امام و نماز اول وقت


خانم فريده مصطفوي، دختر امام خميني رحمه الله درباره ي يكي از خاطرات زمان دستگيري ايشان مي گويد: امام براي من تعريف كردند: توي راه من گفتم كه نماز نخوانده ام، يك جايي نگه داريد كه من وضو بگيرم. گفتند: «ما اجازه نداريم». گفتم كه شما مسلح هستيد و من كه اسلحه اي ندارم، به علاوه شما همه با هم هستيد و من يك نفرم، كاري كه نمي توانم بكنم.
گفتند: «ما اجازه نداريم.» فهميدم كه فايده اي ندارد و اينها نگه نمي دارند. گفتم خوب، اقلا نگه داريد تا من تيمم كنم. اين را گوش كردند و ماشين را نگه داشتند، اما اجازه ي پياده شدن را به من ندادند. من همين طور كه توي ماشين نشسته بودم خم شدم و دست خود را به زمين زدم و تيمم كردم. نمازي كه خواندم، پشت به قبله بود. چرا كه از قم به تهران مي رفتيم و قبله در جنوب بود. نماز با تيمم و پشت به قبله و ماشين در حال حركت! اين طور نماز صبح خود را خواندم.
شايد همين دو ركعت نماز من مورد رضاي خدا واقع شود. (1)

و نيز تعريف مي كنند:
امام خميني قدس سره بيمار بود، عمل جراحي بر روي ايشان انجام شد و خطر عمل مهار شده بود. همه از نهايت توانايي خود استفاده كرده بودند. شوق و خوشحالي از گذشتن اين مرحله در سيماي همه جاري بود... امام بلافاصله بعد از به هوش آمدن با وجود ضعف شديد عارض شده، وقت نماز را سؤال كرد و اشاره كرد كه يكي از آقايان عمامه اش را ببندد و محاسن ايشان را شانه بزند. همه مبهوت بوديم. خدايا اين چه بنده ي عاشقي است؟ چقدر در حضور خداوند ادب را مراعات مي كند... در بيمارستان، ايام بستري در هر فرصت كه براي غذا دادن به ايشان مي رفتيم توصيه هاي اخلاقي را فراموش نمي كردند. چندين بار به من و همشيره ها مي فرمود: راه آخرت سخت است، گناه نكنيد، ترك گناه آسان تر از عذاب خداست، و مي فرمود: نماز را حتي اگر در پياده رو خيابان باشد اول وقت بخوانيد. (2)

پاورقي

1- امام در سنگر نماز، ص 13.
2- نماز خوبان، ص 61 به نقل از فصل سبز، صديقه مصطفوي (دختر حضرت امام قدس سره)، ص 48 و 49.

بازگشت