آيت الله العظمي حاج ميرزا مسلم ملكوتي


تولّد و تبار
در سال 1303 ش. برابر با 1344 ق. در يكي از
روستاهاي نزديك شهر سراب ديده به جهان
گشود. مرحوم مشهدي يوسف، پدر آية اللّه
ملكوتي، مردي ديندار و با قرآن و دعا مأنوس
بود و با بعضي از علماي منطقه، ارتباط مستمر
داشت. وي كشاورز بود و زمين وسيعي داشت و
تعدادي از روستائيان نيز رعيت او به شمار
مي آمدند. مشهدي يوسف در عين حال به
آموزش علم و خواندن و نوشتن علاقه مند بود و
در كنار شغل كشاورزي، به مكتب خانه مي رفت و
فرزندش مسلم را نيز با خود بدان جا مي برد و
بدين ترتيب، پدر و پسر در كنار هم رو خواني قرآن و خواندن و نوشتن مي آموختند. مادر
آية اللّه ملكوتي زني متدين، پاكدامن، مدير و
مدبر و پركار بود. مشهدي يوسف امور زندگي را
به او سپرده بود و او نيز به نحو احسن كارها را
انجام مي داد.
تحصيلات مقدماتي
آية اللّه ملكوتي در شش سالگي مقداري از
سوره هاي قرآن (از اوّل تا سوره قاف) را در
زادگاهش حفظ كرد و پس از آن، مقدّمات علوم
اسلامي را نزد روحانيون محلي آموخت بعد
براي ادامه و تكميل آن، به شهر سراب رفت و
بقيه مقدّمات و سيوطي، مغني، شرح جامي و
مطول را نزد آقايان، ميرزا رضا قلي، ميرزا
يعقوب، ميرزا غلامعلي اصغري و ميرزا حسين
محدثي فرا گرفت. و آنگاه به حوزه علميه تبريز
رفت و در مدرسه "طالبيه" به تحصيل پرداخت.
همزمان با ورود او به اين حوزه، مرحوم آية اللّه
ميرزا فتّاح شهيدي؛ به عنوان نماينده آية اللّه
العظمي سيّد ابوالحسن اصفهاني به تبريز آمده،
در اين شهر ماندگار شده بود.
آية اللّه ملكوتي كتاب معالم را نزد ميرزا خليل
نطنزي فرا گرفت. ميرزا خليل نطنزي كه استاد
ماهري بود و با ميرزا خليل مجتهدي در نجف
ارتباط نزديك داشت هنگام بازگشت آقاي
مجتهدي به تبريز با ايشان به اين شهر آمده و در
تبريز ماندگار شده بود. او كتاب شرح لمعه را نزد
آقايان، سيّد كاظم نوبري، سيّد مهدي انگجي و
سيّد علي مولانا تحصيل نمود. بخشي از مكاسب
و رسائل را نزد آقاي سيّد كاظم شريعتمداري و
بخشي ديگر آنها را نزد آقايان؛ ميرزا كاظم
شبستري وميرزا محمود دوزدوزاني فرا گرفت
همچنين بخش هايي علم كلام و فلسفه را نزد آية اللّه سيّد
محمّد بادكوبه اي تحصيل نمود
تحصيل در قم
آية اللّه ملكوتي پس از نزديك به چهار سال
اقامت در حوزه تبريز و اتمام دوره سطح متوسط
و عالي در سال 1321 ش. به حوزه علميه قم
هجرت كرد و در يكي از حجره هاي مدرسه
فيضيه ساكن شد. درس هاي خارج فقه و اصول
را از استاداني چون، آية اللّه سيّد محمّدتقي
خوانساري، آية اللّه سيّد صدرالدّين صدر، آية اللّه
حجت كوه كمره اي، آية اللّه بروجردي، امام
خميني و ميرزا عباسعلي شاهرودي فرا گرفت و
مباحث درس آية اللّه حجت را به رشته تحرير در
آورد . در فلسفه از استاداني چون، حضرت آيات سيّدحسين قاضي، شيخ عبدالنبي عراقي، ميرزا مهدي مازندراني، شيخ ابوالقاسم اصفهاني، ميرزا مهدي آشتياني، علامه طباطبايي و امام خميني استفاده شاياني
برد. هنگامي كه علامه طباطبايي درس فلسفه
را در قم آغاز كرد، او اوّلين شاگردش در اين رشته
بود. وي در درس فلسفه امام خميني قدس سره نيز
شركت كرد و از شاگردان خصوصي ايشان بود.
آية اللّه ملكوتي در ضمن اقامت و تحصيل در
قم، مدتي نيز همراه دوستانش، همچون
احمدي ميانجي، موسوي اردبيلي، و حقي
سرابي به مشهد مقدّس عزيمت كرد و در مدرسه
خيرات خان سكونت گزيد. در اين حوزه نيز از
استاداني چون سيّد يُونس اردبيلي و ميرزا
مهدي غروي اصفهاني، فقه و معارف ديني را
تحصيل كرد و نزد آية اللّه شيخ محمّد رضا
كرباسي، رياضيات و هيئت را آموخت. بخشي از
شرح اشارات را نيز نزد آية اللّه شيخ سيف اللّه ايسي ميانجي فرا گرفت و آنگاه دوباره به قم
بازگشت .
حضور در حوزه نجف
آية اللّه ملكوتي، پس از سيزده سال اقامت و
تحصيل مداوم و استفاده عميق از استادان بزرگ
فقه، اصول و فلسفه در قم و مشهد، در سال
1334 ش. براي تكميل اندوخته هاي علمي و
كسب معارف بيشتر، از استادان حوزه علميه
نجف اشرف، عازم اين شهر شد و پس از ورود در
درس هاي خارج فقه و اصول آية اللّه سيّد محسن
حكيم، آية اللّه سيّد عبدالهادي شيرازي، آية اللّه
سيّد محمود شاهرودي، آية اللّه سيّد ابوالقاسم
خويي و آية اللّه شيخ حسين حلّي حاضر شد و به
مدت چند سال از اين استادان بهره برد و در
اين مدت يك دوره كامل درس اصول آية اللّه
خويي را به رشته تحرير درآورد و از شاگردان بارز
ايشان بود. او با بيش از سه دهه تلاش و فداكاري
در وادي تحصيل و تحقيق در علوم مختلف
حوزوي و علوم غريبه، سرانجام به قله اجتهاد
رسيد و از استادان بزرگي همچون آية اللّه حجت،
آية اللّه سيّد عبدالهادي شيرازي، آية اللّه حكيم و
آية اللّه خويي، اجازه اجتهاد دريافت كرد و با
شخصيت هايي مانند: آقابزرگ تهراني، و علامه
اميني ارتباط علمي و دوستي پيدا كرد و از
محضر اين دو بزرگوار نيز موفق به كسب اجازه
روايت شد. هم اينك نيز نام ايشان در ميان اعاظم و بزرگان حوزهْ علميهْ نجف به عنوان "ميرزا مسلم سرابي" نام آشنا و تداعي كننده علم و فضيلت و تلاش و كوشش تلقي مي شود.
آثار و تأليفات
اين مجتهد پرتلاش، در كنار تحصيل،
تدريس، پژوهش،مطالعه و فعاليّت هاي اجرايي
و اجتماعي، به نگارش نيز اهتمام دارد: وي در
طول تحصيل، اكثر درس هاي استادان خارج
فقه و اصول و فلسفه خود را يادداشت و تقرير
نموده است و علاوه برآن، وي در هنگام تدريس
هم پيش از حضور در جمع شاگردان، مطالب
درس را مي نوشت و آن گاه در جلسه درس حاضر
مي شد؛ چنان كه هنوز هم اين روش را ادامه
مي دهد. تاكنون تعدادي از آثار مكتوب آية اللّه
ملكوتي به چاپ رسيده، امّا بيشتر آن آثار، هنوز
چاپ نشده است. در اين بخش، به فهرست و
شرح اجمالي اين آثار مي پردازيم:
1. المحاكمات
اين كتاب نقد و بررسي آرا و نظرات ميرزاي
ناييني، آقاضياء عراقي و كمپاني در اصول و
مقايسه آنها با يكديگر كه در سال 1371 ق. در
قم به چاپ رسيده است.
2. الربافي التشريع الاسلامي
اين كتاب، 3 جلد است كه جلد اوّل، شامل
سير تاريخي ربا، نظرات اديان و مكتب هاي
اقتصادي درباره ربا و طرح و ردّ اشكالات وارده بر
حرمت رباست كه در سال 1392 ق. به چاپ رسيده است. جلد دوم و سوم آن درباره رباي
قرضي و رباي معامله اي است كه هنوز چاپ
نشده است.
3. الفرق بين الدّين و العلم و الفلسفه
اين كتاب، داراي بحث هاي علمي ـ تحقيقي
در ردّ مكتب ماركسيسم و فلسفه كمونيستي
است كه در روزهاي گسترش آن در عراق، آية اللّه
ملكوتي ان را به نگارش درآورده و براي آگاهي
طلاّب و دانشجويان عراقي در نجف، آن را
تدريس كرده است اين كتاب نيز هنوز چاپ
نشده است.
4. الامن العام في الاسلام
آية اللّه ملكوتي در اين كتاب به بحث مبسوط و
مفصلي درباره ضرورت امر به معروف و نهي از
منكر و شرايط آن از ديدگاه قرآن، سنت و عقل
پرداخته است كه در نوع خود، از محتواي بديعي
برخوردار است. اين اثر در سال 1403 ق. در
تبرير به چاپ رسيده است.
5. المنافقون في القرآن والسنة والتاريخ(خطي)
6. تفسير سوره فاتحه(خطي).
7. مقتل الامام الحسين عليه السلام(خطي).
8. شرح مبسوط بر كفايه الاصول(خطي).
9. تقريرات درس مرحوم آية اللّه
حجت(خطي).
10. حاشيه بر عروه الوثقي كه به چاپ رسيده
است.
11. حاشيه بر اسفار ملاّصدراي
شيرازي(خطي).
12. حاشيه بر شفاي بوعلي(خطي).
13. مناسك حج كه چند بار چاپ شده است.
14. توضيح المسائل كه چندين بار به چاپ
رسيد

بازگشت