شرط هشتم


شرط هشتم
آنكه به حد ترخّص برسد يعني از وطنش به قدري دور شود كه ديوار شهر را نبيند و صداي اذان را هم نشود ولي بايد در هوا غبار يا چيز ديگري نباشد كه از ديدن ديوار و شنيدن اذان جلوگيري كند، و لازم نيست به قدري دور شود كه مناره و گنبد را نبيند يا ديوارها پيدا نباشد، بلكه همين قدر كه ديوار كاملاً تشخيص داده نشود كافي است، و كسي كه از جائي كه قصد كرده ده روز در آنجا بماند به قصد هشت فرسخ خارج شود تا به حد ترخص نرسيده بنابر احتياط واجب بايد نماز را هم شكسته و هم تمام بخواند و حد ترخص در بلاد كبيره منطقه اي است كه منزل شخص در آن منطقه قرار دارد.
مسأله 1345 ـ كسي كه به سفر مي رود اگر به جائي برسد كه اذان را نشنود ولي ديوار شهر را ببيند يا ديوارها را نبيند ولي صداي اذان را بشنود چنانچه بخواهد در آنجا نماز بخواند بنابر احتياط واجب بايد هم شكسته و هم تمام بخواند.
مسأله 1346 ـ مسافري كه به وطنش برمي گردد وقتي ديوار وطن خود را ببيند و صداي اذان آن را بشنود بايد نماز را تمام بخواند ولي مسافري كه مي خواهد ده روز
[224]
در محلي بماند وقتي ديوار آنجا را ببيند و صداي اذانش را بشنود بنابر احتياط واجب بايد نماز را تأخير بيندازد تا به منزل برسد يا نماز را هم شكسته و هم تمام بخواند.
مسأله 1347 ـ هرگاه شهر در بلندي باشد كه از دور ديده شود يا به قدري گود باشد كه اگر انسان كمي دور شود ديوار آن را نبيند كسي كه از آن شهر مسافرت مي كند وقتي به اندازه اي دور شود كه اگر آن شهر در زمين هموار بود ديوارش از آنجا ديده نمي شد بايد نماز را شكسته بخواند و نيز اگر پستي و بلندي خانه ها بيشتر از معمول باشد بايد ملاحظه معمول را بنمايد.
مسأله 1348 ـ اگر از محلي مسافرت كند كه خانه و ديوار ندارد وقتي به جائي برسد كه اگر آن محل ديوار داشت از آنجا ديده نمي شد بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1349 ـ اگر به قدري دور شود كه نداند صدائي را كه مي شنود صداي اذان است يا صداي ديگر بايد نماز را شكسته بخواند ولي اگر بفهمد اذان مي گويند لكن كلمات آن را تشخيص ندهد بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1350 ـ اگر به قدري دور شود كه اذان خانه هاي آخر شهر را نشنود ولي اذان شهر را كه معمولاً در جاي بلند مي گويند بشنود نبايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1351 ـ اگر به جائي برسد كه اذان شهر را كه معمولاً در جاي بلند مي گويند نشنود ولي اذاني را كه در جاي خيلي بلند مي گويند بشنود، بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1352 ـ اگر چشم يا گوش او يا صداي اذان غير معمولي باشد در محلي بايد نماز را شكسته بخواند كه چشم متوسط ديوار خانه ها را نبيند و گوش متوسط صداي اذان معمولي را نشنود.
مسأله 1353 ـ اگر بخواهد در محلي نماز بخواند كه شك دارد به حد ترخص يعني جائي كه اذان را نشنود و ديوار را نبيند رسيده يا نه بايد نماز را تمام بخواند و در موقع برگشتن اگر شك كند كه به حد ترخص رسيده يا نه بايد شكسته بخواند و چون در بعضي موارد اشكال پيدا مي كند يا آنجا نماز نخواند يا هم شكسته و هم تمام بخواند.
مسأله 1354 ـ مسافري كه در سفر از وطن خود عبور مي كند وقتي به جائي برسد كه ديوار وطن خود را ببيند و صداي اذان آن را بشنود بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1355 ـ مسافري كه در بين مسافرت به وطنش رسيده تا وقتي كه در
[225]
آنجا هست بايد نماز را تمام بخواند ولي اگر بخواهد از آنجا هشت فرسخ برود يا چهار فرسخ برود و برگردد وقتي به جائي برسد كه ديوار وطن را نبيند و صداي اذان آن را نشنود بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1356 ـ محلي كه انسان در آنجا به دنيا آمده باشد و وطن پدر و مادرش نيز باشد يا خودش آنجا را براي زندگي هميشگي اختيار كرده باشد وطن او است.
مسأله 1357 ـ اگر قصد دارد در محلي كه وطن اصليش نيست مدتي را اگرچه طولاني باشد، بماند و بعد به جاي ديگر برود آنجا وطن او حساب نمي شود.
مسأله 1358 ـ تا انسان قصد ماندن هميشگي در جائي كه غير وطن اصلي خودش است نداشته باشد وطن او حساب نمي شود مگر آنكه بدون قصد رفتن آنقدر بماند كه مردم محل بگويند اينجا وطن اوست.
مسأله 1359 ـ كسي كه در دو محل زندگي مي كند; مثلاً شش ماه در شهري و شش ماه در شهر ديگر مي ماند هردو وطن او است اما اگر بيشتر از دو محل را براي زندگي خود اختيار كرده باشد بنابر احتياط واجب بايد نماز را در محل سومي و مازاد هم شكسته بخواند و هم تمام.
مسأله 1360 ـ در غير وطن اصلي و وطن غير اصلي كه ذكر شد در جاهاي ديگر اگر قصد اقامه نكند نمازش شكسته است چه ملكي در آنجا داشته باشد يا نداشته باشد و چه در آنجا شش ماه مانده باشد يا نمانده باشد.
مسأله 1361 ـ اگر به جائي برسد كه وطن اصلي او بوده و عملاً از آنجا صرف نظر كرده يا به جائي برسد كه وطن غير اصلي او بوده و ديگر قصد ماندن در آنجا را ندارد، نبايد نماز را تمام بخواند اگرچه وطن ديگري هم براي خود اختيار نكرده باشد.
مسأله 1362 ـ مسافري كه قصد دارد ده روز پشت سرهم در محلي بماند يا مي داند كه بدون اختيار ده روز در محلي مي ماند در آن محل بايد نمازهاي خود را تمام بخواند.
مسأله 1363 ـ مسافري كه مي خواهد ده روز در محلي بماند لازم نيست قصد ماندن شب اول يا شب يازدهم را داشته باشد و همين كه قصد كند از اذان صبح روز اوّل تا غروب روز دهم بماند بايد نماز را تمام بخواند و همچنين اگر مثلاً قصدش اين باشد كه از ظهر روز اول تا ظهر روز يازدهم بماند بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1364 ـ مسافري كه مي خواهد ده روز در محلي بماند در صورتي بايد
[226]
نماز را تمام بخواند كه بخواهد تمام ده روز را در يك جا بماند، پس اگر بخواهد مثلاً ده روز در نجف و كوفه بماند بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1365 ـ مسافري كه مي خواهد ده روز در محلي بماند اگر از اول قصد داشته باشد كه در بين ده روز به اطراف آنجا برود چنانچه جائي كه مي خواهد برود از مقدار ترخّص شهر دورتر نباشد بايد در همه ده روز نماز را تمام بخواند و اگر از مقدار ترخص دورتر و كمتر از مسافت شرعي باشد چنانچه بخواهد 5 ساعت يا 6 ساعت ولو در همه ده روز برود و برگردد; بايد نماز را تمام بخواند، مشروط بر اينكه شب را در محلي كه قصد كرده بماند.
مسأله 1366 ـ مسافري كه تصميم ندارد ده روز در جائي بماند مثلاً قصدش اين است كه اگر رفيقش بيايد يا منزل خوبي پيدا كند ده روز بماند بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1367 ـ كسي كه تصميم دارد ده روز در محلي بماند اگرچه احتمال دهد كه براي ماندن او مانعي پيش بيايد، در صورتي كه مردم به احتمال او اعتنائي نكنند بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1368 ـ اگر مسافر بداند كه مثلاً ده روز يا بيشتر، به آخر ماه مانده و قصد كند كه تا آخر ماه در جائي بماند بايد نماز را تمام بخواند ولي اگر نداند تا آخر ماه چقدر مانده و قصد كند كه تا آخر ماه بماند بايد نماز را شكسته بخواند اگرچه از موقعي كه قصد كرده تا آخر ماه ده روز يا بيشتر باشد.
مسأله 1369 ـ اگر مسافر قصد كند كه ده روز در محلي بماند چنانچه پيش از خواندن يك نماز چهار ركعتي از ماندن منصرف شود يا مردد شود كه در آنجا بماند يا به جاي ديگر برود، بايد نماز را شكسته بخواند و اگر بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتي از ماندن منصرف شود يا مردد شود، تا وقتي در آنجا هست بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1370 ـ مسافري كه قصد كرده ده روز در محلي بماند اگر روزه بگيرد و بعدازظهر از ماندن در آنجا منصرف شود چنانچه يك نماز چهار ركعتي خوانده باشد روزه اش صحيح است و تا وقتي كه در آنجا هست بايد نمازهاي خود را تمام بخواند و اگر يك نماز چهار ركعتي نخوانده باشد روزه آن روزش صحيح است اما نمازهاي خود را بايد شكسته بخواند و روزهاي بعد هم نمي تواند روزه بگيرد.
[227]
مسأله 1371 ـ مسافري كه قصد كرده ده روز در محلي بماند اگر از ماندن منصرف شود و شك كند كه پيش از آنكه از قصد ماندن برگردد يك نماز چهار ركعتي خوانده يا نه بايد نمازهاي خود را شكسته بخواند.
مسأله 1372 ـ اگر مسافر به نيت اينكه نماز را شكسته بخواند مشغول نماز شود و در بين نماز تصميم بگيرد كه ده روز يا بيشتر بماند بايد نماز را چهار ركعتي تمام نمايد.
مسأله 1373 ـ مسافري كه قصد كرده ده روز در جائي بماند اگر در بين نماز چهار ركعتي از قصد خود برگردد چنانچه مشغول ركعت سوّم نشده بايد نماز را دو ركعتي تمام كند و بقيه نمازهاي خود را هم شكسته بخواند و اگر مشغول ركعت سوّم شده نمازش باطل است و تا وقتي در آنجا هست بايد نماز را شكسته بخواند اگرچه داخل در ركوع ركعت سوّم شده باشد اگرچه احتياط واجب آن است كه نماز را تمام بخواند و دو ركعت شكسته هم بخواند.
مسأله 1374 ـ مسافري كه قصد كرده ده روز در محلي بماند اگر بيشتر از ده روز در آن جا بماند تا وقتي كه مسافرت نكرده بايد نمازش را تمام بخواند و لازم نيست دوباره قصد ماندن ده روز كند.
مسأله 1375 ـ مسافري كه قصد كرده ده روز در محلي بماند بايد روزه واجب را بگيرد و مي تواند روزه مستحبي را هم بجا آورد و نماز جمعه و نافله ظهر و عصر و عشا را هم بخواند.
مسأله 1376 ـ مسافري كه قصد كرده ده روز در جائي بماند اگر بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتي بخواهد به جائي كه كمتر از چهار فرسخ است برود و برگردد به محل اقامه خود، بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1377 ـ مسافري كه قصد كرده ده روز در جائي بماند اگر بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتي بخواهد به جاي ديگري كه كمتر از هشت فرسخ است برود و ده روز در آنجا بماند بايد در رفتن و در جائي كه قصد ماندن ده روز كرده نمازهاي خود را تمام بخواند ولي اگر جائي كه مي خواهد برود هشت فرسخ يا بيشتر باشد بايد موقع رفتن نمازهاي خود را شكسته بخواند و چنانچه در آنجا قصد ماندن ده روز كرد نمازش را تمام بخواند.
مسأله 1378 ـ مسافري كه قصد كرده ده روز در محلي بماند اگر بعد از خواندن
[228]
يك نماز چهار ركعتي بخواهد به جائيكه كمتر از چهار فرسخ است برود چنانچه مردد باشد كه به محل اولش برگردد يا نه، يا به كلي از برگشتن به آنجا غافل باشد يا بخواهد برگردد ولي مردد باشد كه ده روز در آنجا بماند يا نه يا آن كه از ده روز ماندن در آنجا و مسافرت از آنجا غافل باشد بايد از وقتي كه مي رود تا برمي گردد و بعد از برگشتن نمازهاي خود را تمام بخواند

مسأله 1379 ـ اگر به خيال اين كه رفقايش مي خواهند ده روز در محلي بمانند قصد كند كه ده روز در آنجا بماند و بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتي بفهمد كه آنها قصد نكرده اند اگرچه خودش هم از ماندن منصرف شود تا مدتي كه در آنجا هست بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1380 ـ اگر مسافر بعد از رسيدن به هشت فرسخ، سي روز در محلي بماند و در تمام سي روز در رفتن و ماندن مردد باشد بعد از گذشتن سي روز اگرچه مقدار كمي در آنجا بماند بايد نماز را تمام بخواند ولي اگر پيش از رسيدن به هشت فرسخ در رفتن بقيه راه مردد شود از وقتي كه مردد مي شود بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1381 ـ مسافري كه مي خواهد نه روز يا كمتر در محلي بماند اگر بعد از آنكه نه روز يا كمتر را در آنجا ماند بخواهد دوباره نه روز ديگر يا كمتر بماند و همين طور تا سي روز گذشت، از روز سي و يكم بايد نماز را تمام بخواند اگرچه به مقدار يك نماز بماند.
مسأله 1382 ـ مسافري كه سي روز مردد بوده در صورتي بايد نماز را تمام بخواند كه سي روز را در يكجا بماند پس اگر مقداري از آن را در جائي و مقداري را در جاي ديگر بماند بعد از تمام شدن سي روز هم بايد نماز را شكسته بخواند.


بازگشت