نماز مسافر


نماز مسافر


مسافر بايد نماز ظهر و عصر و عشا را با چهار شرط دو ركعت بخواند:
شرط اوّل: سفر او هشت فرسخ شرعي باشد (تقريباً 43 كيلومتر).
مسأله - كسي كه رفتن و برگشتن او هشت فرسخ است بايد نماز را شكسته بخواند، خواه رفتنش چهار فرسخ باشد و خواه كمتر يا بيشتر، همين اندازه كه رفتن و برگشتن او هشت فرسخ باشد نماز شكسته است و خواه در همان روز و شب برگردد يا فاصله اي بيفتد، مگر اينكه در وسط اين مسافت ده روز قصد اقامت كند.
مسأله - اگر شك دارد كه سفر او هشت فرسخ است يا نه، بايد تحقيق كند و اگر يك نفر مورد اعتماد بگويد يا بين مردم معروف باشد كه سفر او هشت فرسخ است كفايت مي كند ولي اگر تحقيق ممكن نيست بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله - كسي كه يقين دارد سفر او هشت فرسخ است اگر نماز را شكسته بخواند و بعد بفهمد كه هشت فرسخ نبوده بايد آن را اعاده كند و اگر وقت گذشته قضا نمايد. ولي اگر يقين دارد سفرش هشت فرسخ نيست و نمازش را تمام بخواند و بعد بفهمد هشت فرسخ بوده است لازم نيست نماز را اعاده يا قضا كند.
مسأله - اگر بين دو محلي كه فاصله آنها كمتر از چهار فرسخ است چند مرتبه رفت و آمد كند، گرچه روي هم رفته هشت فرسخ شود، بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله - اگر محلي دو راه داشته باشد يك راه آن كمتر از هشت فرسخ و راه ديگر آن هشت فرسخ يا بيشتر باشد، چنانچه انسان از راهي كه هشت فرسخ است به آنجا برود بايد نماز را شكسته بخواند و اگر از راهي كه هشت فرسخ نيست برود، بايد تمام بخواند.
مسأله - بايد ابتدا و انتهاي هشت فرسخ را از ساختمانهاي آخر شهر كه متّصل به شهر است حساب نمايد نه از خانه يا محلّه خود يا محل كار، و فرقي در اين مسأله ميان شهرهاي بزرگ و كوچك نيست.
مسأله - مسافر در صورتي بايد نماز را شكسته بخواند كه تصميم داشته باشد هشت فرسخ برود، پس اگر به جايي كه كمتر از هشت فرسخ است مسافرت كند و بعد از رسيدن به آنجا قصد كند جايي برود كه با مقداري كه آمده هشت فرسخ شود، چون از اوّل قصدهشت فرسخ را نداشته بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله - كسي كه براي پيدا كردن گمشده اي مسافرت مي كند و نمي داند كه چه مقدار بايد برود تا آن را پيدا كند، بايد نماز را تمام بخواند. ولي در برگشتن چنانچه هشت فرسخ باشد بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله - كسي كه قصد هشت فرسخ دارد، گرچه در هر روز مقدار خيلي كمي راه برود بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله - كسي كه در سفر به اختيار ديگري است مانند زنداني و نمي داند كه چند فرسخ مي رود بايد نماز را تمام بخواند، ولي اگر بداند هشت فرسخ يا بيشتر او را مي برند بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله - اگر پيش از رسيدن به چهار فرسخ از قصد خود برگردد يا مردّد شود بايد نماز را تمام بخواند، امّا اگر بعد از رسيدن به چهار فرسخ از مسافرت منصرف شود يا مردّد شود بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله - اگر براي رفتن به محلي كه هشت فرسخ است حركت كند و بعد از رفتن مقداري از راه بخواهد جاي ديگري كه هشت فرسخ است برود بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله - اگر پيش از آنكه به هشت فرسخ برسد مردّد شود كه بقيه راه را برود يا نه، و در موقعي كه مردّد است راه نرود و بعد تصميم بگيرد كه بقيه راه را برود بايد تا آخر مسافرت نماز را شكسته بخواند و اگر در موقعي كه مردّد است مقداري راه برود و بعد تصميم بگيرد كه بقيه راه را برود چنانچه راهي كه پيش از مردّد شدن پيموده و راهي كه بعد از آن مي رود روي هم هشت فرسخ باشد بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله - كسي كه مي خواهد پيش از رسيدن به هشت فرسخ از وطنش بگذرد يا ده روز در محلي بماند بايد نماز را تمام بخواند چون از اوّل قصد هشت فرسخ را نداشته است.
مسأله - كسي كه نمي داند پيش از رسيدن به هشت فرسخ از وطنش مي گذرد يا نه، يا ده روز در محلّي مي ماند يا نه، بايد نماز را تمام بخواند.
شرط دوّم: براي كار حرام سفر نكند و اگر براي كار حرامي مانند دزدي سفر كند بايد نماز را تمام بخواند، و همچنين است اگر خود سفر حرام باشد مثل آنكه زن بدون اجازه شوهر سفري برود كه بر آن واجب نباشد، ولي اگر مثل سفر حجّ واجب باشد بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله - كسي كه سفر او حرام نيست و براي كار حرام هم سفر نمي كند، گرچه در سفرمعصيتي انجام دهد مثلاًغيبت كند ياشراب بخورد بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله - اگر براي آنكه كار واجبي را ترك كند مسافرت نمايد مثلاً براي فرار از دادن قرض مسافرت نمايد بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله - اگر سفر او سفر حرام نباشد ولي مركبي كه سوار است غصبي باشد يا در زمين غصبي مسافرت كند بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله - كسي كه با ظالم مسافرت مي كند اگر ناچار نباشد و مسافرت او كمك به ظالم باشد، بايد نماز را تمام بخواند و اگر ناچار باشد يا مثلاً براي نجات دادن مظلومي با او مسافرت كند نمازش شكسته است.
مسأله - اگر به قصد تفريح و گردش مسافرت كند حرام نيست و بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله - اگر براي لهو و خوش گذراني به شكار رود نمازش تمام است و چنانچه براي تهيّه معاش و يابراي كسب و زيادكردن مال برود بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله - كسي كه براي معصيت سفر كرده در موقع برگشتن اگر توبه كرده بايد نماز را شكسته بخواند، و اگر توبه نكرده بايد تمام بخواند و احتياط مستحب آن است كه هم شكسته و هم تمام بخواند.
مسأله - كسي كه سفر او سفر معصيت است اگر در بين راه از قصد معصيت برگردد، چنانچه باقيمانده راه هشت فرسخ باشد، يا چهار فرسخ باشد و بخواهد برود و برگردد، بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله - كسي كه براي معصيت سفر نكرده، اگر در بين راه قصد كند كه بقيه راه را براي معصيت برود، بايد نماز را تمام بخواند ولي نمازهايي را كه شكسته خوانده صحيح است.
شرط سوّم: كثير السفر نباشد (كثير السفر به كسي گفته مي شود كه ده روز در يك محل نماند) بنابراين كساني كه شغلشان مسافرت است مانند راننده، يا شغلشان در مسافرت است مانند معلم كه ساكن جايي است و هر روز براي انجام كار خود چهار فرسخ يا بيشتر مي رود و برمي گردد، يا كسي كه به علّت ديگري مسافرتهاي پي در پي مي كند مثلاً همه هفته به زيارتي مي رود يا در شهري جنسي دارد كه براي حمل آن مسافرتهاي پي در پي مي كند بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله - كسي كه كثير السفر است گرچه براي كار ديگري مثلاً براي زيارت يا حجّ مسافرت كند بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله - كسي كه در مقداري از سال كثير السفر است مثل راننده اي كه فقط در تابستان يا زمستان رانندگي مي كند بايد در ايّامي كه مشغول به كارش هست نماز را تمام بخواند.
مسأله - راننده و دوره گردي كه در دو سه فرسخي شهر رفت و آمد مي كند چنانچه اتفاقاً سفر هشت فرسخي برود بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله - كسي كه كثير السفر است گرچه ده روز يا بيشتر در جايي بماند چه از اوّل قصد ماندن ده روز را داشته باشد چه بدون قصد بماند بايد در سفر اوّلي كه بعد از ده روز مي رود نماز را تمام بخواند.
مسأله - كسي كه تصميم گرفته است كثير السفر شود بايد در همان سفر اوّل نمازش را تمام بخواند.
مسأله - صحرا نشينهايي كه در بيابانها گردش مي كنند و هر جا آب و خوراك براي خود و حيواناتشان پيدا كنند مي مانند و بعد از چندي به جاي ديگر مي روند بايد نماز را تمام بخوانند.
مسأله - اگر يكي از صحرانشينها براي پيدا كردن منزل و چراگاه حيواناتشان يا براي زيارت يا حجّ يا تجارت و مانند اينها مسافرت كند بايد نماز را تمام بخواند.
شرط چهارم: به حدّ ترخّص (تقريباً يك كيلومتر) برسد. يعني از وطنش يا محل اقامتش به قدري دور شود كه ديوار ساختمانهاي شهر را تشخيص ندهد يا صداي اذان معمولي آخر شهر را نشنود، ولي بايد در هوا غبار يا چيز ديگري نباشد كه از تشخيص ديوار يا شنيدن اذان جلوگيري كند، و لازم نيست به قدري دور شود كه مناره ها و گنبدها را نبيند، يا ديوارها هيچ پيدا نباشد بلكه همين قدر كه ديوار كاملاً تشخيص داده نشود كافي است. و در اين حكم فرقي ميان شهرهاي بزرگ مثل تهران و شهرهاي كوچك نيست.
مسأله - مسافري كه به وطنش برمي گردد يا به جايي كه مي خواهد ده روز در آنجا بماند مي رود وقتي به حدّ ترخّص برسد بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله - هرگاه شهر در بلندي باشد كه از دور ديده شود، يا به قدري گود باشد كه اگر انسان كمي دور شود ديوار آن را نبيند كسي كه از آن شهر مسافرت مي كند وقتي به اندازه اي دور شود كه اگر آن شهر در زمين همواره بود ديوارش از آنجا ديده نمي شد بايد نماز خود را شكسته بخواند، و نيز اگر پستي و بلندي خانه ها بيشتر از معمول باشد بايد ملاحظه معمول را بنمايد.
مسأله - اگر به قدري دور شود كه نداند صدايي را كه مي شنود صداي اذان است يا صداي ديگر، بايد نماز را شكسته بخواند، ولي اگر بفهمد اذان مي گويند و كلمات آن را تشخيص ندهد، بايد تمام بخواند.

احكام مسافر
مسأله - محلي را كه انسان براي اقامت و زندگي خود اختيار كرده وطن اوست چه در آنجا به دنيا آمده و وطن پدر و مادرش باشد، يا خودش آنجا را براي زندگي اختيار كرده باشد.
مسأله - جايي را كه انسان محل زندگي خود قرار داده و مثل كسي كه آنجا وطن اوست در آنجا زندگي مي كند گرچه قصد نداشته باشد كه هميشه در آنجا بماند وطن او حساب مي شود، مثل طلاب و دانشجوياني كه بيش از چند سال قصد ندارند در آنجا بمانند.
مسأله - زن در تمام يا شكسته خواندن نماز تابع شوهر است، اگر وظيفه او تمام است وظيفه زن نيز تمام، و اگر وظيفه او شكسته است وظيفه زن نيز شكسته است، و همچنين است حكم هر كسي كه تابع ديگري باشد مثل فرزندي كه سرپرستي او با پدر اوست و پدر و مادري كه سرپرستي آنها با فرزند آنهاست.
مسأله - كسي كه در دو محل يا بيشتر زندگي مي كند مثلاً در هر شهري سه ماه مي ماند همه آنها وطن او حساب مي شود.
مسأله - كسي كه در محلي ملك دارد ولي در آنجا زندگي نمي كند، هر وقت در مسافرت به آنجا برسد بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله - هرگاه انسان در محلي زندگي مي كرده كه وطن او بوده چنانچه از آنجا اعراض كند يعني ديگر قصد نداشته باشد در آنجا زندگي كند، هر چند گاهي به عنوان مسافرت و ديدار بستگان و دوستان به آنجا برود نمازش در آنجا شكسته است خواه در آنجا ملكي داشته باشد يا نداشته باشد.
مسأله - مسافري كه قصد دارد ده روز پشت سر هم در محلي بماند يا مي داند كه بدون اختيار ده روز در محلّي مي ماند، در آن محل بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله - مسافري كه قصد دارد ده روز در جايي بماند، لازم نيست قصد ماندن شب اوّل يا شب يازدهم را داشته باشد و همين كه قصد كند از اذان صبح روز اوّل تا غروب روز دهم بماند، بايد نماز را تمام بخواند و همچنين اگر مثلاً قصدش اين باشد كه از ظهر روز اوّل تا ظهر روز يازدهم بماند بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله - مسافري كه مي خواهد ده روز در جايي بماند در صورتي بايد نماز را تمام بخواند كه بخواهد تمام ده روز را در يكجا بماند گرچه مثل تهران از شهرهاي بزرگ بوده باشد. امّا اگر بخواهد مثلاً ده روز در نجف و كوفه بماند بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله - مسافري كه مي خواهد ده روز در محلّي بماند گرچه از اوّل قصد داشته باشد كه در بين ده روز به اطراف آنجا برود، بايد نماز را تمام بخواند گرچه هر روز برود يا تمام روز يا شب را در آنجا بماند.
مسأله - كسي كه تصميم دارد ده روز در محلّي بماند گرچه احتمال بدهد كه براي او مانعي برسد در صورتي كه احتمال او، او را مردّد نكند بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله - اگر مسافر قصد كند ده روز در محلّي بماند، چنانچه پيش از خواندن يك نماز چهار ركعتي از ماندن منصرف شود يا مردّد شود كه در آنجا بماند يا به جاي ديگر برود، بايد نماز را شكسته بخواند و اگر بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتي از ماندن منصرف شود يا مردّد شود، تا وقتي در آنجاست بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله - مسافري كه قصد كرده ده روز در محلّي بماند، اگر روزه بگيرد و بعد از ظهر از ماندن در آنجا منصرف شود روزه آن روز صحيح است.
مسأله - اگر مسافر به نيّت اين كه نماز را شكسته بخواند مشغول نماز شود و در بين نماز تصميم بگيرد كه ده روز يابيشتربماندبايد نماز را چهار ركعتي تمام نمايد.
مسأله - مسافري كه قصد كرده ده روز در جايي بماند، اگر در بين نماز چهار ركعتي از قصد خود برگردد، چنانچه مشغول ركعت سوّم نشده بايد نماز را دو ركعتي تمام نمايد و بقيه نمازهاي خود را هم شكسته بخواند، و اگر مشغول ركعت سوّم شده نمازش باطل است.
مسأله - مسافري كه قصد كرده ده روز در محلّي بماند، اگر بيشتر از ده روز در آنجا بماند تا وقتي مسافرت نكرده بايد نمازش را تمام بخواند و لازم نيست دوباره قصد ماندن ده روز كند.
مسأله - مسافري كه قصد كرده ده روز در محلي بماند بايد روزه واجب را بگيرد و مي تواند روزه مستحبّي را هم بجا آورد و نافله ظهر و عصر را هم بخواند.
مسأله - مسافري كه قصد كرده ده روز در جايي بماند، اگر بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتي بخواهد به جايي كه كمتر از چهار فرسخ است برود گرچه چند روزي هم آنجا بماند بايد نمازهاي خود را تمام بخواند.
مسأله - اگر به خيال اينكه رفقايش مي خواهند ده روز در محلّي بمانند يا به خيال اينكه تا آخر ماه ده روز است قصد كند كه ده روز در آنجا بماند و بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتي بفهمد كه آنها قصد نكرده اند يا تا آخر ماه ده روز نيست، تا مدتي كه در آنجا هست بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله - اگر مسافر سي روز در محلّي بماند و در تمام سي روز در رفتن و ماندن مردّد باشد، بعد از گذشتن سي روز گرچه مقدار كمي در آنجا بماند بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله - مسافري كه مي خواهد مثلاً نُه روز در محلّي بماند اگر بعد از آنكه نُه روز ماند بخواهد دوباره يك روز يا بيشتر بماند بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله - مسافري كه سي روز مردّد بوده در صورتي بايد نماز را تمام بخواند كه سي روز را در يك جا بماند، پس اگر مقداري از آن را در جايي و مقداري را در جاي ديگر بماند بعد از سي روز هم بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله - مسافر مي تواند در مسجدالحرام و مسجد پيغمبر6 و مسجد كوفه و حرم و رواق و صحن حضرت سيّد الشّهدا7 و در مساجد متّصل به حرم نماز را تمام بخواند. و جايي كه اوّل جزو اينها نبوده و بعد به اينها افزوده شده يا در آينده افزوده مي شود همين حكم را دارد.
مسأله - كسي كه مي داند مسافر است و بايد نماز را شكسته بخواند اگر فراموش كند و تمام بخواند بايد اعاده كند ولي اگر وقت گذشته قضا ندارد.
مسأله - مسافري كه نمي داند بايد نماز را شكسته بخواند و يا مي داند ولي بعضي از خصوصيّات آن را نمي داند، مثلاً نمي داند كه در سفر هشت فرسخي بايد شكسته بخواند چنانچه نماز را تمام بخواند نمازش صحيح است، و همچنين اگر به خيال اين كه سفر او كمتر از هشت فرسخ است نماز را تمام بخواند نمازش صحيح است.
مسأله - مسافري كه نماز نخوانده، اگر پيش از تمام شدن وقت به وطنش يا به جايي برسد كه مي خواهد ده روز در آنجا بماند، بايد نماز را تمام بخواند، و كسي كه مسافر نيست اگر در اوّل وقت نماز نخواند و مسافرت كند، در سفر بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله - اگر از مسافري كه بايد نماز را شكسته بخواند نماز ظهر يا عصر يا عشا قضا شود، بايد آن را دو ركعتي قضا نمايد گرچه در غير سفر بخواهد قضاي آن را بجا آورد. و اگر از كسي كه مسافر نيست يكي از اين سه نماز قضا شود بايد چهار ركعتي قضا نمايد گرچه در سفر بخواهد آن را قضا نمايد.
مسأله - مستحب است مسافر بعد از هر نمازي كه شكسته مي خواند سي مرتبه بگويد:
»سُبْحانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ للَّهِِ وَ لا اِلهَ اِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ اَكْبَرُ«.


بازگشت