احكام تيمم


احكام تيمم
مسأله 709 - اگر مختصري هم از پيشاني و پشت دستها را مسح نكند ، تيمم باطل است ، چه عمدا مسح نكند يا مسأله را نداند ، يا فراموش كرده باشد ، ولي دقت زياد هم لازم نيست ، و همين قدر كه بگويند تمام پيشاني و پشت دستها مسح شده كافيست
. مسأله 710 - براي آن كه يقين كند تمام پشت دست را مسح كرده بايد مقداري بالاتر از مچ را هم مسح نمايد ، ولي مسح بين انگشتان لازم نيست
. مسأله 711 - پيشاني و پشت دستها را بايد از بالا به پايين مسح نمايد و كارهاي آن را بايد پشت سر هم به جا آورد ، و اگر بين آنها به قدري فاصله دهد كه نگويند تيمم مي كند باطل است . مسأله 712 - در موقع نيت بايد معين كند كه تيمم او بدل از غسل است يا بدل از وضو ، و اگر بدل از غسل باشد ، بايد آن غسل را معين نمايد ، و تعيين به نحو اجمال هم - مثل اين كه نيت كند اين تيمم بدل از آن چيزي است كه اول بر او واجب شده يا دوم - كفايت مي كند . و چنانچه يك تيمم بر او واجب باشد و قصد نمايد كه وظيفهء فعلي خود را انجام دهد ، اگر چه در تشخيص اشتباه كند تيممش صحيح است .
مسأله 713 - در تيمم در صورت تمكن - بنابر احتياط مستحب - بايد پيشاني و كف دستها و پشت دستها پاك باشد .
مسأله 714 - انسان بايد براي تيمم انگشتر را از دست بيرون آورد ، و اگر در پيشاني يا پشت دستها يا كف دستها مانعي باشد - مثل آن كه چيزي به آنها چسبيده باشد - بايد بر طرف نمايد . مسأله 715 - اگر پيشاني يا پشت دستها زخم است و پارچه يا چيز ديگري را كه بر آن بسته نمي تواند باز كند ، بايد دست را روي آن بكشد ، و نيز اگر كف دست زخم باشد و پارچه يا چيز ديگري را كه بر آن بسته نتواند باز كند ، بنابر احتياط واجب دست را با همان پارچه به چيزي كه تيمم به آن صحيح است بزند و به پيشاني و پشت دستها بكشد ، و به پشت دستها هم تيمم كند
. مسأله 716 - اگر پيشاني و پشت دستها مو داشته باشد اشكال ندارد ، ولي اگر موي سر روي پيشاني آمده باشد ، بايد آن را عقب بزند
. مسأله 717 - اگر احتمال دهد كه در پيشاني يا كف دستها يا پشت دستها مانعي هست ، چنانچه احتمال او در نظر مردم به جا باشد ، بايد جستجو نمايد تا يقين يا اطمينان كند كه مانعي نيست ، بلكه اگر ثقه اي هم خبر دهد به عدم آن ، كفايت مي كند در صورتي كه ظن بر خلاف گفتهء او نباشد .

مسأله 718 - اگر وظيفهء او تيمم است و نمي تواند تيمم كند - حتي به گذاشتن دست بر خاك - بايد كمك بگيرد ، و اگر با كمك هم نمي تواند تيمم كند ، بايد نايب بگيرد ، و كسي كه نايب مي شود بايد او را با دست خود او تيمم دهد ، و اگر ممكن نباشد بايد نايب دست خود را به چيزي كه تيمم به آن صحيح است بزند و به پيشاني و پشت دستهاي او بكشد ، و بايد خود او نيت تيمم كند ، و بنابر احتياط واجب نايب هم نيت كند

مسأله 719 - اگر در بين تيمم شك كند كه قسمتي از آن را فراموش كرده يا نه ، چنانچه از محل آن گذشته به شك خود اعتنا نكند ، و اگر نگذشته بايد آن قسمت را به جا آورد .

مسأله 720 - اگر بعد از مسح دست چپ شك كند كه درست تيمم كرده يا نه ، در صورتي كه احتمال بدهد كه حال عمل ملتفت بوده ، تيمم او صحيح است ، و چنانچه شك او در مسح دست چپ باشد ، لازم است او را مسح كند ، مگر آن كه در عملي كه مشروط به طهارت است داخل شده و يا موالات فوت شده باشد ، و اگر شك در صحت مسح دست چپ باشد ، تيمم او صحيح است

مسأله 721 - كسي كه وظيفه اش تيمم است نمي تواند پيش از وقت نماز براي آن نماز تيمم كند ، ولي اگر براي كار واجب ديگر يا مستحبي تيمم كند و تا وقت نماز عذر او باقي باشد ، در صورتي كه از زوال عذر تا آخر وقت مأيوس باشد ، مي تواند با همان تيمم نماز بخواند ، و در غير اين صورت محل اشكال است

مسأله 722 - كسي كه وظيفه اش تيمم است ، اگر مأيوس باشد از زوال عذر تا آخر وقت ، در وسعت وقت مي تواند با تيمم نماز بخواند ، ولي اگر مأيوس نباشد بايد صبر كند ، اگر عذر بر طرف شد با وضو يا غسل نماز بخواند ، و اگر نه در تنگي وقت با تيمم نماز را به جا آورد

مسأله 723 - كسي كه نمي تواند وضو بگيرد يا غسل كند ، اگر يقين يا اطمينان دارد كه عذرش بر طرف مي شود ، نمي تواند نمازهاي قضاي خود را با تيمم بخواند ، و اگر نه مي تواند ، ولي اگر بعد عذرش بر طرف شد بايد دوباره آنها را با وضو يا غسل به جا آورد .

مسأله 724 - كسي كه نمي تواند وضو بگيرد يا غسل كند ، نافله هايي را كه وقت معين دارد در صورتي كه مأيوس باشد از زوال عذر تا آخر وقت ، مي تواند با تيمم بخواند ، و اگر مأيوس نباشد ، احتياط واجب آن است كه آنها را در آخر وقتشان به جا آورد .

مسأله 725 - كسي كه وظيفه اش - بنابر احتياط واجب - جمع بين غسل جبيره اي و تيمم است ، اگر بعد از غسل و تيمم نماز بخواند و بعد از نماز حدث اصغري از او سر بزند - مثل آن كه بول كند - براي نمازهاي بعد بدل از غسل - احتياطا - تيمم كند و وضو هم بگيرد ، و چنانچه حدث پيش از نماز باشد ، براي آن نماز نيز وضو گرفته و تيمم نمايد .

مسأله 726 - اگر به واسطهء نداشتن آب يا عذر ديگري تيمم كند ، بعد از بر طرف شدن عذر تيمم او باطل مي شود

مسأله 727 - چيزهايي كه وضو را باطل مي كند تيمم بدل از وضو را هم باطل مي كند ، و چيزهايي كه غسل را باطل مي نمايد ، تيمم بدل از غسل را هم باطل مي نمايد .

مسأله 728 - كسي كه نمي تواند غسل كند ، اگر چند غسل بر او واجب باشد ، در صورتي كه يكي از آنها غسل جنابت باشد يك تيمم بدل از غسل جنابت براي همه كفايت مي كند ، و اگر غير از غسل جنابت باشد ، بايد بدل هر يك از آنها يك تيمم بنمايد .

مسأله 729 - كسي كه نمي تواند غسل كند ، اگر بخواهد عملي را كه براي آن غسل واجب است انجام دهد ، بايد بدل از غسل تيمم نمايد ، و كسي كه نمي تواند وضو بگيرد ، اگر بخواهد عملي را كه براي آن وضو واجب است انجام دهد ، بايد بدل از وضو تيمم نمايد..

مسأله 730 - اگر بدل از غسل جنابت تيمم كند ، لازم نيست براي نماز وضو بگيرد ، ولي اگر بدل از غسلهاي ديگر تيمم كند ، بايد وضو بگيرد ، و اگر نتواند وضو بگيرد ، بايد تيمم ديگري هم بدل از وضو بنمايد .

مسأله 731 - اگر بدل از غسل جنابت تيمم كند و بعد كاري كه وضو را باطل مي كند براي او پيش آيد ، چنانچه براي نمازهاي بعد نتواند غسل كند ، بايد بدل از غسل تيمم نمايد ، و احتياط مستحب آن است كه وضو نيز بگيرد ، و همچنين است حكم تيمم بدل از غسل حدث اكبر غير از جنابت - مانند حيض و نفاس و مس ميت - بجز اين كه وضو هم بايد بگيرد.

مسأله 732 - كسي كه بايد براي انجام عملي - مثل خواندن نماز - بدل از وضو و بدل از غسل تيمم كند ، تيمم سومي به قصد اين كه بتواند آن عمل را انجام بدهد لازم نيست ، ولي اگر در تيمم اول نيت بدل از وضو يا نيت بدل از غسل نمايد و تيمم دوم را به قصد ما في الذمه انجام بدهد ، مطابق با احتياط است .

مسأله 733 - كسي كه وظيفه اش تيمم است ، اگر براي كاري تيمم كند ، تا تيمم و عذر او باقي است كارهايي را كه بايد با وضو يا غسل انجام داد مي تواند به جا آورد ، ولي اگر عذرش تنگي وقت بوده ، يا با داشتن آب براي نماز ميت يا خوابيدن ، تيمم كرده ، فقط كارهايي را كه براي آن تيمم نموده مي تواند انجام دهد .

مسأله 734 - در چند مورد بهتر است نمازهايي را كه انسان با تيمم خوانده قضا نمايد :
( اول ) آن كه از استعمال آب ترس داشته و عمدا خود را جنب كرده و با تيمم نماز خوانده است . ( دوم ) آن كه مي دانسته يا گمان داشته كه آب پيدا نمي كند و عمدا خود را جنب كرده و با تيمم نماز خوانده است . ( سوم ) آن كه تا آخر وقت عمدا در جستجوي آب نرود و با تيمم نماز بخواند و بعد بفهمد كه اگر جستجو مي كرد آب پيدا مي شد . ( چهارم ) آن كه عمدا نماز را تأخير انداخته و در آخر وقت با تيمم نماز خوانده است . ( پنجم ) آن كه مي دانسته يا گمان داشته كه آب پيدا نمي شود و آبي را كه داشته ريخته و با تيمم نماز خوانده است .

بازگشت