احكام تيمّم


احكام تيمّم
(مسأله 747) اگر مختصري هم از پيشاني يا پشت دستها را مسح نكند تيمّم باطل است، چه عمداً مسح نكند، يا مسأله را نداند، يا فراموش كرده باشد، ولي دقت زياد هم لازم نيست، و همين قدر كه بگويند تمام
پيشاني و پشت دستها مسح شده كافيست.
(مسأله 749) براي آنكه يقين كند تمام پشت دست را مسح كرده، بايد مقدار بالاتر از مچ را هم مسح نمايد، ولي مسح بين انگشتان لازم نيست.
(مسأله 750) پيشاني و پشت دستها را بنا بر احتياط بايد از بالا به پايين مسح نمايد، و كارهاي آن را بايد پشت سر هم بجا آورد، و اگر بين آنها بقدري فاصله دهد، كه نگويند تيمّم مي كند باطل است.
(مسأله 751) در موقع نيّت بايد معين كند كه تيمّم او بدل از غسل است، يا بدل از وضو، و اگر بدل از غسل باشد بايد آن غسل را معين نمايد، و چنانچه يك تيمّم بر او واجب باشد و قصد نمايد كه وظيفه فعلي خود را انجام دهد، اگر چه در تشخيص اشتباه كند تيمّمش صحيح است.
(مسأله 752) در تيمّم بنا بر احتياط وجوبي بايد پيشاني و كف دستها و پشت دستها در صورت تمكن پاك باشد.
(مسأله 753) انسان بايد براي تيمّم انگشتر را از دست بيرون آورد، و اگر در پيشاني يا پشت دستها يا در كف دستها مانعي باشد، مثلاً چيزي به آنها چسبيده باشد بايد برطرف نمايد.
(مسأله 754) اگر پيشاني يا پشت دستها زخم است، و پارچه يا چيز ديگري را كه بر آن بسته نمي تواند باز كند، بايد دست را روي آن بكشد، و نيز اگر كف دست زخم باشد و پارچه يا چيز ديگري كه بر آن بسته نتواند باز كند، بايد دستها را با همان پارچه به چيزي كه تيمّم بر آن صحيح است بزند و به پيشاني و پشت دستها بكشد.
(مسأله 755) اگر پيشاني و پشت دستها مو داشته باشد، اشكال ندارد ولي اگر موي سر روي پيشاني آمده باشد بايد آن را عقب بزند.
(مسأله 756) اگر احتمال دهد كه در پيشاني و كف دستها يا پشت دستها مانعي است، چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا باشد، بايد جستجو نمايد تا يقين يا اطمينان كند كه مانعي نيست.
(مسأله 757) اگر وظيفه او تيمّم است و نمي تواند تيمّم كند، بايد نائب بگيرد و كسي كه نائب مي شود، بايد او را با دست خود او تيمّم بدهد، و اگر ممكن نباشد بايد نائب دست خود را به چيزي كه تيمّم به آن صحيح است بزند و به پيشاني و پشت دستهاي او بكشد.
(مسأله 758) اگر در بين تيمّم شك كند كه قسمتي از آن را فراموش كرده يا نه، بايد آن قسمت را بجا آورد.
(مسأله 759) اگر بعد از مسح دست چپ، شك كند كه درست تيمّم كرده يا نه، در صورتي كه احتمال بدهد كه در حال عمل ملتفت بود، تيمّم او صحيح است. و چنانچه شك او در مسح دست چپ باشد، لازم است او را مسح كند مگر آنكه در عملي كه مشروط به طهارت است داخل شده يا موالات فوت شده باشد، كه در اين دو صورت مسح دست چپ واجب نيست.
(مسأله 760) كسي كه وظيفه اش تيمّم است نمي تواند پيش از وقت نماز براي نماز تيمّم كند، ولي اگر براي كار واجب ديگر يا مستحبّي تيمّم كند و تا وقت نماز عذر او باقي باشد، مي تواند با همان تيمّم نماز بخواند.
(مسأله 761) كسي كه وظيفه اش تيمّم است، اگر بداند كه تا آخر وقت عذر او باقي مي ماند، در وسعت وقت مي تواند با تيمّم نماز بخواند، ولي اگر بداند كه تا آخر وقت عذر او برطرف مي شود، بايد صبر كند و با وضو يا غسل نماز بخواند، و نيز اگر اميد دارد كه عذرش برطرف مي شود، احتياط واجب آن است كه صبر كند كه با وضو يا غسل نماز بخواند، يا در تنگي وقت با تيمّم نماز را بجا آورد.
(مسأله 762) كسي كه نمي تواند وضو بگيرد، يا غسل كند، اگر يقين كند يا احتمال بدهد كه عذرش برطرف نمي شود مي تواند نمازهاي قضاي خود را با تيمّم بخواند، ولي اگر بعداً عذرش برطرف شد بايد دوباره آنها را با وضو يا غسل بجا آورد.
(مسأله 763) كسي كه نمي تواند وضو بگيرد يا غسل كند، جايز است نمازهاي مستحبي را مثل نافله هاي شبانه روزي، كه وقت معين دارد با تيمّم بخواند، ولي اگر احتمال دهد كه تا آخر وقت آنها، عذر او برطرف مي شود احوط آن است كه آنها را در اول وقتشان بجا نياورد و بعد از برطرف شدن
عذر با وضو يا غسل انجام دهد.
(مسأله 764) كسي كه احتياطاً غسل جبيره اي و تيمّم نمايد، اگر بعد از غسل و تيمّم نماز بخواند، و بعد از نماز حدث اصغري از او سر بزند مثلاً بول كند براي نمازهاي بعد، بدل از غسل احتياطاً تيمّم كند وضو هم بگيرد و چنانچه حدث پيش از نماز باشد براي آن نماز نيز وضو گرفته و تيمّم نمايد.
(مسأله 765) اگر بواسطه نداشتن آب يا عذر ديگري تيمّم كند، بعد از برطرف شدن عذر، تيمّم او باطل مي شود.
(مسأله 766) چيزهاي كه وضو را باطل مي كند، تيمّم بدل از وضو را هم باطل مي كند، و چيزهاي كه غسل را باطل مي نمايد، تيمّم بدل از غسل را هم باطل مي نمايد.
(مسأله 767) كسي كه نمي تواند غسل كند اگر چند غسل بر او واجب باشد احتياط واجب آن است كه بدل از هر غسل تيمّم كند.
(مسأله 768) كسي كه نمي تواند غسل كند، اگر بخواهد عملي را كه براي آن غسل واجب است انجام دهد، بايد بدل از غسل تيمّم نمايد و كسي كه نمي تواند وضو بگيرد و بخواهد عملي را كه براي آن وضو واجب است انجام دهد، بايد بدل از وضو تيمّم نمايد.
(مسأله 769) اگر بدل از غسل جنابت تيمّم كند، لازم نيست براي نماز وضو بگيرد. ولي اگر بدل از غسلهاي ديگر تيمّم كند كفايت از وضو نمي كند. پس اگر نتواند وضو بگيرد بايد تيمّم ديگري هم بدل از وضو بنمايد.
(مسأله 770) اگر بدل از غسل جنابت تيمّم كند و بعد كاري كه وضو را باطل مي كند براي او پيش مي آيد چنانچه براي نمازهاي بعد نتواند غسل كند، بايد بدل از غسل تيمّم نمايد، و احتياط واجب جمع كردن بين تيمّم بدل از غسل و وضو گرفتن است، و اگر آب براي وضو نداشته باشد يك تيمّم كافي است بقصد ما في الذمه.
(مسأله 771) كسي كه وظيفه اش تيمّم است اگر براي كاري تيمّم كند تا تيمّم و عذر او باقي است، كاري را كه بايد با وضو يا غسل انجام داد، مي تواند بجا آورد و اگر عذرش تنگي وقت بوده، يا با داشتن آب براي نماز ميّت يا خوابيدن تيمّم كرده فقط كارهايي را كه براي آن تيمّم نموده مي تواند انجام دهد.
(مسأله 772) در چند مورد بهتر است نمازهايي را كه انسان با تيمّم خوانده قضا نمايد.
-اول- آنكه از استعمال آب ترس داشته باشد و عمداً خود را جنب كرده و با تيمّم نماز خوانده است.
-دوم- آنكه مي دانسته يا گمان داشته كه آب پيدا نمي كند و عمداً خود را جنب كرده و با تيمّم نماز خوانده است.
-سوم- آنكه تا آخر وقت عمداً در جستجوي آب نرود و با تيمّم نماز بخواند و بعد بفهمد كه اگر جستجو مي كرد آب پيدا مي شد.
-چهارم- آنكه عمداً نماز را تأخير انداخته و در آخر وقت با تيمّم نماز خوانده است.
-پنجم- آنكه مي دانسته يا گمان داشته كه آب پيدا نمي شود و آب را كه داشته ريخته و با تيمّم نماز خوانده است.


بازگشت