شرط هشتم


شرط هشتم
به حدّ ترخّص برسد

مسأله 1155ـ «حدّ ترخّص» يعني از وطن يا محلّ اقامتش به اندازه اي دور شود كه صداي اذان شهر را نشنود و مردم شهر او را نبينند، امّا ديدن و نديدن ديوارهاي شهر اثري ندارد، ولي بايد در هوا گرد و غبار يا مه يا چيز ديگري كه مانع ديدن است يا سرو صدايي كه مانع شنيدن است وجود نداشته باشد و اگر يكي از اين دو علامت حاصل شود كافي است، به شرط اينكه يقين به نبودن ديگري نداشته باشد، و الاّ



[219]

احتياط جمع ميان نماز شكسته و تمام است.

مسأله 1156ـ معيار در شهرها شهرهاي معمولي است و اگر شهري زياد در گودي يا در بلندي قرار گرفته باشد بايد مطابق شهرهاي معمولي با آن رفتار كرد، يعني ببينيم چه اندازه مسافت سبب مي شود كه در شهرهاي معمولي انسان صداي اذان شهر را نشنود و اهالي شهر او را نبينند.

مسأله 1157ـ هرگاه شك كند به حدّ ترخّص رسيده يا نه، يا نداند صدايي را كه مي شنود صداي اذان است يا صداي ديگر، بايد نماز را تمام بخواند، امّا اگر بفهمد صداي اذان است ولي كلمات آن قابل تشخيص نباشد احتياط جمع است.

مسأله 1158ـ هرگاه به جايي برسد كه اذان شهر را كه معمولاً در جاي بلند مي گويند نشنود نمازش شكسته است، هر چند اذاني را كه با بلند گوهاي قوي مي گويند بشنود و اگر كسي گوش و چشمش از معمول ضعيف تر يا بسيار قوي تر است اعتباري به آن نيست بلكه اعتبار به گوش و چشمهاي معمولي است.

مسأله 1159ـ هرگاه كسي در اثناء مسافرت به وطنش برسد نمازش در آنجا تمام است، ولي اگر مي خواهد سفر خود را از آنجا هشت فرسخ يا بيشتر ادامه دهد وقتي به حدّ ترخّص رسيد بايد نماز را شكسته بخواند.



بازگشت