شرط اول


شرط اول : آن كه مباح باشد.
(مـسـالـه 875) نماز خواندن در ملك غصبي اگرچه روي فرش و تخت و مانند اينهاباشد, باطل اسـت ولـي نـماز خواندن در زير سقف غصبي و خيمه غصبي مانعي ندارد, اگر تصرف در سقف يا خيمه صدق ننمايد.
(مـسـاله 876) نماز خواندن در ملكي كه منفعت آن مال ديگري است , بدون اجازه صاحب منفعت بـاطـل اسـت , مـثلا در خانه اجاره اي اگر صاحب خانه يا ديگري بدون اجازه كسي كه آن خانه را اجـاره كـرده نماز بخواند, باطل است و همچنين است اگر در ملكي كه ديگري در آن حقي دارد نماز بخواند, مثلا اگر ميت وصيت كرده باشد كه ثلث مال او را به مصرفي برسانند, تا وقتي ثلث را جدا نكنند,نمي شود در ملك او نماز خواند.
(مساله 877) كسي كه در مسجد نشسته و يا رحل گذاشته اگر ديگري جاي او راغصب كند و در آن جا نماز بخواند باطل است .
(مـسـاله 878) اگر در جايي كه نمي داند غصبي است نماز بخواند وبعد از نمازبفهمد, يا در جايي كه غصبي بودن آن را فراموش كرده نماز بخواند وبعد از نمازيادش بيايد, نماز او صحيح است ولي كسي كه خودش جايي را غصب كرده , اگرفراموش كند و در آنجا نماز بخواند, نمازش باطل است بنا بر احتياط.
(مساله 879) اگر بداند جايي غصبي است ولي نداند كه در جاي غصبي نمازباطل است و در آنجا نماز بخواند, نماز او باطل مي باشد.
(مـسـالـه 880) كـسي كه ناچار است نماز واجب را سواره بخواند چنانچه حيوان سواري يا زين آن غصبي باشد نماز او باطل است , و همچنين است اگر بخواهد برآن حيوان نماز مستحبي بخواند.
(مساله 881) كسي كه در ملكي با ديگري شريك است اگر سهم او جدا نباشدبدون اجازه شريكش نمي تواند در آن ملك تصرف كند ونماز بخواند.
(مـسـاله 882) اگر با عين پولي كه خمس و زكات آن را نداده ملكي بخرد, تصرف او در آن ملك حرام ونمازش هم در آن باطل است .
(مـسـالـه 883) اگـر صاحب ملك به زبان , اجازه نماز خواندن بدهد و انسان بداندكه قلبا راضي نـيـسـت , نـماز خواندن در ملك او باطل است و اگر اجازه ندهد و انسان يقين كند كه قلبا راضي است نماز صحيح است .
(مساله 884) تصرف در ملك ميتي كه خمس يا زكات بدهكار است , حرام و نمازدرآن باطل است , ولـي اگـر بـدهـي او را بدهند يا ضامن شوند كه ادا نمايند, به نحوي كه دين از عهده ميت ساق ط شـود, جـايـز اسـت و اگر عين زكات يا خمس در مال ميت موجود باشد فقط تصرف و نماز در آن عين قبل از ادا جايز نيست ولي تصرف ونمازدر غير آن اشكال ندارد.
(مـسـاله 885) تصرف در ملك ميتي كه به مردم بدهكار است , حرام و نماز در آن باطل است ولي اگـر ضامن شوند كه قرضهاي او را بپردازند, يا اين كه طلبكار و وصي ميت , اجازه بدهند, تصرف ونـمـاز در ملك او مانعي ندارد و اگر ميت بدهكار افرادي است كه حاكم شرع بر آنها ولايت دارد, اذن حاكم معتبر است .
(مـسـالـه 886) اگـر ميت قرض نداشته باشد ولي بعضي از ورثه او صغير يا ديوانه ياغايب باشند, تصرف در ملك او بدون اذن ولي شرعي حرام و نماز درآن باطل است .
(مـساله 887) نماز خواندن در مسافرخانه و حمام و مانند اينها كه براي واردين آماده است اشكال ندارد, ولي در غير اين قبيل جاها در صورتي مي شود نمازخواند, كه مالك آن اجازه بدهد, ياحرفي بـزنـدكـه معلوم شود, يااطمينان حاصل شود كه براي نماز خواندن اذن داده است , مثل اين كه به كسي اجازه دهد در ملك او بنشيند وبخوابد, كه از اينها فهميده مي شود براي نماز خواندن هم اذن داده است .
(مـسـالـه 888) در زمين بسيار وسيعي كه براي بيشتر مردم مشكل است موقع نمازاز آنجا بجاي ديـگر بروند, بي اجازه مالك مي شود نماز خواند ولي اگر بداند كه مالك زمين راضي نيست احوط آن است كه در آنجا نماز نخواند.


بازگشت