شرايط وضو


شرايط وضو
شرايط صحيح بودن وضو سيزده چيز است:
1 - آب وضو پاك باشد. 2 - آب وضو مطلق باشد. 3 - وضو گرفتن مستلزم تصرف غاصبانه نباشد. 4 - ظرف آب وضو مباح باشد (غصبي نباشد). 5 - ظرف آب وضو، طلا ونقره نباشد. 6 - اعضاي وضو موقع شستن ومسح كردن پاك باشد. 7 - وقت براي وضو ونماز كافي باشد. 8 - به قصد قربت يعني براي انجام فرمان خداوند عالم وضو بگيرد. 9 - ترتيب. 10 - موالات. 11 - مباشرت در اعمال وضو. 12 - استعمال آب ضرر نداشته باشد. 13 - در اعضاي وضو مانعي از رسيدن آب نباشد. وتفصيل اينها به ترتيب در مسائل بعدي ذكر ميشود. شرط اول ودوم: آب وضو پاك ومطلق باشد.

(268) وضو با آب نجس وآب مضاف باطل است، اگر چه انسان نجس بودن يا مضاف بودن آن را نداند يا فراموش كرده باشد، واگر با آن وضو نمازي هم خوانده باشد، بايد آن نماز را دوباره با وضوي صحيح بخواند.

(269) اگر غير از آب گل آلود ومضاف آب ديگري براي وضو ندارد، چنانچه وقت نماز تنگ است به طوري كه براي وضو ويك ركعت نماز وقت ندارد بايد تيمم كند، واگر وقت دارد، احتياط واجب آن است كه صبر كند تا آب، صاف شود و
---
[ 56 ]
وضو بگيرد ومبادرت به تيمم ننمايد، اما اگر براي يك ركعت نماز با وضو ويا چهار ركعت با تيمم وقت دارد، بنا بر اظهر ميتواند هر كدام را خواست انجام دهد. شرط سوم: وضو گرفتن مستلزم تصرف غاصبانه نباشد.

(270) اگر كسي به قصد وضو آب غصبي را به صورت يا دستهاي خود بريزد و موقع آب ريختن ملتفت غصبي بودن آب باشد وضويش باطل است. ولي اگر بدون توجه به غصبي بودن آب، وضو گرفت، اگر چه در اثناء وضو فهميد وبقيه وضو را با آب مباح انجام داد، وضويش صحيح است. اما قيمت آن آب غصبي را ضامن است.

(271) اگر كسي بدون قصد وضو، آب غصبي را به صورت ودست هاي خود ريخت وپس از آن كه عرفا آب از بين رفت به قصد وضو گرفتن به صورت و دست هاي خود كه تر شده است، دست كشيد، وضويش صحيح است.

(272) وضو گرفتن از حوض مدرسه اي كه انسان نميداند آن حوض را براي همه مردم وقف كرده اند يا براي محصلين همان مدرسه، در صورتي كه معمولا مردم از آب آن وضو بگيرند ومعلوم نباشد كه از روي غفلت ويا عدم مبالات وضو ميگيرند، اشكال ندارد اگر با ساكنين مزاحمت نداشته باشد.

(273) كسي كه نميخواهد در مسجدي نماز بخواند اگر نداند حوض آن را براي همه مردم وقف كرده اند يا براي كساني كه در آن جا نماز ميخوانند، نميتواند از حوض آن وضو بگيرد، ولي اگر معمولا كساني هم كه نميخواهند در آن جا نماز بخوانند از حوض آن وضو ميگيرند، ميتواند از حوض آن وضو بگيرد.

(274) وضو گرفتن از حوض تيمچه ها ومسافر خانه ها ومانند اينها براي كساني كه ساكن آن جاها نيستند، در صورتي صحيح است كه معمولا كساني هم كه ساكن آن جاها نيستند از آب آن جا وضو بگيرند.

(275) وضو گرفتن در نهرهاي بزرگ اگر چه انسان نداند كه صاحب آنها راضي است يا نه، اشكال ندارد، ولي اگر صاحب آنها از وضو گرفتن نهي كند در صورتي كه سيره وروش مسلمين استفاده از آن آبها باشد وضو صحيح وگرنه باطل است.
---
[ 57 ]

(276) اگر در صحن يكي از امامان يا امامزادگان كه سابقا قبرستان بوده حوض يا نهري بسازند، چنانچه انسان نداند كه زمين صحن را براي قبرستان وقف كرده اند، وضو گرفتن در آن حوض ونهر اشكال ندارد. ولي اگر فهميد زمين براي قبرستان وقف شده ونشود زير حوض يا نهر ميتي را دفن كرد وضو اشكال دارد. ونيز اگر ايجاد حوض يا نهر موجب بي حرمتي به بدن مسلمان بشود مثلا آب به بدن او برسد، وضو اشكال دارد، اگر چه زمين قبرستان مباح بوده وموقوفه هم نباشد.

(277) اگر فراموش كند آب غصبي است وبا آن وضو بگيرد، وضو صحيح است. شرط چهارم: ظرف آب وضو مباح باشد (غصبي نباشد)، ولي مانند شرط سوم ممكن است كسي وضوي صحيح بگيرد به اين صورت كه موقع آب برداشتن قصد وضو نداشته باشد چنان كه در مسأله 271 گذشت. شرط پنجم: ظرف آب وضو، طلا ونقره نباشد.

(278) اگر آب وضو در ظرف غصبي يا طلا يا نقره باشد وغير از آن، آب ديگري ندارد ونمي تواند آب را در ظرف ديگري بريزد بايد تيمم كند. واگر آب ديگري دارد چنانچه در ظرف غصبي يا طلا ونقره وضوي ارتماسي بگيرد يا با آنها آب را به صورت ودست ها بريزد، وضوي او باطل است مگر به صورتي كه در مسأله 271 گذشت. شرط ششم: اعضاي وضو موقع شستن ومسح كردن پاك باشد، مگر اين كه به وسيله وضو گرفتن وشستن صورت ويا دست ها، اعضاي وضو خود به خود پاك شود.

(279) اگر پيش از تمام شدن وضو جايي را كه شسته يا مسح كرده نجس شود، وضو صحيح است.

(280) اگر غير از اعضاي وضو جايي از بدن نجس باشد وضو صحيح است. ولي اگر مخرج را از بول يا غائط تطهير نكرده باشد احتياط مستحب آن است كه اول
---
[ 58 ]
آن را تطهير كند بعد وضو بگيرد.

(281) اگر يكي از اعضاي وضو نجس باشد وبعد از وضو شك كند كه پيش از وضو آن جا را آب كشيده يا نه، چنانچه در موقع وضو ملتفت پاك بودن ونجس بودن آن جا نبوده وضو باطل است بنابر احوط، در صورتي كه با وضو گرفتن ويا غير آن به طور اتفاقي پاك نشده باشد. واگر ملتفت بوده، يا شك دارد كه ملتفت بوده يا نه وضو صحيح است. ودر هر صورت بايد بنا بر احوط براي نماز ومانند آن، جايي را كه نجس بوده، آب بكشد.

(282) اگر در صورت يا دست ها بريدگي يا زخمي است كه خون آن بند نميآيد وآب براي آن ضرر ندارد، بايد در آب كر يا جاري فرو برد وقدري فشار دهد كه خون بند بيايد، بعد به دستوري كه گفته شد وضوي ارتماسي بگيرد. واگر بعد از بند آمدن دو مرتبه خون جاري شد وضو به طور ارتماسي صحيح است واگر خون جاري نشد به صورت ترتيبي هم ميشود وضو گرفت. شرط هفتم: وقت براي وضو ونماز كافي باشد.

(283) هر گاه وقت به قدري تنگ باشد كه اگر وضو بگيرد تمام نماز بعد از وقت خوانده ميشود، بايد تيمم كند، ولي اگر براي وضو وتيمم يك اندازه وقت لازم باشد بايد وضو بگيرد براي انجام يك ركعت با وضو. واگر با وضو، وقت يك ركعت نماز وبا تيمم، وقت چهار ركعت را دارد ميتواند هر كدام را خواست انتخاب كند بنابر اظهر.

(284) كسي كه در تنگي وقت نماز بايد تيمم كند اگر به قصد قربت يا براي كار مستحبي مثل خواندن قرآن وضو بگيرد، صحيح است ولي اگر براي خواندن آن نماز وضو بگيرد باطل است. شرط هشتم: به قصد قربت يعني براي انجام فرمان خداوند عالم وضو بگيرد، واگر براي خنك شدن يا به قصد ديگري وضو بگيرد باطل است. ولي اگر به قصد قربت وضو بگيرد وقصد ديگري مثل خنك شدن تابع قصد وضو باشد، اشكال ندارد.
---
[ 59 ]

(285) لازم نيست نيت وضو را به زبان بگويد يا از قلب خود بگذراند ولي بايد در تمام وضو متوجه باشد كه وضو ميگيرد، به طوري كه اگر از او بپرسند: چه ميكني؟ بگويد: وضو ميگيرم. شرط نهم: وضو را به ترتيبي كه گفته ميشود بجا آورد، يعني اول صورت وبعد دست راست وبعد دست چپ را بشويد وبعد از آن سر وبعد پاها را مسح نمايد، و اگر به ترتيب وضو نگيرد باطل است، ودر مسح دو پا احتياط مستحب آن است كه مسح پاي راست را با دست راست بر مسح پاي چپ با دست چپ مقدم بدارد.

(286) هر گاه كسي شستن عضو قبلي را فراموش كرد وعضو بعدي را شست، مثلا اول دست چپ را شست بعد دست راست را، بايد بعد از دست راست دست چپ را بشويد تا ترتيب مراعات شود به شرط اين كه با اين شستن بيجا موالات بهم نخورد، واگر موالات بهم خورد، بايد وضو را از سر بگيرد. شرط دهم: موالات، يعني كارهاي وضو را پشت سر هم انجام دهد.

(287) اگر بين كارهاي وضو به قدري فاصله شود كه وقتي ميخواهد جايي را بشويد يا مسح كند رطوبت جاهايي كه پيش از آن شسته يا مسح كرده خشك شده باشد، وضو باطل است. واگر فقط رطوبت جايي كه جلوتر از محلي است كه ميخواهد بشويد يا مسح كند، خشك شده باشد مثلا موقعي كه ميخواهد دست چپ را بشويد رطوبت دست راست خشك شده باشد وصورت، تر باشد، احتياط واجب آن است كه وضو را باطل كند واز سر بگيرد.

(288) اگر كارهاي وضو را پشت سر هم بجا آورد ولي به واسطه گرماي هوا يا حرارت زياد بدن ومانند اينها رطوبت خشك شود وضوي او صحيح است.

(289) راه رفتن در بين وضو اشكال ندارد، پس اگر بعد از شستن صورت و دست ها چند قدم راه برود وبعد سر وپاها را مسح كند وضوي او صحيح است.
---
[ 60 ]
شرط يازدهم: مباشرت، يعني شستن صورت ودست ها ومسح سر وپاها را خود انسان انجام دهد. واگر ديگري او را وضو دهد، يا در رساندن آب به صورت و دست ها ومسح سر وپاها به او كمك نمايد، وضو باطل است، ومنظور كمك در اصل شستن ومسح كردن است، ولي اگر در مقدمات اينها كمك بگيرد مثل اين كه ديگري آب را به صورت او بريزد ولي شخص خودش صورت را بشويد، مانعي ندارد.

(290) كسي كه نميتواند وضو بگيرد بايد نايب بگيرد كه او را وضو دهد، و چنانچه مزد هم بخواهد، در صورتي كه بتواند بايد بدهد، ولي بايد خود او نيت وضو كند وبا دست خود مسح نمايد، واگر نميتواند، بايد نايبش دست او را بگيرد وبه جاي مسح او بكشد، واگر اين هم ممكن نيست بايد از دست او رطوبت بگيرند وبا آن رطوبت، سر وپاي او را مسح كنند واحوط اين است كه تيمم هم بنمايد، اگر در تيمم كردن محذوري نبوده يا محذور كمتري باشد.

(291) هر كدام از كارهاي وضو را كه ميتواند به تنهايي انجام دهد، نبايد در آن كمك بگيرد. شرط دوازدهم: استعمال آب براي او مانعي نداشته باشد چنانكه در مسائل تيمم خواهد آمد.

(292) كسي كه ميترسد اگر وضو بگيرد مريض شود، يا اگر آب را به مصرف وضو برساند تشنه بماند، نبايد وضو بگيرد. ولي اگر نداند كه آب براي او ضرر دارد وترس از استعمال آب هم نداشته باشد ووضو بگيرد، اگر چه بعد بفهمد ضرر داشته، وضوي او صحيح است. واگر ترس ضرر را داشت ولي به اميد ضرر نداشتن، وضو گرفت وبعد فهميد ضرر نداشته وضويش صحيح است.

(293) اگر رساندن آب به صورت ودست ها به مقدار كمي كه وضو با آن صحيح است ضرر ندارد وبيشتر از آن ضرر داشته باشد، بايد با همان مقدار وضو بگيرد.
---
[ 61 ]
شرط سيزدهم: در اعضاي وضو مانعي از رسيدن آب نباشد وگرنه وظيفه او وضوي جبيره اي يا تيمم خواهد بود.

(294) اگر ميداند چيزي به اعضاي وضو چسبيده ولي شك دارد كه از رسيدن آب جلوگيري ميكند يا نه، بايد آن را بر طرف كند يا آب را به زير آن برساند.

(295) اگر زير ناخن چرك باشد، وضو اشكال ندارد ولي اگر ناخن را بگيرند بايد براي وضو آن چرك را بر طرف كنند، ونيز اگر ناخن بيشتر از معمول بلند باشد، بايد چرك زير مقداري را كه از معمول بلند تر است بر طرف نمايند.

(296) اگر در صورت ودست ها وجلوي سر وروي پاها به سبب سوختن يا چيز ديگر، برآمدگي پيدا شود، مثل بلند شدن پوست به سبب باد كردن محل آن، تا وقتي كه جزو بدن به حساب ميآيد شستن ومسح روي آن كافي است وچنانچه سوراخ شود رساندن آب به زير پوست لازم نيست، بلكه اگر پوست يك قسمت آن كنده شود، لازم نيست آب را به زير قسمتي كه كنده نشده برساند، ولي چنانچه پوستي كه كنده شده گاهي به بدن ميچسبد وگاهي بلند ميشود، ميتواند آن را قطع كند يا آب را به زير آن برساند يا آن كه در هروقتي به وظيفه آن وقت عمل نمايد.

(297) اگر انسان شك كند كه به اعضاي وضوي او چيزي چسبيده يا نه چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا باشد، مثل آن كه بعد از گل كاري شك كند گل به دست او چسبيده يا نه، بايد وارسي كند يا به قدري دست بمالد كه اطمينان پيدا كند كه اگر بوده بر طرف شده يا آب به زير آن رسيده است، واگر از روي غفلت وضو گرفت وبعد معلوم شد كه مانعي بوده، وضويش باطل است، واگر احتمال داد كه مانعي در كار نيست وبه اميد عدم مانع وضو گرفت يا غافل شد، وبعد معلوم شد مانعي در كار نبوده، صحيح بودن وضو خالي از وجه نيست.

(298) جايي را كه بايد شست ومسح كرد هر قدر چرك باشد، اگر چرك مانع از رسيدن آب به بدن نباشد اشكال ندارد، و هم چنين است اگر بعد از گچ كاري ومانند آن چيز سفيدي كه جلوگيري از رسيدن آب به پوست
نمينمايد بر دست بماند، ولي اگر شك كند كه با بودن آنها آب به بدن ميرسد يا نه، بايد آنها را بر طرف كند.
---
[ 62 ]

(299) كسي كه پوست بدن او چرب است اگر چربي آن جرم ندارد كه مانع رسيدن آب به پوست باشد اشكال ندارد. واگر احراز كند كه محل وضو به طوري چرب است كه مانع رسيدن آب ميشود اول خشك كند بعد وضو بگيرد.

(300) اگر پيش از وضو بداند كه در بعضي از اعضاي وضو مانعي از رسيدن آب هست وبعد از وضو شك كند كه در موقع وضو آب را به آن جا رسانده يا نه، در صورتي كه احتمال بدهد موقع وضو ملتفت ومتوجه بوده ومانع را بر طرف كرده است وضوي او صحيح است.

(301) اگر در بعضي از اعضاي وضو مانعي باشد كه گاهي آب به خودي خود زير آن ميرسد وگاهي نميرسد وانسان بعد از وضو شك كند كه آب زير آن رسيده يا نه، چنانچه بداند موقع وضو ملتفت رسيدن آب به زير آن نبوده، احتياط واجب آن است كه دوباره وضو بگيرد.

(302) اگر بعد از وضو چيزي كه مانع از رسيدن آب است در اعضاي وضو ببيند ونداند موقع وضو بوده يا بعد پيدا شده، وضوي او صحيح است، ولي اگر بداند كه در وقت وضو ملتفت آن مانع نبوده، احتياط واجب آن است كه دوباره وضو بگيرد.

(303) اگر بعد از وضو شك كند چيزي كه مانع رسيدن آب است در اعضاي وضو بوده يا نه، وضو صحيح است.
---
[ 63 ]



بازگشت