمانان آموزش داده مي شود.
مسلمانان در مسجد پيوستگي و همبستگي خود را به نمايش مي گذارند. در آنجا به رايزني و مشورت پيرامون مسايل مهم اجتماعي و سياسي مي پردازند. روح وحدت و تعاون اجتماعي را در خانه ي توحيد استوار مي سازند و از عدالت و ديگر ارزش هاي اسلامي پاسداري مي كنند.
در بحران هاي نظامي اين مسجد است كه پايگاه تجمع و تشكل سربازان موحد و خداجوست. مسجد، پناهگاه پاسداران امنيت جامعه و پشتيبان فعال جبهه هاست.
با اين همه، قدر و منزلت و جايگاه والاي مسجد ناشناخته است. چه بسيارند آنان كه از سر غفلت و ناآگاهي خود را از اين خوان گسترده و چشمه ي جوشان هدايت محروم نموده اند. از اين رو بر مبلغان اسلامي لازم است مسلمانان را با ابعاد گوناگون مسجد آشنا سازند و پرتو نور عشق به مسجد را در دل هاي آنان پر فروغ كنند. (5)
مسجد، مهم ترين پايگاه شعائر ديني و اصلي ترين پايگاه تداوم ارزش هاي اسلامي در جامعه است و از اين رو، نقش فوق العاده مؤثري در تحكيم اساس نظام اسلامي دارد. با اين نگاه، مسجد، جايگاه ويژه اي در فرهنگ عمومي جامعه ي اسلامي دارد و فرهنگ سازي در زمينه ي ابعاد مختلف اين پايگاه، از اهميت و اولويت خاصي برخوردار است.
بي ترديد، بهترين، مؤثرترين و نزديك ترين راه براي فرهنگ سازي عمومي در جهت تقويت اين پايگاه مهم فرهنگي و سياسي، تبيين ره نمودهاي سازنده ي قرآن، پيامبر صلي الله عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام و انتقال آنها به اقشار مختلف جامعه ي اسلامي است. (6)

پاورقي

1- السين و الجيم و الدال، أصل واحد مطرد يدل علي تطامن و ذل، يقال: سجد، اذا تطامن و كل ما ذل فقد سجد؛ معجم مقاييس اللغة، ج 3، ص 133.
2- فرهنگ نامه ي مسجد، محمد محمدي ري شهري، با همكاري و ترجمه مرتضي خوش نصيب، ص 9.
3- فرهنگ فارسي معين، محمد معين، (تهران، انتشارات اميركبير، 1371)، ج 3، ص 4106.
4- خانه دوست «كانون بندگي»، ص 15، جعفر شيخ الاسلامي، تهران، انتشارات ستاد اقامه نماز، چاپ: اول، 1389، ص11.
5- كوي دوست ، رحيم نوبهار، ص14-17.
6- فرهنگ نامه مسجد، محمدمحمدي ري شهري، پيشگفتار.

بازگشت