شـرط هـشتم


شـرط هـشتم
آن كه به حد ترخص برسد, يعني از وطنش يا جايي را كه قصد داردده روز در آنجا مـانـده , بقدري دور شود كه ديوار شهر را نبيند و صداي اذان آن رانشنود, ولي بايد در هوا غبار يا چيز ديگري نباشد كه از ديدن ديوار وشنيدن اذان جلوگيري كند.
و لازم نيست بقدري دور شود كـه مـنـاره هـا وگنبدها را نبيند, بلي اگربقدري دور شده كه ديوار خانه هاي شهر كاملا معلوم نـيـسـت , ولي شبح آنها نمايان است , احتياط لازم آن است كه نماز نخواند تا وقتي كه شبح پنهان شود, يا هم شكسته بخواند و هم تمام .
(مـسـالـه 1327) كـسي كه به سفر مي رود, اگر بجايي برسد كه اذان را نشنود, ولي ديوار شهر را بـبيند, يا ديوارهارا نبيند وصداي اذان را بشنود, چنانچه بخواهد درآنجا نماز بخواند, بنابر احتياط واجب بايد هم شكسته و هم تمام بخواند.
(مـساله 1328) مسافري كه به وطنش برمي گردد, وقتي ديوار وطن خود را ببيند وصداي اذان آن را بـشـنود, بايد نماز را تمام بخواند.
و نيز مسافري كه مي خواهد ده روز در محلي بماند, وقتي ديوار آنجا را ببيند و صداي اذانش را بشنود, بايد نماز راتمام بخواند واحتياط مستحب آن است كه نماز را تاخير بيندازد تا به منزل برسد ياهم شكسته و هم تمام بخواند و سزاوار است اين احتياط را ترك نكند.
(مـسـالـه 1329) هـرگاه شهر در بلندي باشد كه از دور ديده شود, يا بقدري گود باشدكه اگر انـسـان كـمي دور شود ديوار آن را نبيند, كسي كه از آن شهر مسافرت مي كند,وقتي به اندازه اي دور شـود كـه اگـر آن شـهـر در زمين هموار بود, ديوارش از آنجا ديده نمي شد, بايد نماز خود را شـكـسـته بخواند.
و نيز اگر پستي و بلندي خانه ها بيشتر ازمعمول باشد, بايد ملاحظه معمول را بنمايد.
(مـسـالـه 1330) اگر از محلي مسافرت كند كه خانه و ديوار ندارد, وقتي بجايي برسدكه اگر آن محل ديوار داشت از آنجاديده نمي شد, بايد نماز را شكسته بخواند.
(مـسـالـه 1331) اگر بقدري دور شود كه نداند صدايي را كه مي شنود صداي اذان است يا صداي ديـگر, بايد نماز را شكسته بخواند.
ولي اگر بفهمد اذان مي گويند وكلمات آن را تشخيص ندهد, بايد تمام بخواند.
(مساله 1332) اگر بقدري دور شود كه اذان خانه ها را نشنود, ولي اذان شهر را كه معمولا در جاي بلند مي گويند بشنود, نبايد نماز را شكسته بخواند.
(مـسـاله 1333) اگر بجايي برسد كه اذان شهر را كه معمولا در جاي بلند مي گويندنشنود, ولي اذاني را كه در جاي خيلي بلند مي گويند بشنود, بايد نماز را شكسته بخواند.
(مـسـالـه 1334) اگـر چـشـم يا گوش او يا صداي اذان غير معمولي باشد, در محلي بايد نماز را شـكـسته بخواند كه چشم متوسط ديوار خانه ها را نبيند, و گوش متوسطصداي اذان معمولي را نشنود.
(مـسـالـه 1335) اگـر موقعي كه سفر مي رود شك كند كه بحد ترخص - يعني : جايي كه اذان را نشنود وديوار را نبيند - رسيده يا نه , بايد نماز را تمام بخواند, و در موقع برگشتن , اگر شك كند كـه بـحد ترخص رسيده يا نه بايد شكسته بخواند, ولي اگر دربرگشتن در همان جا كه در رفتن تـمـام خـوانـده شكسته بخواند, بنابر احتياط لازم بايدنمازي را كه در اين مكان تمام خوانده قضا نمايد, و نمازي را كه شكسته خوانده تمام اعاده نمايد, و اگر اعاده نكرد قضاي آن را تمام بجا آورد.
(مـساله 1336) مسافري كه در سفر از وطن خود عبور مي كند, وقتي بجايي برسدكه ديوار وطن خود را ببيند و صداي اذان آن را بشنود, بايد نماز را تمام بخواند.
(مساله 1337) مسافري كه در بين مسافرت به وطنش رسيده , تا وقتي در آنجاهست , بايد نماز را تـمـام بـخـوانـد.
ولي اگر بخواهد از آنجا هشت فرسخ برود, يا چهارفرسخ برود وبر گردد, وقتي بجايي برسد كه ديوار وطن را نبيند وصداي اذان آن رانشنود, بايد نماز را شكسته بخواند.
(مساله 1338) محلي را كه انسان براي اقامت وزندگي خود اختيار كرده وطن اوست , چه در آنجا بدنيا آمده ووطن پدر ومادرش باشد, يا خودش آن جا را براي زندگي اختيار كرده باشد.
(مـسـالـه 1339) اگر قصد دارد در محلي كه وطن اصليش نيست مدتي بماند, و بعدبجاي ديگر رود, آنجا وطن او حساب نمي شود.
(مـساله 1340) جايي را كه انسان محل زندگي خود قرار داده , و ماندن خود را درآنجا محدود به مـقـدار معين نكرده , و مثل كسي كه آنجا وطن اوست در آنجا زندگي مي كند كه اگر مسافرتي بـراي او پـيش آيد, دوباره به همان جا بر مي گردد, اگر چه قصد نداشته باشد كه هميشه در آنجا بماند, در حكم وطن او حساب مي شود.
(مساله 1341) كسي كه در دو محل زندگي مي كند, مثلا شش ماه در شهري و شش ماه در شهر ديـگـر مي ماند, هر دو وطن اوست .
و نيز اگر بيشتر از دو محل را براي زندگي خود اختيار كرده باشد, همه آنها وطن او حساب مي شوند.
(مـسـالـه 1342) كسي كه در محلي ملك دارد, اگر موقعي كه آن ملك را دارد شش ماه در آنجا بـماند, وقتي مي تواند نماز را آنجا تمام بخواند كه آنجا را براي خود وطن قرار داده باشد, و به نظر عرف وطن او محسوب شود, و تا به نظر عرف وطن حساب نشود بايد شكسته بخواند, ولي احتياط مستحب آن است كه كسي كه منزل مسكوني در محلي دارد, و شش ماه در آنجا مانده است , مادام كه آن منزل را داردهر وقت در مسافرت به آنجا رسيد, نمازش را هم شكسته و هم تمام بخواند.
(مساله 1343) اگر بجايي برسد كه وطن او بوده واز آنجا صرفنظر كرده , نبايد نمازرا تمام بخواند, اگر چه وطن ديگري هم براي خود اختيار نكرده باشد.
(مـسـالـه 1344) مسافري كه قصد دارد ده روز پشت سر هم در محلي بماند, يامي داند كه بدون اختيار ده روز در محلي مي ماند, در آن محل بايد نماز را تمام بخواند.
(مـساله 1345) مسافري كه مي خواهد ده روز در محلي بماند, لازم نيست قصدماندن شب اول تا شـب يـازدهم را داشته باشد, و همين كه قصد كند از اذان صبح روز اول تا غروب روز دهم بماند, بـايـد نـمـاز را تمام بخواند.
و همچنين اگر مثلاقصدش اين باشد كه از ظهر روز اول تا ظهر روز يـازدهـم بـماند, بايد نماز را تمام بخواند.
و احتياط مستحب آن است كه در اين صورت نماز را هم شكسته و هم تمام بخواند.
(مـساله 1346) مسافري كه مي خواهد ده روز در محلي بماند, در صورتي بايد نمازرا تمام بخواند كه بخواهد تمام ده روز را در يكجا بماند.
پس اگر بخواهد مثلا ده روزدر نجف وكوفه يا در تهران وشميران بماند, بايد نماز را شكسته بخواند.
(مساله 1347) مسافري كه مي خواهد ده روز در محلي بماند, بايد از اول قصدماندن ده روز در آن مـحـل يـا تـوابع آن مانند باغها وبساتين را داشته باشد, و اگر از اول قصد بيرون رفتن از آن محل وتوابع آن را داشته باشد, هر چند به حد ترخص نرسدبايد شكسته بخواند.
(مساله 1348) مسافري كه تصميم قطعي ندارد ده روز در محلي بماند, مثلاقصدش اين است كه اگر رفيقش بيايد, يا منزل خوبي پيدا كند, ده روز بماند, بايدنماز را شكسته بخواند.
(مـسـالـه 1349) كـسي كه تصميم دارد, ده روز در محلي بماند, اگر چه احتمال بدهدكه براي ماندن او مانعي برسد, در صورتي كه آن احتمال پيش مردم عقلايي نباشد,بايد نماز را تمام بخواند.
(مساله 1350) اگر مسافر بداند كه مثلا ده روز يا بيشتر به آخر ماه مانده , و قصد كندكه تا آخر ماه در جـايـي بـماند, بايد نماز را تمام بخواند.
ولي اگر نداند تا آخر ماه چقدر مانده , و قصد كند كه تا آخـر مـاه بـمـانـد, و بعد از قصد نيز علم پيدا نكند كه تاآخر ماه ده روز است , بايد نماز را شكسته بخواند, اگر چه از موقعي كه قصد كرده تاآخر ماه ده روز يا بيشتر باشد.
(مـسـالـه 1351) اگـر مسافر قصد كند ده روز در محلي بماند, چنانچه پيش از خواندن يك نماز چـهار ركعتي از ماندن منصرف شود, يا مردد شود كه در آنجا بماند يا بجاي ديگر برود, بايد نماز را شكسته بخواند.
و اگر بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتي ازماندن منصرف شود, يا مردد شود, تا وقتي در آنجا هست بايد نماز را تمام بخواند.
(مـسـاله 1352) مسافري كه قصد كرده ده روز در محلي بماند, اگر روزه بگيرد, وبعد از ظهر از مـاندن در آنجا منصرف شود, چنانچه يك نماز چهار ركعتي خوانده باشد, روزه اش صحيح است , و تا وقتي در آنجا هست بايد نمازهاي خود را تمام بخواند.
و اگر يك نماز چهار ركعتي نخوانده باشد, نـمازهاي خود را بايد شكسته بخواند.
و احتياط لازم آن است كه روزه آن روز را تمام كند, و قضاي آن را نيز بگيرد,و روزهاي بعد هم نمي تواند روزه بگيرد.
(مساله 1353) مسافري كه قصد كرده ده روز در محلي بماند, اگر از ماندن منصرف شود, وشك كند پيش از آن كه از قصد ماندن برگردد, يك نماز چهار ركعتي خوانده يا نه , نمازهاي خود را بايد در آنجا شكسته بخواند, اگرچه احتياط مستحب آن است كه تمام هم بخواند.
(مساله 1354) اگر مسافر به نيت اين كه نماز را شكسته بخواند, مشغول نماز شود,و در بين نماز تصميم بگيرد كه ده روز يا بيشتر بماند, بايد نماز را چهار ركعتي تمام نمايد.
(مـسـاله 1355) مسافري كه قصد كرده ده روز در محلي بماند, اگر در بين نماز چهارركعتي از قـصد خود بر گردد, چنانچه داخل ركوع ركعت سوم نشده , بايد بنشيند, ونماز را دو ركعتي تمام نـمايد, و احتياطا براي قيام بيجا دو سجده سهو بجا آورد وبقيه نمازهاي خود را شكسته بخواند.
و اگر داخل ركوع ركعت سوم شده نمازش باطل است , و تا وقتي در آنجا هست , بايد نماز را شكسته بخواند.
(مساله 1356) مسافري كه قصد كرده ده روز در محلي بماند, اگر بيشتر از ده روزدر آنجا بماند, تا وقتي مسافرت نكرده , بايد نمازش را تمام بخواند, و لازم نيست دوباره قصد ماندن ده روز كند.
(مساله 1357) مسافري كه قصد كرده ده روز در محلي بماند, بايد روزه واجب رابگيرد, ومي تواند روزه مستحبي هم بگيرد, و نافله ظهر و عصر و عشا را هم بخواند.
(مـساله 1358) مسافري كه قصد كرده ده روز در محلي بماند, اگر بعد از خواندن يك نماز چهار ركـعتي بخواهد بجايي كه كمتر از چهار فرسخ است برود و برگردد, ودوباره در جاي اول ده روز بـمـانـد, از وقـتي كه مي رود تا برمي گردد, و بعد از برگشتن بايد نماز را تمام بخواند.
ولي اگر نـخـواهـد بعد از برگشتن ده روز بماند, در موقع رفتن بجايي كه كمتر از چهار فرسخ است , و در مـدتـي كه آنجا مي ماند نماز او تمام است ,و از آنجا كه بر مي گردد اگر قصد هشت فرسخ داشته بـاشـد, شـكسته است و اگر قصدهشت فرسخ نداشته باشد تمام است .
پس مثل اهل علم كه براي تـبـلـيغ به محلي مي روند, اگر بعد از قصد ده روز وخواندن يك نماز چهار ركعتي به محل ديگر كـه چهار فرسخ نباشد دعوت شوند, و بخواهند يك دهه يا يك ماه در آن دو محل رفت و آمد كنند, نمازشان در هر دو محل تمام است مگر وقتي كه انشا سفر جديدنمايند, مثل اين كه روز آخر رفت وآمـد از مـحـل دوم بـه قصد وطن حركت كند كه دراين صورت بعد از خروج از حد ترخص نماز شكسته است , اگر چه از محل اول كه محل اقامه بوده عبور نمايد.
(مـساله 1359) مسافري كه قصد كرده ده روز در محلي بماند, اگر بعد از خواندن يك نماز چهار ركـعـتي بخواهد بجاي ديگري كه كمتر از هشت فرسخ است برود و ده روز در آنجا بماند, بايد در رفتن و در محلي كه قصد ماندن ده روز دارد, نمازهاي خود را تمام بخواند, ولي اگر تا محلي كه مـي خواهد برود هشت فرسخ يا بيشترباشد, بايد موقع رفتن شكسته بخواند, و همچنين مدتي كه در آنجا مي ماند درصورتي كه نخواهد ده روز بماند.
(مـساله 1360) مسافري كه قصد كرده ده روز در محلي بماند, اگر بعد از خواندن يك نماز چهار ركـعـتـي بـخـواهد بجايي كه كمتر از چهار فرسخ است برود, چنانچه مردد باشد كه به محل اول برگردد يا نه , يا به كلي از برگشتن به آنجا غافل باشد, يابخواهد برگردد, ولي مردد باشد كه ده روز در آنجا بماند يا نه , يا آن كه از ده روزماندن در آنجا ومسافرت از آنجا غافل باشد, بايد از وقتي كه مي رود تا برمي گردد وبعد از برگشتن , نمازهاي خود را تمام بخواند.
(مـسـاله 1361) اگر بخيال اين كه رفقايش مي خواهند ده روز در محلي بمانند, قصدكند كه ده روز در آنـجـا بـماند وبعد از خواندن يك نماز چهار ركعتي بفهمد كه آنهاقصد نكرده اند, اگر چه خودش هم از ماندن منصرف شود, تا مدتي كه در آنجاهست , بايد نماز را تمام بخواند.
(مـسـاله 1362) اگر مسافر بعد از رسيدن به هشت فرسخ سي روز در محلي بماند,و در تمام سي روز در رفتن وماندن مردد باشد, بعد از گذشتن سي روز اگر چه مقداركمي در آنجا بماند, بايد نماز را تمام بخواند, و همچنين اگر پيش از رسيدن به هشت فرسخ مردد شود بين ماندن در آنجا, و رفـتن بقيه راه از وقتي كه مردد مي شودبايد نماز را تمام بخواند, ولي اگر مردد شود بين رفتن بـقـيـه راه و بـرگـشتن به محل خود, در صورتي كه به مقدار چهار فرسخ آمده باشد, بايد نماز را شكسته بخواند, واگر بقدر چهار فرسخ نباشد نماز را تمام بخواند.
(مـسـاله 1363) مسافري كه مي خواهد نه روز يا كمتر در محلي بماند, اگر بعد از آن كه نه روز يا كمتر در آنجا ماند, بخواهد دوباره نه روز ديگر يا كمتر, بماند و همينطورتا سي روز, روز سي و يكم بايد نماز را تمام بخواند.
(مـساله 1364) مسافري كه سي روز مردد بوده , در صورتي بايد نماز را تمام بخواند كه سي روز را در يـك جـا بماند, پس اگر مقداري از آن را در جايي و مقداري را در جاي ديگر بماند, بعد از سي روز هم بايد نماز را شكسته بخواند.


بازگشت