شرايط وضو


شرايط وضو

مسأله 284ـ شرايط وضو دوازده چيز است: شرط اوّل: پاك بودن آب وضو. شرط دوم: اين كه مطلق باشد، بنابراين وضو با آب نجس يا مضاف باطل است، اگرچه نداند يا فراموش كرده باشد و اگر نمازي با آن خوانده بايد اعاده كند.



[62]

مسأله 285ـ اگر غير از آب مضاف آب ديگري ندارد بايد تيمّم كند و اگر آب مضاف او آب گل آلود است چنانچه وقت دارد، بايد صبر كند تا آب صاف شود (بنابر احتياط واجب).

مسأله 286ـ شرط سوم: آن كه آب وضو و فضايي كه در آن وضو مي گيرد و جايي كه آب وضو در آن مي ريزد و ظرف آن بنابر احتياط واجب مباح باشد، بنابر اين وضو با آب غصبي يا آبي كه معلوم نيست صاحبش راضي باشد، اشكال دارد.

مسأله 287ـ اگر صاحب آب قبلاً اجازه داده و انسان نمي داند از اجازه اش برگشته يا نه، وضوي او صحيح است.

مسأله 288ـ وضو گرفتن از آب مدارس علوم ديني كه نمي داند آب آن را براي همه مردم وقف كرده اند يا فقط براي طلاب همان مدرسه، اشكال دارد، مگر در صورتي كه معمولاً مردم متديّن از آب آنجا وضو بگيرند بطوري كه نشانه عمومي بودن وقف باشد.

مسأله 289ـ كسي كه نمي خواهد در مسجد يا حسينيه اي نماز بخواند اگر نمي داند آب آن وقف عموم است يا فقط براي كساني است كه در آنجا نماز مي خوانند، نمي تواند آنجا وضو بگيرد، همچنين وضو گرفتن از آب تيمچه ها و مسافرخانه ها براي كساني كه ساكن آنجا نيستند، مگر اين كه از عمل افراد متديّن بفهمد كه وقف آن، عام است.

مسأله 290ـ هرگاه كسي محصّل مدرسه اي نيست ولي ميهمان محصّلين است، وضو گرفتن او در آن مدرسه اشكال ندارد، به شرط اين كه پذيرفتن چنان ميهماني برخلاف شرايط وقف نباشد، همچنين در مورد كسي كه ميهمان مسافران مسافرخانه و يا ساكنان تيمچه ها است.

مسأله 291ـ وضو گرفتن از نهرهاي بزرگ و كوچك جايز است، هرچند انسان نداند صاحبان آنها راضي هستند، امّا اگر صاحب آنها از وضو گرفتن صريحاً نهي كند احتياط واجب ترك است و اگر مجراي نهر را بدون اجازه صاحبش تغيير داده اند،



[63]

احتياط آن است كه از آن وضو نگيرند.

مسأله 292ـ هرگاه فراموش كند آب غصبي است و با آن وضو بگيرد وضويش صحيح است، مگر اين كه خودش آب را غصب كرده باشد كه در اين صورت اشكال دارد.

مسأله 293ـ اگر گمان مي كرد آب از خود اوست و بعد از وضو معلوم شد مال ديگري است،وضوي او صحيح است و بايد قيمت آن را به صاحبش بدهد.

مسأله 294ـ شرط چهارم آن است كه ظرف آب وضو بنابر احتياط واجب از طلا و نقره نباشد.

مسأله 295ـ هرگاه آب وضو در ظرف غصبي يا طلا و نقره است و غير از آن آب ديگري ندارد، بايد تيمّم كند و اگر وضو بگيرد اشكال دارد، خواه وضو را به صورت ارتماسي بگيرد و يا با دست آب را برداشته به صورت و دست بريزد، امّا مي تواند آبي را كه در ظرف طلا و نقره است در ظرف ديگري بريزد و از آن وضو بگيرد.

مسأله 296ـ هرگاه در حوضي كه مثلاً يك آجر يا يك سنگ آن غصبي است وضو بگيرد اگر وضوي او تصرّف در غصب محسوب شود اشكال دارد، همچنين اگر شير آب يا قسمتي از لوله كشي غصبي باشد.

مسأله 297ـ اگر در صحن يكي از امامان(عليهم السلام) يا امام زادگان كه سابقاً قبرستان بوده حوض يا نهري بسازند، چنانچه انسان نداند كه زمين صحن را مخصوص قبرستان وقف كرده اند، وضو گرفتن از آن حوض يا نهر اشكال ندارد.

مسأله 298ـ شرط پنجم آن است كه اعضاي وضو موقع شستن يا مسح كردن پاك باشد، امّا اگر بعد از تمام شدن وضوي يك عضو، همان عضو نجس شود وضو صحيح است.

مسأله 299ـ اگر غير از اعضاي وضو جايي از بدن نجس باشد مانعي براي وضو ندارد، ولي در مخرج بول و غائط احتياط مستحب آن است كه اوّل آن را تطهير كرده، بعد وضو بگيرد.



[64]

مسأله 300ـ هرگاه يكي از اعضاي وضو قبلاً نجس بوده و بعد از وضو شك كند كه آن را پيش از وضو آب كشيده يا نه، وضوي او صحيح است، ولي بايد براي نماز آن را آب بكشد و اگر چيزي با آن ملاقات كرده تطهير كند.

مسأله 301ـ هرگاه در صورت يا دستها بريدگي است كه خون آن بند نمي آيد و آب براي آن ضرر ندارد، بايد در آب كر يا جاري فرو برد، يا زير شير آب بگيرد و قدري فشار دهد كه خون بند بيايد و بعد به دستوري كه قبلاً گفته شد وضوي ارتماسي بگيرد، امّا اگر آب ضرر دارد بايد به دستور وضوي جبيره كه بعداً مي آيد، عمل كند.

مسأله 302ـ شرط ششم آن كه وقت كافي براي وضو و نماز داشته باشد، بنابراين اگر وقت بقدري تنگ است كه اگر وضو بگيرد تمام يا مقداري از واجبات نماز بعد از وقت خوانده مي شود بايد تيمّم كند.

مسأله 303ـ كسي كه در تنگي وقت نماز، بايد تيمّم كند، هرگاه براي نماز وضو بگيرد باطل است، امّا اگر به قصد كار ديگري مانند خواندن قرآن باشد صحيح است.

مسأله 304ـ شرط هفتم آن است كه وضو را به قصد قربت يعني براي خدا انجام دهد، بنابر اين اگر به قصد ريا و خودنمايي يا براي خنك شدن بدن و مانند آن بگيرد باطل است، ولي اگر تصميم قطعي دارد كه براي اطاعت فرمان خدا وضو بگيرد در ضمن مي داند خنك هم مي شود، ضرري ندارد.

مسأله 305ـ لازم نيست نيّت را به زبان بگويد يا از قلب خود بگذراند، همين اندازه كافي است كه اگر از او بپرسند چه مي كني؟ بداند وضو مي گيرد.

مسأله 306ـ هرگاه زن در جايي وضو بگيرد كه نامحرم او را مي بيند وضوي او باطل نيست، هرچند گناه كرده است.

مسأله 307ـ شرط هشتم آن كه «ترتيب» را در وضو رعايت كند، يعني اوّل صورت، بعد دست راست و بعد دست چپ را بشويد و بعد از آن مسح سر و بعد مسح پاها را انجام دهد و بنابر احتياط پاي چپ را پيش از پاي راست مسح نكند.

مسأله 308ـ شرط نهم اين كه كارهاي وضو را چنان به جا آورد كه بگويند پشت سر



[65]

هم انجام مي دهد و اگر چنين كند وضوي او صحيح است، هرچند بر اثر گرمي هوا و وزش باد اعضاي سابق خشك شده باشد، مثلاً موقعي كه مي خواهد دست راست را بشويد صورت او خشك شود، ولي اگر طوري انجام دهد كه پشت سر هم نباشد وضوي او باطل است، هرچند بر اثر سردي هوا اعضاي قبل، خشك نشده باشد.

مسأله 309ـ راه رفتن در بين وضو اشكال ندارد، بنابراين اگر بعد از شستن صورت و دستها چند قدم راه برود و بعد مسح سر و پا را بكشد وضوي او صحيح است.

مسأله 310ـ شرط دهم «مباشرت» است، يعني خود انسان شستن صورت و دست و مسح سر و پاها را انجام دهد و اگر ديگري او را وضو دهد، يا در رساندن آب به صورت و دستها و مسح سر و پاها به او كمك نمايد وضو باطل است، ولي كمك در مقدّمات وضو اشكال ندارد.

مسأله 311ـ كسي كه شخصاً قادر به وضو گرفتن نيست بايد كسي را كمك بگيرد كه او را وضو دهد و چنانچه مزد هم بخواهد در صورت توانايي بايد بدهد، ولي بايد خود او نيّت وضو كند و با دست خود مسح نمايد و اگر نمي تواند بايد ديگري دست او را بگيرد و به محل مسح بكشد و اگر اين هم ممكن نيست، بايد از دست او رطوبت بگيرد و با آن رطوبت سر و پاي او را مسح نمايد، ولي در اين صورت احتياط واجب اين است كه تيمّم هم بكند.

مسأله 312ـ انسان هر يك از كارهاي وضو را كه مي تواند به تنهايي انجام دهد، نبايد كمك بگيرد.

مسأله 313ـ شرط يازدهم آن است كه استعمال آب براي او مانعي نداشته باشد، بنابر اين اگر خوف ضرر دارد، يا مي ترسد اگر آب را به مصرف وضو برساند تشنه بماند، بايد تيمّم كند.

مسأله 314ـ هرگاه وضو بگيرد بعد بفهمد آب براي او ضرر داشته، وضوي او صحيح است.



[66]

مسأله 315ـ هرگاه آب به مقدار كم براي او ضرر ندارد بايد با همان مقدار وضو بگيرد، يا مثلاً اگر آب سرد ضرر دارد بايد آب را گرم كند.

مسأله 316ـ شرط دوازدهم آن است كه مانعي از رسيدن آب نباشد و هرگاه مي داند چيزي به اعضاي وضو چسبيده، ولي شك دارد كه آيا مانع رسيدن آب هست يا نه بايد آن را برطرف كند.

مسأله 317ـ اگر زير ناخن كمي چرك باشد وضو اشكال ندارد، ولي بهتر است آن را تميز كند، امّا اگر ناخن را بگيرد بايد آن چرك را كه مانع رسيدن آب به بدن است برطرف كند و نيز اگر ناخن بيش از حدّ معمول بلند باشد و چرك زير آن، مانع رسيدن آب وضو است، بايد آن را برطرف سازد.

مسأله 318ـ هرگاه به واسطه سوختگي يا چيز ديگر تاولهايي بر اعضاي وضو پيدا شود شستن و مسح روي آن كافي است و چنانچه سوراخ شود رساندن آب به زير پوست لازم نيست، ولي چنانچه قسمتي از پوست كنده شده كه گاهي به بدن مي چسبد و گاهي بلند مي شود بايد آب را به زير آن برساند به شرط اين كه ضرر نداشته باشد.

مسأله 319ـ هرگاه انسان احتمال دهد مانعي در اعضاي وضو وجود دارد اگر احتمال آن عقلايي است بايد وارسي كند، مثل اين كه بعد از گِل كاري يا رنگ كاري شك كند مقداري گِل يا رنگ به دست او چسبيده است.

مسأله 320ـ رنگهايي كه مانع رسيدن آب به بدن نيست، براي وضو ضرري ندارد ولي اگر مانع باشد،يا شك كندكه مانع است يا نه، بايد آن را برطرف سازد.

مسأله 321ـ وجود انگشتر و دستبند و مانند آن اگر مانع رسيدن آب نباشد، براي وضو ضرري ندارد و مي تواند آن را جابه جا كند تا آب به زير آن برسد و شسته شود و اگر بعد از وضو، انگشتر يا مانع ديگري در دست ببيند و نداند موقع وضو بوده يا نه،وضوي او صحيح است، به شرط اين كه احتمال بدهد در حال وضو توجّه به اين امر داشته است.



[67]

مسأله 322ـ اگر بعد از فراغت وضو شك كند همه كارهاي وضو را انجام داده يا نه، يا شرايط در آن جمع بوده يا نه، اعتنا نكند، امّا اگر در حال وضو شك كند بايد به جا آورد.

بازگشت