انتخاب امام جماعت


از آنجا كه در امام جماعت، برتري و فضيلت بر ديگران شرط است، اگر در موقعيتي، چند نفر شايستگي آن را داشتند كه به آنان اقتدا شود، باز هم اوصاف و شرايطي به عنوان اولويت در روايات مطرح است كه آموزنده است و گرايش به ارزشها و انتخاب بهتر را مي آموزد. از جمله:
1- كسي كه قرائت نمازش بهتر باشد. «أَقْرِئْهُم »
2- كسي كه در هجرت، پيشقدم باشد. «أَقْدَمَهُمْ هِجْرَةً»
3- كسي كه دين شناس تر و در مراتب علمي برتر باشد. «أَعْلَمُهُمْ بِالسُّنَّةِ، وَ أَفْقَهُهُمْ فِي الدِّين»
4- كسي كه سن بيشتري داشته باشد. «فَأَكْبَرُهُمْ سِنّا»
5- كسي كه انس او با قرآن بيشتر باشد.
6- كسي كه زيباتر و خوشروتر باشد. (1)
7- صاحب منزل، از مهمان در امام جماعت شدن مقدم است.
8- امام جماعت دائمي، بر افراد تازه وارد به مسجد، مقدم است.
در ميان امتيازات، به مسئله (عالم بودن) بيش از هر چيزي تكيه شده است. اين دانايي و اعلميت، در همه ي مواردي كه نوعي رهبري و پيشوايي در كار است، شرط و امتياز است. در حديث است: «مَنْ صَلَّي بِقَوْمٍ وَ فِيهِمْ مَنْ هُوَ أَعْلَمُ مِنْهُ لَمْ يَزَلْ أَمْرُهُمْ إِلَي سَفَالٍ إِلَي يَوْمِ الْقِيَامَة» (2)
كسي كه امامت نماز و پيشوايي گروهي را به عهده بگيرد، در حالي كه ميان آنان، داناتر از او هم باشد، وضع آن جامعه تا قيامت، همواره رو به سقوط و پستي است. البته همچنان كه در حديثي گذشت، امام جماعت بايد مورد پذيرش و قبول مردم باشد. اين مقبوليت، از راه علم و پاكي و عدالت و تواضع و اخلاق نيكو به دست مي آيد. نبايد غفلت داشت كه گاهي دشمنان و اهل نفاق، براي ضربه زدن به اسلام و روحانيت، امام جماعتي را با شايعه و تهمت و دروغ، بدنام مي كنند تا او را به انزوا بكشند. هشياري مردم، خنثي كننده ي اين نقشه ي شيطاني است. پشت سر كسي نبايد به جماعت ايستاد كه با فسق و گناه و بدرفتاري، مقبوليت خود را از دست داده است، نه آنكه دست هاي مرموز دشمن، او را از نظرها انداخته باشد!

پاورقي

1- وافي، ج 1، ص 177، وسائل الشيعه، ج 5، ص 419.
2- من لايحضره الفقيه، ج 1، ص 378.

بازگشت