شرايط وضو


شرايط وضو

شرايط صحيح بودن وضو سيزده چيز است:

شرط اول ـ آن كه آب وضو پاك باشد .

شرط دوم ـ آن كه مطلق باشد.

(مسأله 225) وضو با آب نجس و آب مضاف باطل است; اگرچه انسان نجس بودن يا مضاف بودن آن را نداند يا فراموش كرده باشد و اگر با آن وضو، نمازي هم خوانده باشد، بايد آن نماز را دوباره با وضوي صحيح بخواند.

شرط سوم ـ آنكه آب وضو مباح باشد و بنابر احتياط واجب فضايي كه در آن وضو مي گيرد و ظرف آن نيز مباح باشد.

(مسأله 226) وضو با آب غصبي و با آبي كه معلوم نيست صاحب آن راضي است يا نه
صفحه 149

حرام و باطل است ولي اگر سابقاً راضي بوده و انسان نمي داند كه از رضايتش برگشته يا نه وضو صحيح است. و نيز اگر آب وضو از صورت و دست ها در جاي غصبي بريزد، وضوي او صحيح است; خواه در غير آنجا بتواند وضو بگيرد يا نه.

(مسأله 227) كسي كه نمي خواهد در مسجدي نماز بخواند اگر نداند آب آن را براي همه مردم وقف كرده اند يا براي كساني كه در آنجا نماز مي خوانند، نمي تواند از آب آن وضو بگيرد; ولي اگر معمولا كساني هم كه نمي خواهند در آنجا نماز بخوانند از آب آن وضو مي گيرند ـ كه كاشف از اجازه عمومي باشد ـ مي تواند از آب آن وضو بگيرد.

(مسأله 228) اگر فراموش كند آب، غصبي است و با آن وضو بگيرد وضوي او صحيح است; و اگر خودش آب را غصب كرده باشد احتياط آن است كه وضو را اعاده كند.

شرط چهارم ـ هرگاه بخواهد وضوي ارتماسي بگيرد بايد ظرف آب وضو مباح باشد، ولي اگر با دست از ظرف غصبي آب بردارد و وضو بگيرد، صحيح است.

(مسأله 229) اگر در حوضي كه مثلا يك آجر يا يك سنگ آن غصبي است وضو بگيرد صحيح است.

(مسأله 230) اگر در صحن يكي از امامان يا امامزادگان كه سابقاً قبرستان بوده حوض يا نهري بسازند، چناچه انسان نداند كه زمين صحن را براي قبرستان وقف كرده اند، وضو گرفتن در آن حوض و نهر اشكال ندارد.

شرط ششم ـ آنكه اعضاي وضو موقع شستن و مسح كردن پاك باشد.

(مسأله 231) اگر پيش از تمام شدن وضو جايي را كه شسته يا مسح كرده نجس شود، وضو صحيح است.

(مسأله 232) اگر غير از اعضاي وضو، جايي از بدن نجس باشد وضو صحيح است. ولي اگر مخرج را از بول يا غائط تطهير نكرده باشد احتياط مستحب آن است اول آن را تطهير كند بعد وضو بگيرد.

(مسأله 233) اگر يكي از اعضاي وضو نجس باشد و بعد از وضو شك كند كه پيش از
صفحه 150

وضو آنجا را آب كشيده يا نه، چنانچه در موقع وضو ملتفت پاك بودن و نجس بودن آنجا نبوده، وضو باطل است و اگر مي داند ملتفت بوده; يا شك دارد كه ملتفت بوده يا نه وضو صحيح است و در هر صورت جايي را كه نجس بوده بايد آب بكشد.

(مسأله 234) اگر در صورت يا دست ها بريدگي يا زخمي است كه خون آن بند نمي آيد و آب براي آن ضرر ندارد، بايد در آب كر يا جاري فرو ببرد و قدري فشار دهد كه خون بند بيايد، بعد به شيوه اي كه در وضوي ارتماسي گفته شد، وضو بگيرد.

شرط هفتم ـ آنكه وقت براي وضو و نماز كافي باشد.

(مسأله 235) هرگاه وقت به قدري تنگ باشد كه اگر وضو بگيرد تمام نماز يا مقداري از آن بعد از وقت خوانده مي شود، بايد تيمّم كند; ولي اگر براي وضو و تيمّم يك اندازه وقت لازم باشد بايد وضو بگيرد.

(مسأله 236) كسي كه در تنگي وقت نماز، بايد تيمّم كند، اگر به جاي تيمّم وضو بگيرد صحيح است چه براي آن نماز وضو بگيرد يا براي كار ديگر.

شرط هشتم ـ آن كه به قصد قربت يعني براي انجام فرمان خداوند عالم وضو بگيرد و اگر براي خنك شدن يا به قصد ديگري وضو بگيرد باطل است.

(مسأله 237) لازم نيست نيّت وضو را به زبان بگويد يا از قلب خود بگذراند; ولي بايد در تمام وضو نيّت استمرار داشته باشد، به طوري كه اگر از او بپرسند چه مي كني؟ بگويد وضو مي گيرم.

شرط نهمـ آنكه وضو را به ترتيبي كه گفته شد بجا آورد يعني اول صورت و بعد دست راست و بعد دست چپ را بشويد و بعد از آن سر و بعد پاها را مسح نمايد و بنابر احتياط واجب، پاي راست را پيش از پاي چپ مسح كند.

شرط دهمـ آنكه كارهاي وضو را پيوسته به هم انجام دهد.

(مسأله 238) كارهاي وضو را بايد چنان بجا آورد كه بگويند پشت سرهم انجام مي دهد، در اين صورت وضوي او صحيح است.
صفحه 151

هرچند بر اثر گرمي هوا و وزش باد، اعضاي سابق خشك شده باشد; مثلا موقعي كه مي خواهد دست راست را بشويد صورت او خشك شود; ولي اگر طوري انجام دهد كه پشت سرهم نباشد وضوي او باطل است; هرچند بر اثر سردي هوا، اعضاي قبلي، خشك نشده باشد.

شرط يازدهم ـ آنكه شستن صورت و دست ها و مسح سر و پاها را خود انسان انجام دهد و اگر ديگري او را وضو دهد، يا در رساندن آب، به صورت و دست ها و مسح سر و پاها به او كمك نمايد، وضو باطل است.

(مسأله 239) كسي كه نمي تواند وضو بگيرد بايد نايب بگيرد كه او را وضو دهد. و چنانچه مزد هم بخواهد، در صورتي كه بتواند بايد بدهد. ولي بايد خود او نيّت وضو كند و با دست خود مسح نمايد و اگر نمي تواند بايد نايبش دست او را بگيرد و به جاي مسح او بكشد، و اگر اين هم ممكن نيست بايد از دست او رطوبت بگيرند و با آن رطوبت، سر و پاي او را مسح كنند.
شرط دوازدهم ـ آنكه استعمال آب براي او مانعي نداشته باشد.

(مسأله 240) كسي كه مي ترسد كه اگر وضو بگيرد، مريض شود يا اگر آب را به مصرف وضو برساند سخت تشنه بماند، نبايد وضو بگيرد، ولي اگر نداند كه آب براي او ضرر دارد و وضو بگيرد، و بعد بفهمد ضرر داشته وضوي او صحيح است.

(مسأله 241) اگر رساندن آب به صورت و دست ها به مقدار كمي كه وضو با آن صحيح است ضرر ندارد و بيشتر از آن ضرر داشته باشد، بايد با همان مقدار وضو بگيرد.

شرط سيزدهم ـ آنكه در اعضاي وضو مانعي از رسيدن آب نباشد.

(مسأله 242) اگر مي داند چيزي به اعضاي وضو چسبيده ولي شك دارد كه از رسيدن آب جلوگيري مي كند يا نه، بايد آن را برطرف كند يا آب را به زير آن برساند.

(مسأله 243) اگر در صورت و دست ها و جلوي سر و روي پاها به واسطه سوختن يا چيز ديگر برآمدگي پيدا شود، شستن و مسح روي آن كافي است و چنانچه سوراخ شود، رساندن آب به زير پوست لازم نيست، بلكه اگر پوستِ يك قسمت آن كنده شود، لازم نيست آب را به زير
صفحه 152

قسمتي كه كنده نشده برساند، ولي چنانچه پوستي كه كنده شده گاهي به بدن مي چسبد و گاهي بلند مي شود بايد آن را قطع كند يا آب را به زير آن برساند.

(مسأله 244) جايي را كه بايد شست و مسح كرد هر قدر چرك باشد، اگر چرك آن مانع از رسيدن آب به بدن نباشد اشكال ندارد، و اگر بعد از گچ كاري و مانند آن چيز سفيدي كه جلوگيري از رسيدن آب به پوست بدن نمي كند بر دست بماند وضو صحيح است، ولي اگر شك كند كه با بودن آنها آب به بدن مي رسد يا نه، بايد آنها را برطرف كند.

(مسأله 245) اگر پيش از وضو بداند كه در بعضي از اعضاي وضو مانعي از رسيدن آب هست و بعد از وضو شك كند كه در موقع وضو آب را به آنجا رسانده يا نه، وضوي او صحيح است، ولي اگر بداند كه موقع وضو ملتفت آن مانع نبوده بايد دوباره وضو بگيرد.

(مسأله 246) اگر بعد از وضو چيزي كه مانع از رسيدن آب است در اعضاي وضو ببيند و نداند موقع وضو بوده يا بعد پيدا شده، وضوي او صحيح است; ولي اگر بداند كه در وقت وضو ملتفت آن مانع نبوده، احتياط واجب آن است كه دوباره وضو بگيرد.





بازگشت