آيت الله العظمي سيد يوسف مدني تبريزي


ولادت:
در سال 1037هـ ش در استان آذربايجان شرقي"تبريز" در يك بيت سيادت و اخلاص درخشش نور وجودش نمايان شد كه اين سيد پاك قدم به گيتي نهاد و خانواده اي را در سرور و شادي انداخت، پدر بزرگوارش او را سيد يوسف نام نهاد.
ادامه تحصيل:
معظم له حدود 16سالگي در دوران پربار جواني با حمايت و راهنمايي والد مكرم شان، وارد حوزه علميه تبريز مي شود.
حدوداً هشت سال با جدّيت تمام ادبيات عرب را تخصصاً ادامه مي دهد تا اينكه خود به تدريس ادبيات مي پردازد، و علوم فقه و اصول را نيز تا كفايه الاصول در شهر تبريز فرا مي گيرد و از اساتيد معروف و نامي آن عصر كسب فيض مي نمايد، به عنوان استاد ادبيات در آن شهر شاگرداني نيز تربيت مي نمايد.
سپس معظم له عازم شهر علم و اجتهاد "قم" گرديده و در جوار مقدس كريمه اهل بيت… ادامه تحصيل مي دهند.
و با شروع تحصيل در قم از سطوح عاليه "كفايتين" در محضر اساتيد معروف، خود نيز تدريس را ادامه مي دهند و در رشته هاي مختلف علوم ديني شاگرداني تربيت مي نمايند و از فيوضات تأليفات علوم ديني نيز برخوردار مي شود، و در آن ايام جواني شرحي بر مطوّل مي نويسند كه مورد استقبال علماء و اساتيد قرار مي گيرد، تا آنجائيكه مرحوم حضرت آيت الله العظمي علامه حاج سيد محمد حسين طباطبائيƒ صاحب تفسير شريف "الميزان" تقريظي بر آن مرقوم مي نويسد كه به هيچ تأليف و تصنيفي همچون تقريظي ننوشته اند.
در مدرسه مباركه حجتيه در همان عصر بر رسائل "فرائد الاصول" مرحوم شيخ اعظم انصاريƒ شرحي مي نويسد كه در هفت جلد جمع آوري مي شود، و با تأليف اين كتاب كه مورد استقبال علماء و فضلاء حوزه قرار مي گيرد مرحوم حضرت آية الله العظمي بروجرديƒ ايشان را مورد عنايت و تشويق قرار داده و از سوي معظم له به ايشان جايزه اي اهداء مي گردد.
معظم له با عنايت خداوند و توجه حضرت ولي عصر "عجل الله تعالي فرجه الشريف" روز به روز به مدارج عاليه صعود كرده و با همت عالي در محضر مراجع بزرگوار شيعه همچون حضرات آيات عظام بروجردي، محقق داماد و امام خميني كسب فيض مي نمودند و با جديت مشغول تحصيل و تدريس و تأليف بودند، و در شهر مقدس قم به درجه عاليه اجتهاد نائل گرديدند.
معظم له شاگردان لايق و فاضلي تحويل جامعه مي دهند كه بيشتر شاگردان ايشان از اساتيد به حساب مي آيند كه با توجه به تربيت ايشان به مدارج عاليه نائل شده اند و به مناصب قضائي راه يافته اند.
اخلاق:
"انما بعثت لاتمم مكارم الاخلاق"[?]
هنگامي كه پيامبر اكرمˆ فرمودند: "بر انگيخته شدم تا فضايل اخلاقي را بر سر حد كمال برسانم" حقيقتي را در دين مبين اسلام هويدا كرد كه تا آن زمان مخفي مانده بود و آن حقيقت چيزي نيست مگر ارتباط محكمي كه ميان دين و اخلاق وجود دارد، بطوريكه حتي كوچك ترين جزء شعائر اسلامي داراي فضيلتي اسلامي مي باشد؛ به عبارت ديگر دين به تنهايي و جداي از مرز اخلاق نمي تواند دين كامل و مستحكمي باشد، همين طور است اخلاق بدون دين، و همين طور قسمتي از موارد احكام به موارد اخلاقي عرضه مي شوند تا مشخص شود كه چه اتصال و پيوند ناگسستني ميان اسلام و فضايل اخلاقي وجود دارد.
بنابر اين كسي كه داراي فضايل اخلاقي نباشد، دين ندارد.
آري،
همانگونه كه جسم بي جان ارزش ندارد، صفات اخلاقي تا زماني كه داراي روح نباشند فاقد هر گونه ارزشي مي باشند، زيرا فقط دانستن صفات خوب و بد براي انسان سودي ندارد هر چند انسان در دسته بندي آنها تخصّص كامل داشته باشد.
آنچه براي انسان مفيد است ملكه و نيرويي است كه بر اثر تكرار و تمرين در انسان بوجود مي آيد بطوريكه صفات پسنديده در روح انسان ثبت و صفات زشت از روح و روان انسان دور شود.
چنانچه پيامبر بزرگ رحمت مي فرمايد: "حسن خلقك يخفف الله في حسابك" اخلاقت را نيكو كن تا خداوند حساب روز جزايت را سبك بگيرد.[?]
و همچنان مي فرمايد: "ما من شيئ اثقل في الميزان من حسن الخلق" در ترازوي عمل چيزي سنگين تر از خوشخويي نيست".[?]
بنابر اين واژه گران قيمت اخلاق كه خود سيره نبوي است با قاطعيت در دين مبين اسلام به كار رفته است و اين صفت عاليه داراي فروعي است، كه هر كدام هدايت كننده انسان بسوي سعادت و فلاح است، تا فرد به سوي پيشرفتِ يك انسان كامل سوق داده شود.
و همين سجاياي اخلاقي است كه سبب رشد و ترقي بشر مي شود كه يكي از مصاديق بارز اين وصف عظيم حضرت آيت ا… العظمي سيد يوسف مدني تبريزي است كه اخلاق پسنديده آن عالم رباني، و چهره باز و نوراني اش، مملو از عطوفت و شرافت است، وقتي انسان به سيره اخلاقي معظم له برخورد مي كند، مي يابد كه خوشرويي او در نهايت از اركان اخلاقي برخوردار است.
همه كساني كه توفيق ملاقات و زيارت محضر شريف ايشان را داشته اند، مي دانند كه تواضع و فروتني ايشان انسان را به سيره نبوت و ولايت هدايت مي كند.
با توجه به اينكه خود يكي از مراجع عظيم الشان تقليد است و از عظمت و ابهت والايي برخوردار است، وقتي كسي به او وارد گردد همه اقشار مردم را استقبال مي كند و اگر كسي از حضورش مرخص گردد حتي تا دم درب منزل بدرقه مي كند، كه اين وصف در معاصرشان از هيچ مرجع تقليد ديده نمي شود.
امورات دفترش را خود غالباً به عهده دارد: از قبيل پاسخ در مراجعات، جواب در حل مسائل و استفتائات حضوري و بررسي استفتائات كتبي…
يكي از ويژگي هاي اخلاقي معظم له مبارزه با تجملات امروزه است، و ساده زيستي و پاكي روح از اوصاف بارز ايشان تلقي مي شود.
معظم له توجه و عنايت ويژه به روحانيت و آقايان طلاب دارد كه حتي طلبه را از خود نا اميد نمي كند و جواب رد نمي دهد و لو با اندكي مساعدت با چهره بشاش در مسائل طلاب دقت دارند.
بي رغبتي به دنيا:
قال اميرالمومنين‰ "عليك بالآخرة تأتك الدنيا صاغرة"[?]
امير المومنين‰ مي فرمايد: تو مراقب آخرت خود باش، دنيا خودش ذليلانه پيش تو مي آيد.
مهم ترين مانع كمال آدمي، وابستگي و دلبستگي به دنيا است. اين حالت اگر بر روح انسان حـاكم گردد، تمام ارزش ها را تحت الشعاع قرار مي دهد و از فروغ آنها مي كاهد. براي رهايي از جلوه هاي فريبنده دنيا و مظاهر مادي، راهي بهتر از زهد و ساده زيستي نيست.
انسان زاهد با بي رغبتي به دنيا، آزاده اي كه بي تكلف زيسته، بدون تملّق راه زندگي را مي پويد. از ويژگي هاي دوستان خدا آن است كه بدون دنيا مي نگرند. آنگاه كه مردم برون آن را مي بينند و به فرداي خويش مي پردازند و يا خود را سر گرم امروز ساخته اند و با غفلت خود را در ظلمت تشريفات و تجملات دنيوي فرو مي برند و غرق در دنيا طلبي و سرگردان فريب دنيا مي گردند.
اما معظم له با زهد و بي رغبتي به دنيا زندگي اش را ادامه داده اند كه بر هيچ كسي پوشيده نيست كه او با بصيرت و نورانيت دل و حكمت، راه معرفت الله را درك كرده است كه تا خود به قله بلند كمال قدم نهاده است. معظم له خود را از تجملات و تشريفات زندگي به دور نگهداشته است و در هيچ شرايطي گرفتار تشريفات دنيوي نشده است.
دفتر ايشان در قم براي همه اقشار معلوم است كه از هيچگونه تجملات برخوردار نيست و ساده زيستي ايشان مردم را به سوي معنويت هدايت مي كند.
بارها خودم به ايشان پيشنهاد دادم كه در ساير استان ها، يا در كشورهاي اسلامي كه از ايشان تقاضا نمودند دفتري تأسيس نمايند كه ايشان اين اجازه را ندادند كه كسي به عنوان دفتر ايشان، دفتري باز كند. حتي در خود قم صلاح نمي ديدند كه دفتري براي ايشان مهيا گردد كه در نهايت با اصرار علما كه در جوار ايشان و در محضرشان هستند اجازه دفتر قم را صادر كردند.
اين نهايت ساده زيستي و بي رغبتي ايشان، در امور دنيا طلبي و تجملات و تشريفات دنيا باعث شده است كه عزت و عظمت معظم له روز به روز اقتدار پيدا كند و با تهجّد و پاكي نفس ايشان براي اقامه احكام خدا و خدمت به مكتب اهل بيت قدم بر مي دارند.
تأليفات:
الفوايد الادبية:
اولين تأليف معظم له اين كتاب است كه در سن جواني در تبريز نوشته اند.
توضيح المطوّل:
اين كتاب كه شرح بر مطول است، و تقريظي از مرحوم علامه بزرگوار سيد محمد حسين طباطبايي صاحب تفسير شريف الميزان بر آن درج شده است
درر الفوائد في شرح الفرائد:
اين كتاب شريف كه شرح بر رسائل مرحوم شيخ اعظم انصاري است در هفت جلد جمع آوري شده و چاپ گرديده است.
حاشيه بر عروة الوثقي:
منهاج الاحكام:
الارشاد الي ولاية الفقيه:
رساله توضيح المسائل:
مختصر الاحكام:
المسائل المستحدثه:
الفوائد القميه:
كتاب القضاء:
قواعد الاصول:
كتاب الجهاد في بيان حكم اقسامه.
كتاب الدفاع في بيان حكم اقسامه.
رسالة في حكم المفسدين في الارض.
رسالة في المحارب في بيان احكام اقسامه.
رسالة في اقسام القتل.
رسالة في قاعدة لاضرر.
رسالة في علم غيب الائمه
و آثاري كه به چاپ نرسيده:
- شرح حاشيه ملا عبد الله
- شرح معالم الاصول
- شرح مكاسب
- شرح كفاية الاصول

بازگشت