شرط دوم


شرط دوم
آنكه از اول مسافرت قصد هشت فرسخ را داشته باشد, پس اگر بجايي كه كمتر از هشت فرسخ است مسافرت كند, و بعد از رسيدن به آنجا قصد كند جايي برود كه با مقداري كه آمده هشت فرسخ شود, چون از اول قصد هشت فرسخ را نداشته, بايد نماز را تمام بخواند؛ ولي اگر بخواهد از آنجا هشت فرسخ برود، يا چهار فرسخ برود و چهار فرسخ ديگر به وطنش يا محلي كه مي خواهد ده روز در آنجا بماند برگردد, بايد نماز را شكسته بخواند.

(مسئله1290) كسي كه نمي داند سفرش چند فرسخ است, مثلاً براي پيدا كردن گمشده اي مسافرت مي كند و نمي داند كه چه مقدار بايد برود تا آنرا پيدا كند, بايد نماز را تمام بخواند, ولي در برگشتن چنانچه تا وطنش يا جايي كه مي خواهد ده روز در آنجا بماند, هشت فرسخ يا بيشتر باشد، بايد نماز را شكسته بخواند؛ و نيز اگر در بين رفتن قصد كند كه چهار فرسخ برود و چهار فرسخ برگردد, بايد نماز را شكسته بخواند.

(مسئله1291) مسافر در صورتي بايد نماز را شكسته بخواند كه تصميم داشته باشد هشت فرسخ برود، پس كسي كه از شهر بيرون مي رود و مثلاً قصدش اين است كه اگر رفيق پيدا كند, سفر هشت فرسخي برود, چنانچه اطمينان دارد كه رفيق پيدا مي كند, بايد نماز را شكسته بخواند و اگر اطمينان ندارد بايد تمام بخواند.

(مسئله1292) كسي كه قصد هشت فرسخ دارد, اگر چه در هر روز مقدار كمي راه برود, وقتي بجايي برسد كه اذان شهر را نشنود و اهل شهر او را نبينند و نشانه آن اين است كه او اهل شهر را نبيند، بايد نماز را شكسته بخواند ولي اگر در هر روز مقدار خيلي كمي راه برود كه عرفاً نگويند مسافر است، بايد نمازش را تمام بخواند، و احتياط مستحب آن است كه هم شكسته و هم تمام بخواند.

(مسئله1293) كسي كه در سفر در اختيار ديگري است: مانند نوكري كه با آقاي خود مسافرت مي كند, چنانچه بداند سفر او هشت فرسخ است, بايد نماز را شكسته بخواند و فرسخ باشد نماز را شكسته بجا آورد.

(مسئله1294) كسي كه در سفر در اختيار ديگري است, اگر بداند يا گمان داشته باشد كه پيش از رسيدن به چهار فرسخ از او جدا مي شود، بايد نماز را تمام بخواند.

(مسئله1295) كسي كه در سفر در اختيار ديگري است, اگر شك دارد كه پيش از رسيدن به چهار فرسخ از او جدا مي شود يا نه، بايد نماز را تمام بخواند, ولي اگر شك او از اين جهت است كه احتمال مي دهد كه مانعي براي سفر او پيش آيد, چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا نباشد، بايد نماز را شكسته بخواند.



بازگشت